دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطره ات طلاست
یک کم از طلای خود حراج می کنی؟
عاشقم
بامن ازدواج می کنی؟
اشگ گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر ساده ای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله می شوی
چرک می شوی و تکه ای زباله می شوی
پس برو و بی خیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
*
دستمال کاغذی،دلش شکست
گوشه ای کنار جعبه اش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
*
آخرش
دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکه ای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگر چه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمال های کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانه های اشک داشت
عرفان نظرآهاری
تزیین سفره کریسمس
دشمن پیدا شده پاش همه جا وا شده بازیرکی بسیار می ره دنبال شکار
شکارش چیه میدونی دست کثیف بیمار
بازیرکی بی صدا می چسبه به همه جا
به چشم تو نمیاد زورکی دوست نمیخواد
فقط دنبال اونه که بی عذر وبهونه
در وقت سرفه وعسطه بپره روی عرصه
اگر کسی سرفه کرد یا که یکی عطسه کرد
باید که زود وزیرک با دستمال کاغذی
جلوی دهنشو بگیره تا ویروسا بمیره
دستمال مصرف شده باید بره تو پاکت
وقتی که درکلاسی باهرچی درتماسی
نرده ونیمکت وکتاب
دفتر و کیف وهم مداد
همه جای ویروسه .دست تورو می بوسه
باید به طور جدی هم جدی ودائمی
بشویی با اب صابون تا ویروس نگیره جون
بوسیدن ودست دادن دیگه حالا ممنوعه
دست مالیدن به چشمان ضرر داره ممنوعه
اگر مشکوک شدی برو پیش دکتر تا وجود عزیزت همیشه سالم باشه
شور وشادی به حالت همیشه حاکم باشه