شناخت ها و معرفت های ما نسبت به پیامبر شکلی و ظاهری است و بیشترین بهره ای که از ایشان بردیم بهره های آیینی بوده و نتوانستیم بهره های سلوکی لازم را از شخصیت ایشان ببریم.
حجت الاسلام علی نوری در گفتگو با خبرنگار وبلاگ همین حالا گفت: شناخت ها و معرفت های ما نسبت به پیامبر شکلی و ظاهری است و بیشترین بهره ای که از ایشان بردیم بهره های آیینی بوده و نتوانستیم بهره های سلوکی لازم را از شخصیت ایشان ببریم.
مسئول دفتر نماینده رهبری در اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان افزود: هر زمان نام پیامبر برده می شود خود را ملزم به صلوات فرستادن می دانیم و برای ایشان احترام قائل هستیم و بر اساس آموخته های دین اسلام خود را به یک سلسه احترام ها ملزم می دانیم.
بسمه تعالی
«این مساله دانشگاه فرهنگیان هم خیلی مهم است. این هم از جمله چیزهاییست که باید به طور جدّی به آرایش درونی آن توجه شود. معلم اگر شخصیت خودش ساخته نباشد، نمیتواند به متعلّم خود چیزی یاد بدهد. اینجا شخصیت معلمین ساخته میشود. اگر چه که این دانشگاه در ذیل آموزش و پرورش تعریف شده است و مربوط به آموزش و پرورش است، لیکن آموزش عالی باید همه پشتیبانیهای ممکنه را از این دانشگاهها کند»
(بیانات مقام معظم رهبری درباره دانشگاه فرهنگیان – اردیبهشت ۹۲)
با توجه به بیانات مقام معظم رهبری در مورد اهمیت دانشگاه فرهنگیان و وضوح ضرورت تشکیل و تداوم آن و همچنین اهمیّت نظام تعلیم و تربیت و جایگاه معلم در هر جامعه – که از چشم هیچ کارشناس و مسئولی پوشیده نیست – تخصیص هرگونه منبع مالی، نه تنها هزینهای مازاد نبوده، بلکه در دراز مدت باعث کاهش هزینههای دولت خواهد شد.
حال سوال ما از آقای نوبخت به عنوان معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور این است آیا لغو تعهد استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان و جذب معلمان مورد نیاز آموزش و پرورش از طریقی غیر از دانشگاه فرهنگیان، باعث کاهش هزینههای دولت شده و کسری بودجه را جبران خواهد کرد یا بالعکس در طولانی مدت هزینههای بیشتری بر دوش دولت خواهد گذاشت؟
بد نیست نگاهی به سند تحوّل بنیادین آموزش و پرورش داشته باشیم. در ابتدای این سند، ذیل «بیانیه ماموریت آموزش و پرورش» آمده است که «این نهاد ماموریت دارد با تاکید بر شایستگیهای پایه، زمینهٔ دستیابی دانش آموزان را به مراتبی از حیات طیّبه در همه ابعاد فردی به صورت عادلانه و اثربخش فراهم سازد. انجام این مهم، نقش زیرساختی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی خواهد داشت.»
پس بدیهی است که صرف هرگونه هزینه در این بخش، سرمایه گذاری محسوب میشود. همچنین که کشورهایی مانند ژاپن، انگلیس، فرانسه، سوئد، ترکیه و افغانستان بودجه زیادی را برای سرمایه گذاری در نظام تعلیم و تربیت در نظر گرفتهاند.
مسئلهٔ دیگر، مگر نه اینکه وزارتخانههای مهمی چون دادگستری، دفاع، اطّلاعات و امور خارجه وظیفهٔ تربیت نیروی مورد نیازشان را، خود به عهده دارند؟ حال چطور ممکن است وزارت آموزش و پرورش به عنوان تنها متولی امر تعلیم و تربیت در کشور، حق تربیت نیروی مورد نیاز، طبق معیارهای خود را نداشته باشد؟ آیا دانشجویی که در دانشگاه دیگری تحصیل کرده، ولو از نظر علمی بالا باشد، میتواند فقط با گذراندن دورهای یکساله عهده دار مسئولیت مهم معلمی شود؟
واضح و مبرهن است که شخصیت معلم در طول یک سال قابل شکل گیری نبوده و معلمی که شخصیت خودش ساخته نباشد نمیتواند به متعلّم خود چیزی یاد بدهد. ضمن اینکه بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، جذب نیرو جز از دانشگاه فرهنگیان امری غیر قانونی میباشد.
با توجه به مطالب مطرح شده، لایحه مذکور نشان دهندهٔ عدم وجود سیاستهای کلّی برای نظام آموزش و پرورش است.
در پایان، ما دانشجو معلمان از مسئولین تقاضا داریم به جای زیر سوال بردن دانشگاه و ناشایسته خواندن دانشجو معلمان، به دنبال آماده سازی و اجرای طرح و برنامهای باشید تا بتوان به سمت اهداف عالیه سند تحول بنیادین حرکت نمود و از وضعیت موجود به اهداف متعالی این سند بنا به واقعیت رسید و به دنبال آن، دسترسی به اهداف عالیه سند تحوّل بنیادین میسّر شود.
«السلام علی من اتبع الهدی...»
من «خودم» نیستم
امروز وقتی درباره شبکه های اجتماعی صحبت بکنیم هیچ کس نیست که اطلاعی از فیسبوک، توییتر، وایبر، واتس آپ، لاین و... نداشته باشد؛ یا فعال در این شبکه های اجتماعی است و یا حداقل اطرافیانش در این شبکه ها عضو هستند اما «دانیل بل» در عصری می زیست که هنوز اینترنت فراگیر نشده بود و چیزی به عنوان شبکه های اجتماعی پدید نیامده بود. وقتی او از «جامعه اطلاعاتی» صحبت میکرد، نمیتوانست پیشبینی کند که دنیای اینترنتی می تواند تا این حد در زندگی بشر مداخله کند؛ بهطوریکه امروز تقریبا در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی وجود داشته باشد. در همین راستا «مانوئل کاستلز» نظام ارتباطی نوین را «جامعه شبکهای» نامید؛ شکلی از جامعه که به گونهای فزاینده روابط خود را در شبکههای رسانهای سازمان میدهد؛ شبکههایی که به تدریج جایگزین شبکههای اجتماعی ارتباطی رودررو میشوند یا آنها را تکمیل میکنند. این بدان معنی است که شبکههای اجتماعی و رسانهای در حال شکلدادن «شیوهی سازماندهی» و «ساختارها» ی بسیار مهم جامعهی مدرن هستند. این شبکهها تمام واحدها و قسمتهای این صورتبندی (افراد، گروهها و سازمانها) را به طور روزافزونی به هم متصل میکنند. اما در اینجا ما با مسئلهی پیچیدهتری به نام «هویت» روبرو هستیم.
«هویت» عبارت است از فرایند معناسازی براساس یک ویژگی خاص یا مجموعه بههمپیوستهای از ویژگیهای خاص که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده میشود. «گیدنز» مینویسد: هویت منبع معنا برای کنشگران است و به دست آنها از رهگذر فرایند فردیتبخشیدن ساخته میشود. هویت به معنی «چه کسی بودن» است و از نیاز طبیعی انسان به شناخته شدن و شناسانده شدن به چیزی یا جایی برمیآید. این حس تعلق، بنیادی و ذاتی در وجود انسان دارد. برآورده شدن این نیاز، «خودآگاهی» فردی را در انسان سبب میشود و ارضای حس تعلق میان یک گروه انسانی، خودآگاهی جمعی و مشترک یا هویت بومی یا ملی آن گروه انسانی را تعیین میکند. لذا هویت در قالبهای مختلفی همچون فردی و ملی قابل تعریف است. هویت واقعی انسانها از تعاملات واقعی انسانی بین افراد شکل میگیرد. هویت وجه تمایز بین «من» و «ما» با «دیگری» و «دیگران» است.
انقلاب ارتباطات در دوگونه متمایز فنی و ساختاری و نیز در شکل ظهور جامعه شبکهای و اطلاعاتی، که از مهمترین ویژگیهای آن «فرهنگ واقعیت مجازی» و «زمان بیزمان و فضای جریانها» است، ظاهر میشود. در نتیجه، با ایجاد تحول در مفاهیم مکان و زمان و فراهم آمدن منابع و مراجع جدید هویت و ذهنیت انسان را در جهان جدید ناپایدار و سیال میسازد که بهنوعی همخوان و سازگار با اندیشه بی نظمی و پساساختارگرایی پست مدرن در مورد هویت انسان است.
در فضای سایبر، هویت جدیدی علاوه بر هویت فیزیکی وجود دارد که بعضیها به اشتباه این هویت جدید یعنی «هویت دیجیتالی» را مترادف هویت مجازی میدانند. در حالی که هویت دیجیتالی میتواند به صورت مجازی یا حقیقی شکل بگیرد. میتوان مشخصات هویت حقیقی را بروز داد یا از خود شخصی دیگر، غیر از آنچه در واقعیت بوده، ارائه داد.
به واسطه تحولات ساختاری و معرفتی و شکلگیری ذهنیت و هویت سیال و ناپایدار در جهان جدید و پدیدار شدن شبکههای اجتماعی که به منزله رسانههای تعاملی وسیع در فضای سایبر هستند کم کم ساخت «هویت مجازی» گسترش مییابد و آزادی عمل در فضای اینترنت و عدم شناخته شدن باعث میشود هویت حقیقی افراد کنار گذاشته شده و هویت مجازی جایگزین آن شود. «هویت مجازی» هر فرد، عبارت است از آنچه فرد به جای هویت واقعی خود به دیگران نشان میدهد.
هویت مجازی و حریم خصوصی ارتباط نزدیک با هم دارند و بعضی دانشمندان معتقدند هویت مجازی جزئی از حریم خصوصی است. در اجتماع مدرن امروز، هویت مجازی به صورت عمدی یا غیرعمدی و خود به خود ظاهر میشود.
در هویت مجازی که حاصل دنیای پست مدرن است، بر هویت غیرذاتی و تاریخی و سیال انسان و پراکندگی و تجزیه فرد تاکید میشود. از آنجائیکه در فضای مجازی، موقعیتها هویت سازند و قرار گرفتن کاربران در هر موقعیت متفاوت با موقعیت دیگر است، هر فردی همچون «موزائیک» مجموعهای از تعارضها و اجزای گوناگون شده است که گاهی این تعارضات به حدی میرسد که به اختلالات روانی در افراد نیز منجر میشود.
در این میان غرق شدن در فضای مجازی، گاهی منجر به فراموش کردن هویت واقعی افراد نیز میشود؛ تا حدی که در زندگی اجتماعی و روابط خانوادگی، گاهی ما با دوگانگی و یا چندگانگی شخصیتی افراد روبرو میشویم.
این موضوع وقتی حساس میشود که بدانیم برخی از افراد در مواجهه با شخصیت دیگر خود که از آن به «خودِ مجازی» تعبیر میکنیم، دچار نوعی هراس و اضطراب میشوند. «خودِ مجازی» آدمها میتواند شخصیتی بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی آنها باشد؛ میتواند تمام اسرار و خصوصیات درونی و واقعی آن فرد را به راحتی فاش سازد؛ یعنی چیزی که در واقعیت عملی غیر ممکن به نظر میرسد. در حقیقت هویت مجازی آن روی سکه شخصیتی افراد است که در زندگی واقعی بدلیل چهارچوب های هنجاری اجتماعی، حیا و عفت اجتماعی، قدرت و یا جرأت بروز آن را ندارد عرضه می کند، شخصیتی که شاید در تضاد کامل با شخصیت واقعی فرد باشد.
هادی مقدمدوست در اولین ساختهی سینمایی خودش با نام «سر به مهر» که در سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد، تا حدودی به بخشی از این هویت مجازی میپردازد. شخصیت زن داستان (با بازی لیلا حاتمی) در یک قرار وبلاگی شرکت میکند اما وقتی از او سوال میشود که آیا فلان وبلاگ برای شماست، او این مسئله را به شدت انکار و سعی میکند. در بحث دیگران در مورد مشکلات نویسنده وبلاگ، خودش هم شرکت کند. هر چند «خودِ مجازی» این فرد دقیقاً بیانکننده مسائل محرمانه «خودِ حقیقی» اوست اما به دلیل همین بیان مسائل محرمانه، فاصلهی بسیاری بین او و هویت مجازیاش وجود دارد. فاصلهای که از مواجه شدن با او به شدت میهراسد.
Disconnect یا جداماندگی فیلم برجسته سال 2013 دیگر ساخته ای است که این تناقضات هویت مجازی و هویت واقعی را به تصویر می کشد، تناقضاتی که باعث می شود بازیگر اصلی فیلم بدلیل فاش شدن رفتارهای متناقضش در قالب هویت مجازی فیسبوکش دست به خودکشی بزند.
مثال های فوق گوشه ای از این هویتهای مجازی است. گاهی فرد در فضای مجازی (وبلاگ و یا شبکههای اجتماعی)، از خود شخصیت دیگری خلق میکند. شخصیتی که نقصهای فعلی را ندارد؛ شخصیتی که براساس آرزوهای دستنیافتنی شکل گرفته است (آواتار). این شخصیت مجازیِ دوستداشتنی آنچنان در زندگی آن فرد بزرگ میشود که به راحتی شخصیت حقیقی را کمرنگ میکند. اما این مسئله چگونه اتفاق میافتد؟
به نظر میرسد بزرگترین عامل پر رنگشدن شخصیت مجازی، دیالوگهای مجازی باشند. وقتی که مخاطبان وبلاگ و یا مخاطبان شبکهی اجتماعی، شخصیت مجازی فرد را به رسمیت میشناسند، وقتی که آمار بازدیدها و کامنتها بالا میرود، کمکم شخصیت مجازیِ دوستداشتنی، جای شخصیت حقیقی را میگیرد. این موقعیت جدید گاهی به فراموشی مسائل دینی و اعتقادی نیز منجر میشود و این دقیقا از مصادیق کارکردهای عجیب دنیای مجازی است.
از نگاهی دیگر؛ هویت مجازی راه سوءاستفاده و کلاهبرداری را نیز فراهم کرد و «شخصیت جعلی» و «خود را به جای کس دیگر جا زدن» به یکی از جدیدترین کلاهبرداریها تبدیل شد که سودهای کلانی نصیب کلاهبرداران کرد. در این شیوه کلاهبردار خود را به جای مالک چیزی جا میزند، یا از هویت شخص دیگری برای به دست آوردن کالا یا خدمات مورد نیاز خود استفاده میکند. مهاجرت غیر قانونی، تروریسم و ایمیلهای سیاه در زمره این جرائم قرار میگیرد.
آیت الله جعفر سبحانی(مدظلّه العالی):شخصیت های تاریخ ساز بردوگونه اند:گاهی شخصیت ها،تاریخ ساز عصر خویش بوده وحرکتی رادر زندگی خود پدید می آورند،امّا چون ازصداقت ودرستی برخوردار نیستند،مرگ آنان سبب بسته شدن پرونده زندگی شان خواهد شد.
ولی انسانهای والایی که دارای عواطف وفضایل انسانی بوده وبالاخص ازعالم بالا هم مورد تأیید باشند،حرکت ها وامواجی رادر زندگی بشریت پدید می آورند که برای همیشه به سیر خود ادامه می دهد.آنان همان پیامبران واولیای الهی هستند که نمی توان برای شخصیت آنان قالب گیری کرد وبه صورت محدود سخن گفت.