رمان اکسیر عشق
نویسنده : میترا
فصل : 9
.......................................................................................
سریع رفتم خونشون تا شرطارو بشنوم که از بینشون دوتاش از همه سخت تر بود یکیش مهریه ی سنگین پریچهر بود تا من به خاطر وضع مالی بدی که داشتم نتونم طلاقش بدم و بعدیش پریچهر حق نداشت چیزی از اموالش به من بده درصورتی که من میخواستم از این وضع بد نجات پیدا کنم ولی حالا با شرط پدرش این امکان نداشت ولی با این حال قبول کردم و ما خیلی سریع با هم ازدواج کردیم