مشاوررئیس جمهوری و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه جمهوری اسلامی ایران گفت: انسجام مهمترین و اصلیترین نیاز جامعه امروز ایران بوده و آذربایجان اصلیترین کانون فرهنگی، تاریخی و تمدنی برای انسجام در ایران اسلامی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا سیدرضا صالحیامیری امروز در آیین تودیع و معارفه مدیرکل جدید مرکز اسناد و کتابخانه ملی شمالغرب کشور در تبریز اظهار داشت: در حوزه فرهنگی مهمترین و اصلیترین بحث موضوع انسجام است و انسجام فرهنگی یک ضرورت حیاتی برای بقای جامعه محسوب میشود.
وی جامعه ایران را یک جامعه ارگانیک خواند و گفت: برخلاف جوامع غربی که مکانیکی و غیر طبیعی است، در ایران انسجامی برقرار بوده که منحصر به فرد است و این انسجام براساس مشیت الهی شکل گرفته است.
قیمت:140000ریال
موضوع :
حسابرسی (2)
فرمت فایل: PPT (قابل ویرایش)
فهرست :
فصل اول: کلیات
فصل دوم : موجودیهای صندوق بانک
فصل سوم : سرمایه گذاریها در سهام ، اوراق قرضه و اسناد خزانه
فصل چهارم: حسابها و اسناد دریافتی
فصل پنجم : موجودیهای جنسی و قیمت تمام شده
فصل ششم : دارائیهای ثابت
فصل هفتم : بستانکاران و سایر اقلام بدهی ( حسابها و اسناد پرداختی )
فصل هشتم : دیون با کارمزد و بدهی احتمالی
فصل نهم : حقوق صاحبان سهام
فصل دهم: رسیدگی تفصلی به اقلام درآمد و هزینه
فصل یازدهم : گزارش حسابرسی
جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید
در روزهای گذشته تخریب واحدهای یک پاساژ بزرگ در مرکز تهران جنجالهای زیادی به پا کرد. جدا از اظهارات مسئولان که معتقد بودند این ساختمان ایمنی و استانداردهای لازم را ندارد، فروش یا اجاره این مغازهها با وجود نداشتن مجوز ساخت و تغییر کاربری باعث شد عدهای خسارات مالی زیادی ببینند.
در ادامه مطلب بخوانید.
چرا به پارسه « تخت جمشید » و «پرسپولیس » می گویند ؟
در دوره هخامنشیان از چند شهر به عنوان مرکز اداری و سیاسی کشور استفاده میشد. از شهرهای بابل و شوش بیشتر در فصل زمستان و از شهر همدان در فصل تابستان استفاده میکردند. افزون بر سه شهر یاد شده، دو شهر پاسارگاد و تختجمشید یا پارسه از مراکز بسیار مهم اداری و حکومتی بودند که از جنبه آیینی، مذهبی، تشریفاتی نیز اهمیتی خاص داشتند چنان که آرامگاه برخی از پادشاهان هخامنشی در این دو شهر اخیر ساخته شد و آثاری از بعضی از آنها باقی است.
نام درست و اصلی مجموعه مشهور به تختجمشید و سکونتگاه واقع در نزدیک آن، «پارسه» بود. این نام از اسم قوم پارس ـ که هخامنشیان رهبری آن را بر عهده داشتند ـ و ایالت یا استانی که بسیاری از آنان در آن اقامت گزیده بودند، یعنی ایالت فارس یا پارس گرفته شده بود،
در سنگ نبشته خشایارشا که بر درگاه ورودی تخت موسوم به «دروازه ملل» و نیز در بعضی لوحههای عیلامی که از محل ساختمان خزانه و باروی تختجمشید به دست آمده، به تختجمشید با عنوان «پارسه» اشاره شده است. یونانیان این شهر را «پرسپولیس » مینامیدند. این نام از طریق آنان به سایر کشورهای اروپایی راه یافت.
پس از ویرانی تختجمشید و از بین رفتن بسیاری از اسناد مدون و سنگ نوشتهها، نام «پارسه» نیز از زبانها افتاد، چنان که بر اساس اسناد و کتیبههای موجود، مجموعه تختجمشید را در دوره ساسانیان «صدستون» مینامیدند. آنان نام صدستون را نه برای تالار صدستون ـ یکی از تالارهای تختجمشید ـ بلکه برای مجموعه تختجمشید یا پارسه به کار میبردند.
مجموعه پارسه را در دوران پس از اسلام تا دوره قاجار «چهل ستون» و «چهل منار» نیز میخواندند، زیرا اسناد مدون کافی از دوره هخامنشی در دسترسشان نبود و خطوط مورد استفاده در دوره هخامنشی را که در برخی سنگنوشتهها دیده میشد، نمیتوانستند بخوانند. در دوران پس از اسلام افزون براینگونه نامها از نام «تختجمشید» یا «قصر جمشید» نیز برای نامیدن شهر پارسه استفاده میکردند زیرا بر اساس برخی آثار مدون و اساطیر ایرانی، شخصی به نام جمشید، یکی از پادشاهان اسطورهای ـ مذهبی دوران اساطیری ایران بود که بر اساس برخی روایات مذهبی و اسطوره ها نزدیک به هزار سال سلطنت کرد و قدرت، شکوه و توانایی فوقالعادهای داشت. به این سبب مردم که از تاریخ بنای «پارسه» و بنیانگذاری آن اطلاعی نداشتند، گمان میکردند که بناهای باعظمت آن، جایگاه و بارگاه جمشید شاه اسطورهای که وجود او را تاریخی و واقعی میدانستند بوده است و به همین دلیل آنجا را «تختجمشید» مینامیدند.
گفتهاند قدیمیترین منبعی که در آن، شهر پارسه به جمشید شاه نسبت داده شده است کتابی به نام «عجایب نامه» متعلق به اواخر قرن ششم هجری است. در این کتاب به پارسه با نام «قصر جمشید» اشاره شده است.
منبع این نوشته :
http://parsguides.persianblog.ir/post/13/