حالا یک جمع گرمی منتظرم بودند.جمع کوچیک 4نفره که یک نفرشون خواب بود و با این کارش من رو واقعا سوپرایز کرد.هرکس به نوبه خودش منو سوپرایز کرد و پدرم هم با خوابیدن ساعت 9!!!
امسال ولی از صمیم قلب برای خودم آرزو کردم و شمع ها رو فوت کردم.می دونی چیه؟وقتی می بینم از سال قبل تا الآن هیچ اتفاق خاصی برام نیفتاده دلم میلرزه واسه سالِ بعدم.