وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

ما آبانیا

من یه ابانی هستم
تنهام چون هیچ کس اونی نیست که واقعا بتونه درکم کنه
به همه مهربونی میکنم ولی هیچ کس هیچ ارزشی واسه مهربونی هام قایل نیست
همه رو دوست دارم ولی کسی دوسم ندارم
سعی میکنم هیچ کسی رو ناراحت نکنم ولی همه دنبال اینن که یه جوری اذیتم کنن
صبح تا شب به درد و دل دیگران گوش میدم ولی درد و دلم رو کسی گوش نمیده
همیشه دوستام ناراحتم میکنن ولی من به دل نمیگیرم ولی کافیه یه بار نارحتشون کنم میرن پشت سرشونو هم نگاه نمیکنن
کلا هیچ کس ابانی ها رو درک نمیکنه چون هیچ کس درک و فهمش اونقدر نیست که بتونه یه ابانی رو درک کنه
چون ابانی ها خیلی بزرگن و هیچ کس درکش اینقدر بزرگ نیست
خدایا تو درکمون کن

 

بقیه اش برو ادامه ...

........

انقدر سریع اتفاق میفته که خودتم نمی فهمی؟؟؟... یه روزی انقدر دوسش داری که حاضری به خاطرش از همه چیزت بگذری...از غرورت...از خوشیات...حتی از زندگیت...حاضری برای اینکه او راحت باشه...شاد باشه...خسته نشه...ناراحت نشه...غصه نخوره...هر کاری بکنی....خودت عذاب بکشی ولی گریه شو نبینی...حاضری هر کاری کنی تا فقط یه لحظه بهت نگاه کنه و با اون چشمایی که ازش شیطنت و مهربونی میباره صدات کنه...

وای که چه روزایی گذشت که به خاطرش غصه خوردی...گریه کردی...از نامهربونیهاش...بی وفایی هاش...غرور بیجاش...دلت شکست ولی به روی خودت نیاوردی...هر چقدر او نامهربونی کرد تو مهربونی کردی....هر قدر ناز کرد نازشو کشیدی...به خودت می گفتی وقتی از محبت و صداقتم مطمئن بشه همه چیز خوب میشه...

چه روزایی که به امید دیدنش گذروندی...و چه شبایی که از غصه ی دوریش تا خود صبح بی صدا اشک ریختی...ولی راستش هر آدمی یه ظرفیتی داره...وقتی از حدش بگذره دیگه محبت کردنم بی معنی میشه....

گاهی وقتا انقدر به یکی خوبی می کنی که دیگه فکر می کنه این مهربونیا وظیفته...اونوقته که یه چیزی ته دلت می شکنه...انقدر جواب مهربونیاتو با نامهربونی میده...انقدر در جواب لبخندت اخم می کنه ...و انقدر احساس و فکر و قلبتو به بازی می گیره.......که....که کم کم حس تو عوض میشه...دوباره غرورت واست مهم میشه....دیگه حاضر نیستی به خاطرش غرورتو خرد کنی....دیگه از دیدن اشکاش کلافه نمیشی....دیگه با نگاه کردن به چشاش دلت هری نمی ریزه پایین...دیگه نازشو نمی کشی....

آره....دیگه دیدنش واست رویا نیست...دیگه از تماس دستاش و حس حرارت بدنش احساس خوبی نداری....دیگه از دوریش غصه نمی خوری...حالا می فهمی که چقدر از لحظه ها و روزاتو به خاطرش حروم کردی...و حسرت میخوریو خودتو سرزنش میکنی و لعنت .... :

چون...چون....دیگه دوسش نداری