در کتاب نشان از بی نشان ها نوشته ی آیت الله حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی (ره) فرزند مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(ره) این چنین آمده است:
مرحوم پدرم مى فرمودند یک روز ظل السلطان حاکم وقت اصفهان مى آید خدمت مرحوم حاج محمد صادق تخت فولادى قدس سره در تکیه مادر شازده، بعد از سلام و عرض ارادت و احوالپرسى از مرحوم حاجى سؤال مى کند مشغول چه کارید. مى فرمایند دعا در حق خلق خدا. مى گوید در حق شاه بابا هم دعا مى کنید؟ (منظور از شاه بابا ناصرالدین شاه بوده است) مى فرمایند کار ما دعا کردن براى تمام خلق است. باز ظل السطان مى گوید: در حق شاه بابا هم؟ و حاجى مى فرمایند در حق همه خلق خدا این سؤ ال و جواب سه مرتبه تکرار مى شود. بعد ظل السلطان خداحافظى میکند و سوار اسب شده مى رود ولى هنوز چند قدم نرفته است که اسب او را محکم به زمین مى زند. ظل السلطان از زمین بلند مى شود. مجدداً خدمت مرحوم حاجى رسیده است دست ایشان را مى بوسد و مى گوید غرض من از تکرار این سخن توهین به مقام شما نبود بلکه میخواستم مزاحى کرده باشم حاجى مى فرمایند: منظور اسب هم از زمین زدن شما یک شوخى بیش نبود والا بایست هلاک مى شدید.
الغرض شباهت آقای مطهری و ظل السلطان را در خود شیرینی و حمایت از افراد ناسالم جامعه دیدم حالا این افراد ناصرالدین شاه باشند یا حرمت شکنان عاشورا.
آقای مطهری از انتخابات 88 به بعد دارند سنگ افرادی را به سینه می زنند که هیچ ارزشی برای مردم و آرمانهایشان که انقلاب و اسلام هست قائل نیستند. و این اواخر هم در توهینی زننده روز دفاع از عاشورا را روز یوم الشیطان نامید.
و شباهت دیگر را در اسب سرکشی می دانم که علی مطهری سوار بر آن شده است و بی توجه به علائم هشدار دهنده دوستان و بزرگان می تازند و به سمت کسانی میروند که در شهادت پدرش کف میزدند و اکنون برای خودش. ممکن است این دفعه زمین زدن اسب شوخی نباشد و وی هلاک شود!
امیر کبیر در حوزه اقتصاد چه کرد؟
بیست و هشتم آبان ۱۲۳۰ فرمان عزل امیرکبیر صدراعظم ناصرالدین شاه در پی بدگویی دشمنان داخلی و خارجی صادر شد. با مرگ محمدشاه قاجار، میرزا محمدتقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر، تلاش زیادی برای به سلطنت رساندن ناصرالدین شاه به عمل آورد و در نهایت با تدبیر او، کار سلطنت سامان یافت.
زندگینامه میرزا تقی خان امیرکبیر
میرزا محمدتقی خان امیرکبیر فرزند کربلایی قربان بیگ فراهانی در سال ۱۲۲۲ ق در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پیشین) متولد شد. کربلایی قربان پدر امیرکبیر در دستگاه میرزا عیسی (میرزا بزرگ) پدر میرزا ابوالقاسم قائممقام سمت آشپزی داشت. مادر امیرکبیر فاطمهسلطان دختر استاد شاه محمدبنا از اهالی فراهان بود. میرزا محمدتقی خان به خاطر هوش و استعداد کمنظیرش از همان دوران نوجوانی مورد توجه میرزابزرگ و سپس قائممقام فراهانی قرار گرفت و به ترتیب به سمت منشیگری آن دو دست یافت و به سرعت مورد توجه قائممقام و عباس میرزا نایبالسلطنه قرار گرفت. اولین تجربه سیاسی میرزامحمدتقی خان همراهی خسرومیرزا فرزند نایبالسلطنه و هیئت همراه او در سفرش به روسیه تزاری بود. این سفر بهدنبال قتل گریبایدوف وزیر مختار روسیه در تهران و در شوال ۱۲۴۴ و به منظور عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف صورت گرفت.
میرزاتقی خان طی سالهای آتی بیشازپیش در انجام امور دیوانی و غیره لیاقت و شایستگی نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلیشاه در دستگاه محمدخان زنگنه امیرنظام و پیشکار آذربایجان وارد خدمت شد. چند سال بعد و در ۱۲۵۳ ق میرزا محمدتقی وزیر نظام آذربایجان گردید. میرزا محمدتقی که اینک به امیرنظام ملقب شده بود در ۱۶ شوال ۱۲۵۳ به همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد عازم روسیه شد و در ارمنستان (ایروان) با نیکلای اول تزار روسیه ملاقات کرد. از مهمترین مأموریتهای سیاسی امیرنظام در دوران سلطنت محمد شاه ریاست نمایندگی دولت ایران در کمیسیون صلح ارزنةالروم بود که به عنوان «وکیل تام الاختیار» ایران در ماه صفر ۱۲۵۹ آغاز شد و بهرغم تمام مشکلاتی که بروز کرد پساز چهار سال که از اقامت امیرکبیر در عثمانی سپری میشد قرارداد صلح مطلوبی با عثمانی به امضا رسید. پس از عقد قرارداد صلح در ۱۶ جمادی الثانی ۱۲۶۳ امیرنظام سخت مورد تشویق و تفقد محمدشاه قرار گرفت. امیرنظام که از سالها قبل با ناصرالدین میرزا الفت و نزدیکی پیدا کرده بود پس از فوت محمدشاه مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدین شاه را فراهم آورد و در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ سلطنت ناصرالدین شاه را اعلام کرد.
امیرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه منصب صدراعظمی یافته بود در ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ علاوه بر لقب امیرنظامی به القاب امیرکبیر اتابک اعظم نیز مفتخر شد. امیرکبیر مدت کوتاهی پس از صدارت اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی اش را آغاز کرد و در این میان ایجاد امنیت و پایان دادن به شورشها و یاغی گریها و نیز اصلاحات مالی و جلوگیری از اجحافات پیدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولویت برنامه های خود قرار داد و مدت کوتاهی پس از صدارت نشان داد که قصد دارد از نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) در امور مختلف کشور بکاهد.
از جمله اقدامات مهم امیرکبیر پایان دادن و سرکوب شورش محمدحسن خان سالار فرزند اللهیارخان آصف الدوله در خراسان (در نوروز ۱۲۶۶ ق) بود. در همان حال امیرکبیر ضمن نظم بخشیدن بر امور دستگاه سلطنت و حکومت و کنترلی که بر اعمال و رفتار دیوانیان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غیره اعمال میکرد اصلاحات گسترده ای در امور اداری کشور به عمل آورد و با ریشهکن کردن بسیاری از مفاسد اداری و مالی در اداره امور کشور نظمی نو پدید آورد؛ بگذریم از این که اقدامات اصلاحی امیرکبیر برخی از مهمترین دیوانیان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد. از دیگر اصلاحات امیرکبیر بازسازی ارتش و قشون و پایهگذاری نظمی نو در نیروی نظامی کشور بود. آگاهان و ناظران امور در همان روزگار از سازمان نظامی جدیدی که امیرکبیر پایه گذاری کرد سخت تمجید و تحسین میکنند. از دیگر اقدامات امیرکبیر ایجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بنای بازار و تیمچه و سرای امیر در تهران، تأسیس سازمان اطلاعاتی - جاسوسی و خبررسانی و خفیهنویسی بود که در دوران صدارت او بسیار کارآمد عمل میکرد. امیر کبیر همچنین تلاشهای بسیاری برای اصلاحات قضایی و به تبع آن از میان برداشتن رسم بستنشینی انجام داد که در موارد بسیار، روندی انحرافآمیز یافته بود.
از مهمترین اقدامات امیرکبیر تأسیس دارالفنون بود که پس از تلاشهای بسیار در ۵ ربیعالاول ۱۲۶۸و فقط ۱۳ روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت (۱۲۶۴─ ۱۲۶۸ ق) گامهای استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاشهای فراوانی انجام داد. انتشار روزنامه وقایعاتفاقیه، تلاش برای ترجمه و انتشار کتب از دیگر اقدامات امیرکبیر بود. امیرکبیر که خود فردی مذهبی بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانیون کوشید. بهویژه نقش برجسته امیرکبیر در سرکوب شورش باب و از میان برداشتن فتنه بابیه که با محاکمه و اعدام سید علیمحمدباب بهپایان رسید، روابط امیرکبیر و علمای دینی را بیشازپیش تحکیم بخشید. وطندوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمین سیاسی و غیره در سفارتخانههای خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی - اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی از دیگر اقدامات اصلاح گرانه امیرکبیر در طول دوران کوتاه (چهار ساله) صدارت بود.
امیرکبیر که از همان آغاز صدارت سخت مورد حمایت و اعتماد ناصرالدین شاه قرار گرفته بود در روز جمعه ۲۲ ربیعالاول ۱۲۶۵ با ملکزاده خانم عزتالدوله خواهر تنی شاه ازدواج کرد.
تلاشهای اصلاحگرانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و در حالی که سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاشهای جدی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگلیس میرفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود، توطئههای نمایندگان سیاسی این دو کشور و همگامی بدخواهان پیدا و پنهان داخلی امیرکبیر با سیاست بیگانگان بهتدریج موجبات رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمی و دیگر مشاغل اداری و نظامیاش معزول کرده و به شهر کاشان تبعید کرد. بدین ترتیب با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی، ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه ای (حاجب الدوله) را مأمور قتل امیرکبیر کرد.
امیرکبیر در محرم ۱۲۶۸ از مقام صدارت عظمی عزل شد و در شب شنبه ۱۸ ربیعالاول ۱۲۶۸ توسط حاجبالدوله در حمام فین کاشان به قتل رسید.