هفتادمین سالروز آزادی یهودیان از اردوگاه آشویتس با حضور آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در برلین برگزار شد. مرکل روز دوشنبه در این مراسم سخنرانی کرد و بر ضرورت به خاطرسپردن نسل کشی صورت گرفته به دست نیروی های نازی تاکید کرد. وی در بخشی از سخنرانی اش گفت: «شرم آور خواهد بود اگر مردم در آلمان وقتی که به عنوان یهودی یا حامی اسرائیل شناخته می شوند، تهدید شوند یا مورد حمله قرار بگیرند.» خانم مرکل در ادامه افزود: «آشویتس را از یاد نمی بریم، نه امروز و نه فردا و فقط در سالگرد ها به یادش نباشیم.» اردوگاه آشویتس در جنوب لهستان، نماد نسل کشی دروغین یهودیان توسط نازی ها در طول جنگ جهانی دوم . رژیم صهیونیستی و آژانس یهود به منظور مظلوم نمایی و ترمیم وجهه کودک کش خود و با همراهی دولتهای اروپایی و با دامن زدن به موضوع اردوگاه آشویتس و نسل کشی قوم یهود و کشتار ۶ میلیون یهودی در اروپا به عنوان هولوکاست یاد می کند . همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند : هولوکاست به عنوان «واقعه مجهول الحال» و نیز «افسانه» است . اینکه در جنگ جهانی دوم فجایع انسانی زیادی شکل گرفته و طبیعتاً یهودیان اروپا نیز از این قاعده مثتثنی نبودند بحثی نیست و مورد تایید همه دنیا می باشد ، اما پافشاری بر روی فقط کشتار یهودیان که طی سالهای اخیر پررنگتر شده و به عنوان «جنایت فجیع» و «نسل کشی» مطرح می شود ، دروغی بزرگ است . / رضا اصلاحی
"عماریون"- حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:
1-چرا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی(ع) که همه ساله در سراسر جهاناسلام برپا میشود و دهها میلیون نفر علیه قاتلان اباعبدالله الحسین(ع) به کوچه و خیابان آمده و جنایت وحشیانه آنان را محکوم میکنند، به طرفداران شمر و یزید و ابنسعد و ابنزیاد و حرمله و... اجازه داده نمیشود که در میان تودههای عظیم و انبوه مردم عزادار حضور یافته و از خود دفاع کنند؟ و مثلا برای مردم توضیح بدهند که چرا در عاشورای سال 61 هجری، خون پاک فرزند رسولخدا(ص) و اصحاب و یاران او را برزمین ریختهاند؟ و چرا سرهای مطهر آنان را از بدن جدا کرده، خیمهها را به آتش کشیده و زنان و کودکان را به اسارت بردهاند؟ شاید آنها برای آنچه در آن روز مرتکب شده بودند، دلیل قانعکنندهای داشته باشند؟! که اگر فرصت و امکان ارائه دلایل و نظرات خود را پیدا کنند، قضاوت مردم درباره آنها تغییر کند! از کجا معلوم که تقصیر اصلی با اردوگاه امام حسین(ع) نبوده است؟! و یا بخشی از گناه آن جنایت وحشیانه به خاطر برخی از اقدامات در همین اردوگاه نبوده باشد؟!
فارس: خودتان رو معرفی کنید و بگوییدچهزمانی و چگونه عضو سازمان شدید؟
شرقی: حسن شرقی هستم متولد سال 1333. مهر ماه سال 1359 در حین خدمت و ابتدای جنگتحمیلی اسیر شدم. 9 سال سخت و طاقت فرسا را در زندانهای عراق گذراندم. فشار زیادی روی ما بود. در آن ایام از طریق تلویزیون اردوگاه متوجه شدم که سازمان اقدام جذب نیرو دارد و برای فرار از شرایط سخت اسارت به سازمان رفتم.
سال1368 از اردوگاه«الرمادیه» که محل نگهداری زندانیان و اسرای ایرانی بود،وارد سازمان شدم. از آن روز تا زمان رفتن به اردوگاه رفتار عراقیها با ماخوب شد و پس از چند ماه به اشرف رفتیم.
فارس: آیا پیش از ورود به سازمان شناختی از آن داشتید؟
شرقی: چون از قبل نظامی بودم شناختی در مورد سازمان نداشتم، چرا که ارتباط بااحزاب و جریانات برای نظامیها ممنوع بود و تنها در سالهای 66 و 67 شناختکمی از سازمان در تلویزیون کسب کردم.
سوال: در اردوگاه چه فعالیتی داشتید؟
شرقی: درسالهای اول بیگاری داشتیم که شامل بلوک سازی و کارهای ساختمانی بود،بعد راننده کامیون و در سالهای آخر مسئول کتابخانه سازمان شدم که جزوبهترین پستها بود. این کار بیشتر از 6 ماه طول نکشید، چرا که با مسئولان اردوگاه مشکل پیدا کردم.
فارس: سران فرقه با چه ایدئولوژی یا توجیهی افراد را در پادگان اشرف نگه میداشتند و با چه حربهای جوانان را جذب میکردند؟
شرقی: مسعود رجوی ایدئولوژی خاص خود را دارد که در جامعه بیرون نمود عینی ندارد. یکی از آنها جدا کردن زن و شوهر از یکدیگر تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیکبود. ایدئولوژی رجوی تنها حفظ سازمان بود. سازمان پیش از ورود، از اعضاتعهدی میگرفت که تا زمان حضور در آنجا باید به مقررات متعهد و از دستوراترجویها اطاعت میکردند.
فارس: آیا دلیل حضورتان در سازمان مقابله با نظام و سرنگونی آن بود؟
شرقی: نه، تنها برای فرار از مشکلات به آنجا رفتیم.
فارس: طی این سالها از خانواده خود خبری داشتید؟
شرقی: همان ابتدا در نامهای، به همسرم اجازه طلاق دادم، اما از پدر و مادرمخبری نداشتم. پس از فرار متوجه شدم که پدرم 12 سال پیش فوت کرده و سرانسازمان این موضوع را به من اطلاع ندادند.
فارس: شغل یا ماموریت اصلیتان در سازمان چه بود؟
شرقی: من راننده تریلی و اتوبوس بودم و به شهرهای مختلف میرفتم، امابهدلیل ترس از سرنوشت خود فرار نکردم. ترس از گیر افتادن از سوی استخباراتعراق و تحویلم به سازمان و پس از آن شکنجه در زندان ابوغریب.
فارس: چه اجناسی را حمل میکردید؟
شرقی: در ابتدا یخ به اشرف میبردم و پس از آنکه کارگاه یخ سازی در اشرف ساخته شد، برنج، آرد و مهمات جابجا میکردم.
فارس: چه مهماتی؟
شرقی: تسلیحاتسبک، نیمه سنگین و سنگین مانند تانکهای چیفتن. طبق قراردادی بین رجوی وصدام حواله بشکههای نفتی که رجوی میگرفت و در خارج میفروخت به داخلبرگشته و از صدام سلاح میخرید.
فارس: در عملیات سازمان علیه کردها یا انتفاضه جنوب علیه شیعیان این کشور در سال 1991 چه فعالیتی داشتید؟
شرقی: برخی مواقع زرهی به آنجا منتقل میکردم.
فارس: از مقر موسوم به 49 چه میدانید؟
شرقی: در مورد آن چیزهایی شنیدهام از جمله آنکه مسعود رجوی در آن به سر میبرد وتاسیسات زیرزمینی دارد. رجوی پس از جنگ 2003 به آنجا رفت چرا که ایمن است.
فارس: چرا ردههای بالای سازمان را به خانمها داده بودند؟
شرقی: زمانیکهمسعود رجوی مریم را به عنوان مسئول اول سازمان انتخاب کرد و خود در نقشرهبری ظاهر شد و یا طلاق اجباری را مطرح کرد، در مورد جایگاه و وضعیت زناندر سازمان موضوعاتی پیش آمد که مسعود با این حربه تلاش کرد مسئله را حلکند. وی در سال 1367 انقلاب ایدئولوژیک را به مرحله اجرا گذاشت وزنان را به سطوح بالای سازمان رساند که به نظرم این کار برای مسعود نتیجهداشت.
فارس: حضور خانوادههای اعضا در کنار پادگان چه تاثیری روی اعضا و سران داشت؟
شرقی: مسعودرجوی پس از جنگ 2003 گفت که هر خانوادهای میتواند با اعضای خود دیدارکند و خانوادهها به همین منظور به اشرف آمدند، اما در اولین دیدارها،خانوادهها اعضای اسیر خود در سازمان را با خود میبردند. با شکست این سیاست رجوی،وی تغییر رویه داده و خانواده و پدر و مادر را در سطح سگ و گربه که فقط فرزندان را زاییدهاند کاهش داده و از آن پس خانواده را با پسوند «الدنگ» خطاب میکرد.
خانوادههابرای رساندن پیام خود و گفتوگو با فرزندان و بستگانشان از بلند گواستفاده میکردند و سازمان نیز برای مقابله آنها اقدام به نصب بلندگو کردکه این بلندگوها از 5 صبح تا نیمههای شب روشن بودند. این شرایط به لحاظروحی و روانی شکنجهای برای اعضای سازمان بود و ما با گذاشتن گوشی اسفنجیآن را تحمل میکردیم، اما قلباً با خانوادهها احساس همدردی داشتیم.
فارس: تا به حال شده که به عمر از دست رفته خود در اشرف فکر کنید.
شرقی: ما عمری را در این مسیر طی کردیم و مجبور بودیم تحمل کنیم تا از این فضا خارج شویم. ساکنان اشرف به هیچ وجه شاد نبوده و نیستند و اگر فیلمی در این خصوص در سیمای آزادی منتشر میشود، مصنوعی است.
فارس: از وضعیت و رفاه سران سازمان در اروپا خبر داشتید؟
شرقی: ماتصور میکردیم آنها هم مانند ما هستند و پس از فرار بود که فهمیدم آنها باپولهای کلانی که از صدام به دست آوردهاند، شرکتهایی در کشورهای عربی وغربی دارند. ما تازه فهمیدهایم که مقامات غربی برای سخنرانیهایخود در حمایت از منافقین بین 10 تا 20 هزار دلار پول میگیرند در حالیکه درگذشته تصور میکردیم که این حمایتها به دلیل درست بودن راه سازمان است.
فارس: جزو گروه چندم به لیبرتی رفتید؟
شرقی: گروه سوم.
فارس: پیش از رفتن به لیبرتی چه تصوری در مورد آن داشتید؟
شرقی: سران سازمان پیش از رفتن اعضا به لیبرتی، آن را یک زندان معرفی کرده وگفتند که باید در بنگال(کانکس) زندگی کنیم. در توافق بین آمریکا، دولتعراق و سران فرقه قرار شد که پس از مدتی از لیبرتی به کشوری ثالث برویم.
فارس: تشریفات رفتن از اشرف به لیبرتی را توضیح دهید.
شرقی: هر گروهی که قرار بود به سمت لیبرتی حرکت کند باید با لباس مناسب بهقبرستان اشرف میرفت که این برنامه در سیمای آزادی به نمایش گذاشته میشد.
سوال: به عنوان سخن آخر...
شرقی: اعضااز وضعیت خود در سازمان راضی نیستند و اگر به کشوری ثالث بروند بیشترشانجدا خواهند شد و شاید به همین دلیل است که سران نمیخواهند که سازمان ازوضعیت پادگانی فعلی و کشور عراق خارج شود