وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

جلسات عمومی پنجشنبه

"بنام ایزد منان "

"در کنگره ما می فهمیم که خداوند مثل راهنما فقط راه را به ما نشان می دهد و ما هستیم که انتخاب می کنیم راه درست یا راه غلط را "


پانزدهمین جلسه از دورۀ دهم، سری کارگاه‌های آموزشی-عمومی کنگرۀ 60؛ نمایندگی افسریه، روزهای پنجشنبه مورخۀ 93/09/20 با نگهبانی آقای محمود محسنی و با استادی آقای حسین امینی دوست و با دبیری آقای بهروز عبدی با دستور جلسۀ وادی چهارم وتأثیر آن روی من رأس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

 خلاصۀ سخنان استاد :

استاد فرمودند : دستور جلسۀ این هفته وادی چهارم است ویک جوری الفبای کنگرۀ 60را یاد گرفتیم . در وادی اول یاد گرفتیم که چگونه تفکر کنیم واین با فکر وخیال فرق می کند ودر وادی دوم تفکر ما را هدفمند کرد ودر وادی سوم ما را باخودمان آشتی داد ودر وادی چهارم ما یادگرفتیم که مسئولیت کارها را گردن بگیریم .

مقتدی صدر به نیروهایش در سامراء دستور آماده باش داد

به نقل از شبکه تلویزیونی الحدث،  "مقتدی صدر" رئیس جریان صدر عراق از اعضا و طرفداران این گروه خواست برای جنگ با گروه تروریستی داعش در شهر سامراء آماده باشند.  

مقتدی صدر به طرفدارنش دستور داد ظرف 48 ساعت در سامراء برای مقابله با داعش آماده شوند.  

دفتر صدر صبح امروز با صدور بیانیه ای تاکید کرد با توجه به شرایط فوق العاده و خطر جدی برای شهر سامراء، مبارزان در گردانهای صلح باید در آماده باش کامل باشند. 
در این بیانیه آمده است: اعضای گردانهای صلح باید آمادگی خود را تا زمان دستور مستقیم نظامی برای لغو آماده باش، حفظ کنند.  
گفتنی است داعش در دو روز گذشته حملات خود به شهر سامراء را از سر گرفت و توانست کنترل منطقه معتصم را در دست بگیرد.

آموزش اساسی عروس هلندی سری 2

در مقدمه درباره ی ضرورت آموزش های تربیتی و اساسی عروس هلندی ذکر شد و پست دوم به بررسی هر یک از آموزش ها می پردازیم.
 
 دستور بپر بالا :
 
برای پریدن روی انگشت ما و سوار شدن روی شانه و بازگرداندن به قفس استفاده می شود. قبل از شروع تمرینات عبارت دستوری را که می خواهیم پرنده با آن عملی را انجام دهد ف تعیین می کنیم و آن را تغییر نمی دهیم!. بعد از یاد دادن دستور به عروس ، اگر به ما گوش نداد ، یک زنگ تفریح به او می دهیم و دوباره چندین و چند بار آن را تکرار می کنیم. وقتی پرنده به شیوه نامناسبی رفتار می کند یک نه قاطع بیان می کنیم. در این زمینه نباید کوتاه آمد و گرنه عروس هلندی مان از ما سوء استفاده می کند. قفسی در نظر می گیریم که وقتی دستور ما را اطاعت نمی کند یا به شیوه بدی رفتار می کند او را در آن قرار می دهیم. و قفس را می بایست اتاق یا در هر جایی از منزل به جز محل همیشگی نگهداری روس هلندی باشد. مدت زمان آن ده دقیقه در نظر گرتفه شود. در این دوره او مطلقا تنها باشد.
 
دستور بپر پایین : چیز یا جایی که قصد داریم عروس ما بر روی آن بنشیند ، انگشت اشاره ی خود را در برابر آن محل می گیریم و روش بپر بالا را مجددا اجرا می کنیم. یادمان باشد که حتما عبارت بپر پایین گفته شود.
عمل و زبان ما باید هماهنگ باشد. اگر آن را تغییر دهیم او را گیج کرده ایم.
 
بالا رفتن از نردبان :دستور بعدی که باید عروس هلندی یاد بگیرد، دستور بالا رفتن از نردبان است. به این منظور از دو انگشت اشاره دو دست استفاده می کنیم و هر بار انگشت را بالاتر از دیگر قرار می دهیم و همان دستور بپر بالا را اجرا می کنیم.
 
بازگشت به قفس : پس از خسته شدن عروس ، او را به قفس باز می گردانیم. اگر دز زمان بازگرداندن به قفس به پرواز در می آید، بهتر است که او را روی یک دست یا انگشت خود نگه داریم. ونزدیک سینه خود بیاوریم. این کار باعث مسدود شدن زاویه دید او شده و پرواز نمیکند. این عمل همزمان با حرف زدن انجام شود.
دست خود را نزدیک درب قفس قرار داده به طوری که پرنده بتواند به داخل قفس بپرد. نزدیک قفس می ایستیم تا نتواند فرار کند بلافاصله بعد از پیاده شدن پرنده و قرا گرفتن او در درون قفس در ب قفس را می بندیم . به تدریج او بدون اجبار به درون قفس می رود. هر بار دستور  برو به قفس یا برو به خانه را بیان کنیم. هرگاه بدون آنکه ما تلاش زیادی در داخل کردن قفس کنیم ، اگر داخل شد و تبعیت کرد، غذای مورد علاقه اش را به او جایزه می دهیم.
به تدریج یاد می گیرد که به راحتی وارد قفس شود. هیچ گاه او را مجبور نکنیم تا به قفس برود زیرا موجب ترس او شده و این دستور را هیچگاه یاد نمی گیرد.
 

تک دختر

داستان کریم خان زند و درویش

درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند.
کریم خان گفت: این اشاره‌های تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم.
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟

کریم خان در حال کشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت.
خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد.
پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد.
روزگاری سپری شد. درویش دوباره گذرش به کنار باغ افتاد.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد.

کریم خان در همان حال که قلیان میکشید پشتش را به آن درویش کرد و زیر لب گفت : دیوس خوشش اومده هی بالا پایین میپرد و دستی تکان میدهد.فکر کرده است اوسکول گیر آورده.سپس دستور داد با سنگ درویش را بزنند و از باغ دورش کنند تا دیگر او باشد اشارت نکند !

مهمترین ارزش انسانی

در راستای اهداف آموزشی کتاب  مطالعات اجتماعی سال نهم

 
مهمترین ارزش انسانی
 
«ان اکرمکم عند الله اتقاکم
 
گرامی ترین شما نزد خداوند باتقواترین شما ست»(حجرات، 13).‏
 
بدون شک، هر انسانی فطرتاً خواهان این است که موجود با ارزشی باشد، و به همین دلیل، با تمام وجودش برای کسب ارزشها تلاش می‌کند. شناخت معیار ارزش با تفاوت فرهنگها کاملاً متفاوت است، و گاه ارزش‌های کاذب، جای ارزش‌های راستین را می‌گیرد. گروهی، ارزش واقعی خویش را در انتساب به «قبیله معروف و معتبری» می‌دانند، و لذا برای تجلیل مقام قبیله و طایفه خود دائماً دست و پا می‌زنند تا از طریق بزرگ کردن آن، خود را به وسیله انتساب به آن، بزرگ کنند. مخصوصاً در میان اقوام جاهلی، افتخار به انساب و قبایل رایج ترین افتخار موهوم بود، تا آنجا که هر قبیله‌ای خود را «قبیله برتر» و هر نژادی خود را «نژاد والاتر» می‌شمرد. گروه دیگری مسئله مال و ثروت و داشتن کاخ و قصر و خدم و حشم و امثال این امور را نشانه ارزش می‌دانند، و دائماً برای آن تلاش می‌کنند، در حالی که جمع دیگری مقامات بلند اجتماعی و سیاسی را معیار شخصیت می‌شمرند.
اما از آنجا که این امور، همه اموری است متزلزل، برون ذاتی، مادی و زودگذر، یک آیین آسمانی همچون اسلام، هرگز نمی‌تواند با آن موافقت کند، لذا خط بطلان روی همه آنها کشیده، و ارزش واقعی انسان را در صفات ذاتی او، مخصوصاً تقوا و پرهیزکاری و تعهد و پاکی او می‌شمرد، حتی برای موضوعات مهمی، همچون علم و دانش، اگر در مسیر ایمان و تقوا و ارزش‌های اخلاقی، قرار نگیرد، اهمیت قائل نیست. جالب اینکه در شأن نزول‌هایی که برای این آیه ذکر شده، نکاتی دیده می‌شود که از عمق این دستور اسلامی حکایت می‌کند، از جمله اینکه: بعد از «فتح مکّه» پیغمبر اکرم(ص) دستور داد: اذان بگویند، «بلال» بر پشت بام «کعبه» رفت، و اذان گفت، «عتّاب بن اسید» که از آزاد شدگان بود گفت: شکر می‌کنم خدا را که پدرم از دنیا رفت و چنین روزی را ندید! و «حارث بن هشام» نیز گفت: آیا رسول اللّه(ص) غیر از این «کلاغ سیاه»! کسی را پیدا نکرد؟! (آیه فوق نازل شد و معیار ارزش واقعی را بیان کرد). بعضی دیگر گفته‌اند: آیه، هنگامی نازل شد، که پیامبر(ص) دستور داده بود، دختری را به همسری بعضی از «موالی» دهند («موالی» به بردگان آزاد شده، یا به غیر عرب می‌گویند) آنها تعجب کرده و گفتند: ای رسول خدا(ص)، آیا می‌فرمایید: دخترانمان را به موالی دهیم؟! (آیه نازل شد و بر این افکار خرافی خط بطلان کشید).
روایت شده: «روزی پیامبر(ص) در «مکّه» برای مردم خطبه خواند و فرمود: «ای مردم! خداوند از شما ننگ جاهلیت و تفاخر به پدران و نیاکان را زدود، مردم دو گروه بیش نیستند: یا نیکوکار، با تقوا و ارزشمند نزد خدا، و یا بدکار و شقاوتمند و پست در پیشگاه حق، همه مردم فرزند آدم اند، و خداوند آدم را از خاک آفریده، چنان که می‌گوید: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا شناخته شوید، از همه گرامی تر نزد خداوند کسی است که از همه پرهیزگارتر باشد، خداوند دانا و آگاه است».
چه زیبا است! جامعه ای که بر اساس معیار ارزشی اسلام «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» بنا شود، و ارزش‌های کاذب نژاد و مال و ثروت و مناطق جغرافیایی و طبقه از آن بر چیده شود، آری، تقوای الهی و احساس مسئولیت درونی، و پایبند بودن به راستی و درستی و پاکی و حق و عدالت، تنها معیار ارزش انسان است.