وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

چِشِ ماهی چِشِ پِلَنگ چِشِ نِهَنگ چش هِش پا چِشِ تُمبون D:

❤داشتم پرس تیوی میدیدم
چینیا داشتن با هم حرف میزدن
حالا سوالی که پیش میاد واسم
ااینا واقعا حرف همو میفهمن یا جلوی بقیه آبروداری میکنن؟
❤ ماشینمو گرفته میگه نسبتت با خانوم ؟
میگم کدوم خانوم o_O
.
 
میگه : همونی که بالاخره یه روز سوار میکنی!
 
آمریکا مرگ ب نیرنگ تو
 ❤ این فیلمارو دیدن که طرف کابوس میبینه بعد سریع پامیشه نفس نفس میزنه . میخوام بگم همه اینا دروغ باور نکنید یه وقت !!! 
.
.
.
.
.
.
من کابوس دیدم بعد عین سگ میترسیدم پتو از رو خودم بردارم چه برسه بلند شم نفس نفس بزنم . والا! 

 ❤یه روز بابام یه گلدون با گلش خرید آورد گذاشت رو تاقچه،آقا من سه روز بهش آب میدادم.
روز سوم وقتی از سر کار اومد،گلدونو برداشت،یه سینی با چاقو برداشت شروع کرد به قاچ کردن گلدون.....
 
 
 
 
اونجا بود که ماتازه فهمیدیم آناناس چیه!!!!!
برگرفته از واقعیت هایه دهه شصت.....
❤ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺍﺑﺘﺪﺍﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﻭﺍﻳﻤﻴﺴﺎﺩﻳﻢ ﺗﻮ ﺻﻒ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﻇﻤﻤﻮﻥ ﻣﻴﻮﻣﺪ ﻣﻲ ﮔﻔﺖ :
ﻳﻪ ﺟﻮﺭﻱ ﺑﮕﻴﺪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺗﻮﻥ ﺑﺮﺳﻪ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ !
ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺑﻠﻪ ؛
ﻓﻜﺮ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺍﻣﺮﻳﻜﺎ ﻛﻮﭼﻪ ﺑﻐﻠﻴﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺟﻴﮕﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﺩﻳﻢ .... ﮐﻪ
ﺟﯿﮕﺮﻣﻮﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻋﻤﻪ ﻧﺎﻇﻢ ﺳﻼﻡ ﻋﺮﺽ ﻣﯿﮑﻨﻢ 

  ❤اون سری روانشناسه میگف:برای کنترل عصبانیت تا30بشمرید .
خداییش به من که  خوب جواب داد
 یه بار وسط دعوا منو از 2طرف گرفته بودن منم برای کنترل خودم شروع کردم به شمردن....1....2...3....
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دگ همه+طرف دعوا
 فک کردن الان میخوام چیکار کنم ...فرار کردن:)
❤(._.) (‘_’ ) (._.)
 
(._.) ( ‘_’) (._.)
 
(._.) (•_•) (._.)
من...
امروز...
سر جلسه ی امتحان ترم...
ریاضی...
نکبتا هیچ کدومم نمیرسونن ک:(
❤یک دختره دعوتم کرد گروهش
اسم گروه این بود:
چت=حذف . متن=حذف . جوک=حذف . عکس=حذف
بعد از مدتی نوشتم:
چیکار کنیم اینجا پس..؟؟؟؟
اول حذفم کرد
بعد تو v گفت:
این گروه رو درست کردم فقط برای آرامش و سکوت..
سهراب ناموسا قایقت جا داره داداش؟؟
.
.
.
.
نظر=تشویق
❤ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ :خط ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ! ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ :خاک برمخت.ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ:ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ، ﻻﯾﺴﻮﺩ،لامرض!هیچى دیگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮﺑﻮﺩﻥ که یهوﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪﺑﻬﺶ ﺯﺩﺻﺪﺍﺵ ﺩﺭﺍﻭﻣد همه با هم فرارکردیم 

 ❤تو خیابون پشت پا انداختم واسه دوست دخترم
با کله رفت تو جوب با سر وکله خونی بلند شده میگه: عزیزم اشکالی نداره تقصیره خودم بود باز قهر نکرد |||:
گرفتاری شدیم توروقراانااا
.
.
.
.
.
.
.
.
این ولنتاین هم دردسری شده ها دوستان می دونید 

 ❤ 

سرنوشت کارتون هایی که دیدیم  چی شد؟؟؟
.
.
.
.
.
آلیس شوهر کرده دو تا بچه داره یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50متری  :
 
ای کیوسان کراکی شده مخش تعطیله تعطیله !!!!
 
جیمبو از رده خارج شده فروختنش به ایران ایر
 
خانواده ی دکتر ارنست همسایه مونن هر سه تا بچش رفتن خارج همسر دکتر خیلی مریضه 
پول دارو ندارن بدن 
 
دالتون ها آزاد شدن تو کار صادرات و وارداتن خدارو شکر وضع شون خوبه
 
لوک خوش شانس طی یک بد شانسی  اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد  الان تو زندونه
 
پت  و مت هم دکتر ای مهندسی  عمران گرفتن الان جزو هییت علمی دانشگاه ازاد تهرانن

یـــــکی بــــود یـکی نـبود

یکی بود یکی نبود زیر سقف کبود یه نفر پریشون و تنها بود

 دیگه خسته از این دنیا بود

رو زمین و آسمون هیشکی با اون نداشت چیزی جز یه دل داغون

پر زخم و غریب و بی نشون

تو چیکار کردی باهاش که گریه هاش تموم نمیشه

تو چیکار کردی که در به در شده واسه همیشه

تو نمی دونی چه سخته کسی دنبالت نگرده

غم بی تفاوتی بزرگترین درده یه مرده

یکی بود یکی نبود زیر سقف کبود یه نفر پریشون و تنها بود دیگه خسته از این دنیا بود

توی یه شهر غریب یکی گم شده بود

ولی دنبال نشونه ای نبود

واسه گریه هاش شونه ای نبود


تک دختر

یلدا

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه، مسئله آموز صد مدرس شد...

دوستان عزیز سلام

امسال با یلدا چیکار کنیم؟!

منظورم دختر همسایه نیستا

منظورم شب یلداست

یلدا می خواد امسال با ما چیکار کنه؟!

ایرانم رو که ورق می زنم، چند صفحه قبل برا آسمونیا، خواستنی شده بود و همه افلاکیان کرور کرور، از خاکیان امضا می گرفتند و عکس یادگاری بر می داشتند و به حورالعین پزش رو می دادند...

نکنه یهو یه عالمه عکسای دیگه آپلود بشه تو سیتی سنتر عالم و عکسای قبلی رو نشه دیگه از هیستوریشم سرچ کرد...

یعنی می تونیم سه روز دیگه هم صبر کنیم و کرامت خودمون رو در تکریم گل سرخ ایزد تعالی،حضرت امین صلوات الله علیه و حضرت خورشید و ضامن چشمان آهوها روحی فداهم، به آسمونیا ثابت کنیم تا معترضین به خلقت بابا آدم بار دیگر سر در جیب تفکر، گریبان عشق چاک دهند و آرزو کنند همنشینی با افلاکیان را ؟!!!

آیا راهکاری هست؟

آیا روزنه ای هست که زلالی قلب ایران در قبال لذت ساعتی مکدر نشود؟!!!

که نه هندوانه ای در دست مردی کبریت فروش بترشد و نه کدویی پرپر شود و  نه اهل بیت بهار، و سبز باوران مهربان تر از مادر، بار دیگر تازیانه جهالت مدرن را بر قلب مهربانشان احساس کنند؟!!!

وای ببخشیندا قصد نداشتم اشکتونو در بیارم

رمان عشق به سبک من ادامه فصل 2

http://up.vbiran.ir/uploads/39739140885324432506_secret_book.png

رمان:عشق به سبک من

نوشته:رها

فصل : 2

........................................................................................

 

با صدای جیغی از خواب پریدم: امیر مهدی بود! تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

_وا! اتاقمه خب! کجا باشم؟

 

مامان وارد شد: بادیدن من دو دستی کوبید تو سرش: یا ابالفضل! تو اینجا چیکار میکنی دختر؟

 

_وا؟ مامان؟ تو دیگه چرا؟ کجا باید باشم پس؟؟؟

 

بابا هم وارد شد: آاااااا! این دختره اینجا چیکار میکنه؟ بسم الله