وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

یادش بخیر یلدای پارسال به عشق هم فال باز کردیم و ارزو کردیم امسالو کنار هم باشیم اما...

یلــــــــدا برای من بی معناست
 
وقتـــــــی شــــب و روزم  بی تو
 
یلـــــــدایی بی  پـــــایان اسـت !
 
مــن تمام عمر چــله نشین  توام
 
پیشاپیش یلـــــــــــــــداتون مبارک
امیرجان یلدات مبارک

 

یلدای امسال

سالهای گذشته شب سی ام آذرماه با اعضامون و مادرا یا گاهی هم مادربزرگا و پدربزرگاشون دورهم

جمع می شدیم و یلدا رو جشن می گرفتیم؛حافظ می خوندیم ، بچه ها  و چندتا از بزرگترای مجلس ،

قصه گویی می کردن و بعدش هم انار دون شده و هندونه و تنقلاتِ روی کرسیِ وسط سالن تقسیم

میشد و ...

امسال اما شب یلدا مصادف شده با وفات پیامبر مهربونی ، حضرت محمد(ص) وامام ششم ما،امام

جعفرصادق(ع). به خاطر همین:

روز پنج شنبه بیست و هفتم آذرماه ، که یه روز آفتابی لذت بخش بود ، وسط حیاط مرکز، بساط  جشن

یلدا رو پهن کردیم . اول یکی از بچه ها قرآن خوند  و بعد خانم فولادی مربی ادبی در مورد یلدا برای بچه

ها صحبت کردن و وقتی همه نیت کردیم، واسمون یه فال حافظ گرفتن که جناب حافظ فرمودن همگی به

مراد دلمون می رسیم ایشالله.بعد از فال ، خانم غلامیان مربی مسئول مرکزمون یه قصه ی قشنگ

برامون تعریف کردن .آخر سر هم از اعضای گلمون پذیرایی کردیم و کارت هایی رو که بمناسبت یلدا

درست کرده بودیم ، بهشون یادگاری دادیم.

یلدا شب بلند غزل های ما شده

میلاد هر ترانه ی زیبای ما شده

سرما حریف قصه ی مادربزرگ نیست

دستش لحاف کرسی سرمای ما شده

...

یلداتون پیشاپیش مبارک

...مادربزرگا و پدربزرگا رو فراموش نکنین

 لطفا برای دیدن بقیه ی عکسا به ادامه ی مطلب برید

یلدای امسال

سالهای گذشته شب سی ام آذرماه با اعضامون و مادرا یا گاهی هم مادربزرگا و پدربزرگاشون دورهم

جمع می شدیم و یلدا رو جشن می گرفتیم؛حافظ می خوندیم ، بچه ها  و چندتا از بزرگترای مجلس ،

قصه گویی می کردن و بعدش هم انار دون شده و هندونه و تنقلاتِ روی کرسیِ وسط سالن تقسیم

میشد و ...

امسال اما شب یلدا مصادف شده با وفات پیامبر مهربونی ، حضرت محمد(ص) وامام ششم ما،امام

جعفرصادق(ع). به خاطر همین:

روز پنج شنبه بیست و هفتم آذرماه ، که یه روز آفتابی لذت بخش بود ، وسط حیاط مرکز، بساط  جشن

یلدا رو پهن کردیم . اول یکی از بچه ها قرآن خوند  و بعد خانم فولادی مربی ادبی در مورد یلدا برای بچه

ها صحبت کردن و وقتی همه نیت کردیم، واسمون یه فال حافظ گرفتن که جناب حافظ فرمودن همگی به

مراد دلمون می رسیم ایشالله.بعد از فال ، خانم غلامیان مربی مسئول مرکزمون یه قصه ی قشنگ

برامون تعریف کردن .آخر سر هم از اعضای گلمون پذیرایی کردیم و کارت هایی رو که بمناسبت یلدا

درست کرده بودیم ، بهشون یادگاری دادیم.

یلدا شب بلند غزل های ما شده

میلاد هر ترانه ی زیبای ما شده

سرما حریف قصه ی مادربزرگ نیست

دستش لحاف کرسی سرمای ما شده

...

یلداتون پیشاپیش مبارک

...مادربزرگا و پدربزرگا رو فراموش نکنین

 لطفا برای دیدن بقیه ی عکسا به ادامه ی مطلب برید

خداحافظی آخر

امروز صبح با خستگی بیدار شدم از مری پرسیدم خوب خوابیدی گفت نه حالم خوب نیس خودمم خوب نبودم 

سعی کردیم بهتر باشیم و با آنی صبونه خوردیم همون زمان فسقلی و مهربان همسر رسیدن همه رفتیم بیرون تا حالمون خوب بشه و مری کمی سوغاتی خرید بعدش اسباب بازی فروشی که فسقلی خرید کنه بعدش رفتیم کافی شاپ و به یاد روزای امتحان یه شیر کاکائو خوردیم و شیرینی مورد علاقه مری رو خریدیم و کمی گشتیم و برگشتیم پیش آنی تا عصر با هم بودیم و حالمون خیلی بهتر شد مری هم حالش خیلی بهتر شده بود  کمی لبخند میزد و میخندید خدارو شکر بعد ناهار از آنی و خانوادش که همیشه مدیونش خواهیم بود خداحافظی کردیم و رفتیم بدرقه مری که اول اون بره بعدش ماFlower For You کمی دلگیر بودیم اما خب چاره نبود و امیدوارم دیدار بعدی منو مری خوشحال کنده باشه و اتفاق این بار دیگه تکرار نشه خاطره این بار برای همیشه واسمون دلگیر کننده ثبت شد در حالیکه کلی برنامه ریزی کردیم خوش باشیم اما نشدGemini در هر حال بازم خدارو شکر 

 

غروب رسیدیم خونه و کمی به کارای خونه رسیدم و رفتم سر وقت درس و مخشای فسقلی که فردا ایشالله باید کلی بهش درس بدم تا جبران این چند روز نبودم باشه سر شب مری هم خبر داد که رسیده امیدوارم هر چه زودتر کاراش ردیف شه 

آغاز دوباره حق همه هست، این آغاز را براتون به جشن منشینم

 

بهار خوش عذار آمد
بهار آمد بهار آمد  بهارخوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم، اوان لاله زار آمد
ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت
همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد
سمن با سرو می‌گوید که مستانه همی‌رقصی
به گوشش سرو می‌گوید که یار بردبار آمد
بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
همی ‌زد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی
بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد
صنوبر گفت راه سخت، آسان شد به فضل حق
که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد
ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو
به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد
مولانا
وقتی بوی بهار میاد ناخودآگاه روح و جسم آدمی با طبیعت ارتباط دو سویه ای برقرار میکنه و
حتی اگه این تغییر نخوای به سمتش کشش پیدا میکنی، کششی که نیازمند دوباره خواستن و  تلاشی مضاعف برای بقای جسم و جان در روزای جدید هست.برای هر شروع باید شروطی نوشت، شرط آغاز دوباره جسم برداشتن لباسای گذشته تن و پوشیدن البسه نو هست، برای ادامه زندگی دوباره ی، «جان» باید از گذشته عبور کرد، با تمام خوشی هاش و تلخی هاش.
 هرچند میدونیم بیشتر روزامون باتلخی و دلهره برای آیندمون گذشت، ولی هر چی بود چه خدارو شکر کنیم چه لعنت به اون روزا بفرستیم گذشت و کاری از دستمون بر نماید.
 امیدوارم که تمامی خاطرات شیرین 92 تکرارش در سال 93 بشه واستون و تمام تلخی ها و گریه هامون که تو سال 92 کردیم بهای باشه واسه شادیهای

که در سال 93 داریم و ما پیشاپیش پرداختش کردیم.
دعای اولم جز سلامت جسم و جانتون نیست.
 دوم آرزو دارم در پناه خدا جوانان این مرز و بوم  همه صاحب کار مناسب و از نظر اقتصادی روزای رو به پیشرفت داشته باشن و نردبانای ترقی را یکی پس از دیگری طی کنن که بحق فرزندان تحصیلکرده و با مرام ایران زمین سزاوار این همه مشکلات اقتصادی و ....نیستن.
همتونو دوس دارم و میدونم درسته مریم مقدس یا نفس مسیحایی نداریم ولی
لوطی و با معرفتیم واسه ایران...
سال نو مبارک عزیزانم
همتونو دوس دارم 77 میلیون نفرتونو