در درون ما نگاه به میراث فرهنگی وتاریخ گسترده نیست.
باوجوداینکه از دیدگاه قرآن هر اثر تاریخی منشاء و منبع شعور تاریخی ،پند و عبرت و عزت است و در درون اسلام نگاه به تاریخ بسیارگسترده است و اهمیت بسیاری به آن داده شده است. اما در درون ما چشمه این منبع آگاهی و معرفت شناختی ،خشکیده و گوش های ما از شنیدن پیام های تاریخی بازمانده است.به همین سبب حفظ و باقی ماندن آثار با توجه به وضعیت فعلی که بسیاری از آثار در حال تخریب هستند از نگاه کسی ،امری ضروری به شما نمیرود. میراث فرهنگی آوردگاه اندیشه هزاران نسل درطی تاریخ طولانی طی شده است.وبرای انسانی که شناخت هیچ واقعیت ،پدیده و رخداد و روی دادی ،درجهان مهم و تاثیرگذار و تعیین کننده تر از آگاهی و فهم او از خویشتن خویش نیست ومیراث فرهنگی معیار و محک و سنجش و عیار تمام عیار بازشناسی این آگاهی ها و معرفت شناختی است با این حال دردرون اوجایگاهی ندارد.درحالی که میراث و فرهنگ مجموع و مجموعه دانش و آگاهی های فردی ما را شکل می دهند به وساطت ابزار آن (آثار، شواهد و قراین مادی به جای مانده ازکنشها و کردارها و رفتارها و انگیزهها و اندیشههای مفقود آدمی و فرهنگها و جامعهها و جمعیتهای متروک و مدفون گذشته) دستیابی به تصویری از انسان بودن ،در خط افق مرزهای فرهنگ ملتها میسر می شود.بازکاروان تخریب ها به راه افتاده و کاروان خلاقیت و کنجکاوی ها وکنش ها،دلبستگی و مودت ها ،پیوستگی وپیوندگی از حرکت باز مانده است.گویی عبورازمسیرهای پرپیچ وخم تاریخی وفرازوفرودهای هزاران ساله زمینه ی اندوختن وآزمودن وآموختن درعرصه های تفکروتعقل وتخیل ومهارت ومدیریت وذوق وهنروزیبایی را از وی ستانده است.فقط در این آوردگاه سنگین وسئوال خیز، ،کسانی که بمیدان آمدندو به صیانت از مآثورات ریشه و برگ گرفته ازتاریخ خود پرداختند خوشنام درخشیدند وقوت واقتدارواعتبار استحکام میراث فرهنگی خود را به محک و داوری نهادند. تاثیرگذارترومقاوم ترومتداوم تراز همه برصحنه وصفحه تاریخ ماندگار شدند.
![]() به گزارش روابط عمومی شرکت بازرگانی دولتی ایران:
افزایش هزینه های تولید قیمت آرد ونان را افزایش داد
جبران هزینههای دستمزد کارگران، انرژی و سایر هزینه های تولید، دلیل افزایش قیمت آرد و نان است و کیفیت نان به مهارت نانوایان، رعایت مراحل تخمیر و پخت، ماشین آلات پخت نان، و نظارت بستگی دارد. |
اینکه آدم بداند چه می خواهد، و برای به دست آوردنش هم تلاشی در خور!! بنماید و بعد هم آخر سر به آن برسد، یک حرفی است؛ و اینکه آدم نداند که چه می خواهد ولی هی بیخودی برود تا به آن چیزی که نمی داند چی هست برسد، هزار حرف! ...
به گمانم پیدا کردن چیزی که آدم ها هنوز روی آن دست نگذاشته باشند و به گه نکشیده باشندش، کاری بس!! دشوار باشد و به عقیده حقیر ناشندنی! چرا که خود همین حقیر هم، بوده که چیزی نظرش را جلب کرده باشد و برای رسیدن به همان چیز از آدم و عالم گرفته تا خدا و زمین و آسمان و گوشتکوب و خودکار و میخ طویله را پله کرده باشد برای رسیدن به آن چیز، و بعد که رسید و آرزو به دل نماند؛ خیلی که از آن استفاده کرده باشد، آن است که دستمال توالتی ساخته باشد از آن، برای پاک کردن ماتحت مبارک و بعد دویدن و زور زدن برای رسیدن به چیزی دیگر و چیزی دیگر و چیزی دیگر.... و حالا بگذر از بقیه آدم های دور و برمان که چنان گوی سبقت می ربایند از هم و از روی هم رد می شوند که بولدوزر هم به این راحتی از روی سنگ و کلوخ رد نمی شود!
ولی اینکه میان این همه های و هوی و بدو بدو و دماغ عملی و موبایل قسطی و حرف های صد من یک غاز روشنفکرانه و تاریک فکرانه و دعوای یهودی و مسلمان و آروغ سیاسی و باد شکم هنری و چه و چه و چه، تو عین الاغی که تا به حال چرخ و فلک ندیده است، هاج و واج مانده ای، خودش حکایتی است...
همه رفته اند و رسیده اند و تو هنوز آویزان خیال مانده ای.... خیال...
آن خیالش اندکی افزون شود
کز خیالی عاقلی مجنون شود...