میگویند ترس از مرگ دومین ترس بزرگ بشر است، خوب دقت کنید نگفتم اولین ترس، بلکه گفتم دومین ترس. پس اولین ترس کدام است؟ همین ترس از صحبت کردن در یک جمع. این ترس به اشکال مختلف خودش را نشان میدهد: ضربان قلب بالا میرود، دست و پا ها به لرزه میافتند، کف دست عرق میکند، در بعضی ها صورت و گوشها قرمز میشوند و ... ترس، مانع بزرگی است برای پیش رفتن اصلاً بوجود میآید که ما را متوقف کند تا ببیند آیا توان مقابله با آن را داریم یا نه. یک جور امتحان است و ما باید خودمان را برای این امتحان آماده کنیم. ترس درست مثل هوای خیلی خیلی سردی است که میوزد. روستائیان ایرانی که در کوه و کمر و برف و کولاک سرگرم کار میشوند وقتی صحبت از تاریکی و سرما میشود میگویند وقتی ترسیدی و سرما به تو هجوم آورد، سینه هایت را سپر کن و برو جلو و آنها را هل بده به عقب، اگر بلرزی و کز کنی یک گوشهای، سرما و ترس تو را از پای در میآورند. (که هر جا هست سلامت باشد سید موسی، دهقانی که اینها را به من آموخت.) ترس مانع بزرگی است در راه رسیدن به موفقیت. اگر به ترس فکر کنید کارتان تمام است، راه حل این است که او را عقب بزنید. هر وقت ترس به سراغتان آمد یاد داستان سید موسی که برایتان نوشتم بیافتید و کارتان را ادامه دهید. ترس میخواهد که شما به او فکر کنید و برای همین از خودش علائمی بروز میدهد: دست هایتان عرق میکنند و دهانتان خشک میشود و ... گاهی اوقات بعضی مردم، آنها که از ترس هراسی ندارند، از ترس شما سوء استفاده میکنند تا شما را ضعیف جلوه دهند و موقعیت شما را تصاحب کنند. وقتی این را بدانید پس کاری میکنید که ترس از ترساندن شما و رقیب از سوء استفاده از شما مایوس شود. صحبت کردن در جمع، سخنرانی کردن و بخصوصو ارائه جلسات Presentation برای آنها که در صنعت تبلیغات یا نت وورک مارکتینگ هستند به عنوان موثرترین روش برای شناساندن کالا و خدماتی که برای عرضه و فروش دارید شناخته شده است. اگر بترسید میدانید که هیچگاه این موفقیت و فرصتها را به دست نخواهید آورد. پس آن زمانی که ترس هجوم آورد تا دل شما را تسخیر کند، به جای فکر کردن به ترس، به نکات مثبتی بیاندیشید که میدانید بعد از سخنرانی یا ارائه Presentation خود به دست خواهید آورد: یک فروش دیگر، یک رابطه خوب کاری، یک اعتبار بیشتر، جلب اطمینان مشتری و ... به جای فکر کردن به اینکه چرا دست هایم می لرزد؟ چرا زبانم بند آمده؟ خودتان را روی این موضوعات متمرکز کنید که هدف من برای این جلسه این است که شما (مشتری) متقاعد شوید طرحی که برایتان داده ایم بهترین طرح است برای دستیابی به موفقیت، هم برای شما و هم برای من. دیدید؟ با چند بار گفتن این جملات در دل، اصلاً یادتان میرود که چیزی به عنوان ترس هم وجود دارد. ترس از مرگ هم همینطور است، درست وقتی که به آن فکر می کنید دچارش میشوید، اما وقتی شش دانگ حواستان به زندگی و لذتهای زندگی است، ترس از مرگ هم فراموش میشود. برای رهایی از دام ترس، باید تمرین کنید. صبح ها پیش از رفتن به سر کار می توانید خودتان را برای مقابله با ترس گرم کنید. درست مثل بازیکن تیم فوتبالی که قرار است به در مقابل تیم ترس فوتبال بازی کند. ببینید که همه ی ما در یک صحنه زندگی می کنیم، در صحنه ی تئاتر هم همینطور است، بازیگران خودشان را گرم میکنند مثل یک جور مدیتیشن برای رهایی از دام ترس در میان تماشاگران. روی یک پا بایستید و پای دیگرتان را که روی هوا نگاه داشتید شروع کنید به تکان دادن به سمت بیرون، انگار میخواهید عنکبوتی را که روی پایتان افتاده است را از روی پای تان پرت کنید به کناری تا از شرش خلاص شوید. وقتی که این کار را میکنید در خودتان این را بگویید که : هرچی ترس بود در دلم انداختم بیرون و دیگر اثری از آن نیست. بعد همین کار را با پای دیگرتان انجام دهید. بعد نوبت به دستانتان میرسد، درست مثل حالتی که آب روی آنها ریخته و شما میخواهید آب را از روی دستتان بتکانید، شروع کنید به تکان دادن دستهایتان در هوا و اطراف و بگویید که : هرچی ترس بود در دل و ستم انداختم بیرون و دیگر اثری از آن نیست. بعد دستهایتان به کمر بزنید و سینهها را جلو بیاورید و بگویید امروز خودم را برای انجام کارهایم آماده کردهام. چند جمله آماده کنید و به سر کار بروید، میتوانید روی جمع دوستان تان تمرین کنید، آنها را دور خودتان جمع کنید و یک سخنرانی کوتاه و جالب برایشان ترتیب دهید وقتی صحبت میکنید تجسم کنید که آن دوستان، مشتریانی هستند که قرار است یک ساعت بعد با آنها جلسه داشته باشید. هر وقت ترس با علائمی خودی نشان داد، بر عکس از ده به یک بشمارید و در ضمن شمردن به این فکر کنید که اگر این جلسه را درست انجام دهید، قرار داد را بسته اید و موفق خواهید شد و در جمع دوستان و آشنایان و رئیستان اعتبار بیشتری کسب خواهید کرد. اگر زبانتان بند آمد و دهانتان خشک شد، آگاهانه گوشهای از انتهای زبان تان را آرام گاز بگیرید تا دهانتان تر شود و بتوانید کار را ادامه دهید.
منبع :http://www.webfaqt.com