از ساخت مستند رسمی «مرتضی پاشایی» بگویید و اینکه از چه تاریخی ساخت مستند را شروع کردید؟
خانواده پاشایی بعد از یکسری اتفاقات در نظرشان بود که مستندی درباره مرتضی ساخته بشود و از آنجایی که من در برنامه شوک در قسمت تب خوانندگی یک برنامه با مرتضی ضبط کرده بودم، و آن برنامه به دلایل بیماری مرتضی کامل نشد و تصمیم گرفتیم که آن برنامه پخش نشود.
اما همین مصاحبه ی ناتمام که من از مرتضی گرفته بوده ام باعث شد بعدها با هم دیگر دوست شویم و تماس برقرار کنیم که همین باعث شد من با مرتضی، خانواده اش و به خصوص برادرش مصطفی کمی بیشتر آشنا بشوم.
اما با واسطه ای که من را معرفی کرده بود به خانواده مرتضی به خصوص منصور پاشایی تهیه کننده این مستند آشنا شدم، مستند های من را که دربرنامه شوک کارگردانی کرده بودم را دیده بودند،خوششان آمده بود و گفته بودند میتوانیم راجع به ساخت مستند صحبت کنیم.
با صحبتی که داشتیم من ایده هایم را گفتم و چند روزی فکر کردیم و یک طراحی خاص انجام دادیم و وقتی آن طراحی را بیان کردم ایشان استقبال کردند و بعد از آن هم طراحی هارا پیاده کردیم و کار کلید خورد.
در این مستند به دنبال چه هستید و بیانتان چیست؟
چند اتفاق در رابطه با مرتضی رخ داده که بسیار بسیار حائز اهمیت است.یکی این است که مرتضی پاشایی یک رشد برق آسا داشت شخصیتی که شاید یکسال و نیم یا دو سال قبل از مرگ اش اکثر طرفدارانش با اون آشنا نبودند،خیلی زود و در عرض یک یا دوسال محبوب قلب ها میشود و هواداران قلبی پیدا میکند. این سرعت باعث شد که خیلی از طرفداران مرتضی از گذشته وی خبر نداشته باشند و یا با ابعاد شخصیتش آشنا نباشند.یکی از حرف های این مستند بیان و بررسی این اتفاق است.
و اما در این مستند از دوران کودکی و جوانی اش میبینید،از شوخی هایش و کلیپ هایی که به عنوان طنز ضبط کرده است تا مداحی کردنش که پدرش اشعار را میگفته و وی مداحی میکرده است. حتی ما به خانه مرتضی در کرج رفته ایم که در آنجا اولین کارهایش را ضبط میکرده است و از اولین کنسرتش که در یک سالن نسبتا کوچیک که برای آموزش و پرورش بوده با تقریبا 400 نفر تا کنسرت های بزرگ و با شکوه آخرش.
درباره حاشیه هایی که پیش آمد برایمان توضیح دهید.درباره این حاشیه هم حرفی زده خواهد شد؟
بله! یکسری حاشیه هایی بود که همه در جریان هستیم و خانواده پاشایی خیلی دوست داشتند که یک جایی با وجود یک مرجع جواب تمام حاشیه سازان را بدهند. مثل حاشیه بیمارستان بهمن.آن فیلم ها و آن عکس هایی که از لحظه درد کشیدن مرتضی پخش شده بود بالاخره این کارها،کار چه کسی بوده؟
برای یافتن جواب این سوالات در این مستند تلاش های بسیاری شده.
یکسری حرف ها و حدیث هایی مطرح شده بود از لحظه ی تشییع پیکر مرتضی پاشایی،در این باره چه حرف هایی دارید؟
در این باره هم حرف هایی هست از اینکه مرتضی شنبه خاک شد یا یکشنبه و اینکه اگر یکشنبه خاک شده است دلیلش چه بوده و چرا بستر جامعه فراهم بوده برای این شایعات .
از حضور بسیار زیاد جمعیت در روز خاک سپاری برایمان بگویید و دیگر اتفاقاتی که در این مستند اتفاق خواهد افتاد.
خوب یکسری آدم ها بودند که در زندگیشان مرتضی را نه دیده بودند و نه حتی یک آهنگش را گوش داده بودند اما در مراسم تشیع حضور پیدا کردند.جوری خودشان را به زمین و آسمان زدند که همه فکر میکردند رفاقت های دیرینه ای وجود داشته است و همچنین برعکسش از یکسری ها انتظار میرفت که حضور داشته باشند اما خبری نبود از حضورشان. حتی از آدم هایی که به بیمارستان می آمدند و برای شبکه های مجازیشان عکس های سلفی می انداختند،در آن شرایطی که مرتضی بیمار بود و دوست نداشت از چهره ی بیمارش عکس بیاندازند تا برسیم به آن جامع شناس بی ادب که بسیار غیر انسانی حرفی را زد که دل این خانواده را به درد آورد. خانواده ای که جوانشان را تازه از دست داده اند و یک نفر بیاید به جای تسلیت گفتن بگوید طرفداران این آدم ابله هستند و دیگر حرف های مطرح شده...
چه کسانی در این مستند حضور دارند؟
خیلی از افراد در این مستند هستند که بخواهم نام تمامشان را بگویم یک صفحه میشود، از محمد علیزاده و علی لهراسبی که از دوستان مرتضی بوده اند نا اطرافیان مرتضی، مهدی کرد و حتی محمود عزیز که مسئول امنیت کنسرت های مرتضی بود و مصاحبه اش بسیار جالب و شنیدنی است.
همچنین از خانواده اش، مصاحبه مادرش بسیار اثرگزار است و به معنای واقعی کلمه دردناک. (راجع به ورود به حریم شخصی مرتضی و آن فیلمی که از لحظه درد کشیدن مرتضی پخش شده)
همه این ها به علاوه کسانی که مصاحبه های کوتاه کرده اند مثل پژمان بازغی، سام درخشانی،خداداد عزیزی،علی پروین و سید جواد هاشمی در مسابقه فوتبالی که در کیش به یاد هنرمندانی که به واسطه سرطان از بین ما رفتندبرگزار شد.
به غیر از این مستند،مستند های دیگری هم ساخته خواهد شد؟
خیر، هیچ مستندی حق پخش در صفحه مجازی وصفحه غیر مجازی ندارد.این تنها مستندی است که به تهیه کنندگی خود خانواده کار میشود و اگر کسی بخواهد ادعای این را بکند که مستندی ساخته است برخورد خواهد شد و مورد پیگرد خانواده پاشایی قرار خواهد گرفت.
این مستندی که با کارگردانی بنده پخش خواهد شد با اجازه رسمی مرتضی به تهیه کنندگی منصور پاشایی تولید و پخش خواهد شد .
از زمان حیات مرتضی در بیمارستان هم فیلم برداری داشته اید؟
نه! من تقریبا بعد از فوت مرتضی به صورت رسمی شروع به ساخت این مستند کردم البته از مراسم تشیع جنازه فیلم گرفته ام ولی به صورت رسمی بعد از مراسم تشیع جنازه بود.
اما از همه ی فیلم های آرشیوی استفاده خواهم کرد و از دوستانی که تصاویر جالبی دارند درخواست میکنم که برای ما ارسال کنند تا ما از بهترین هایشان برای ساخت این مستند استفاده کنیم .
آن مصاحبه ای که انجام داده اید با مرتضی و در برنامه شوک پخش نکرده اید در این مستند استفاده خواهد شد؟
آن مصاحبه برمیگردد به برنامه شوک و تهیه کننده خوب و محترمش فرشاد شکیبی و داستان دیگری دارد.شاید تهیه کننده برنامه زمانی بخواهد در برنامه شوک از آن استفاده کند و یا بخواهد در اختیار خانواده مرتضی بگذارد.
این مستند کی پخش میشود؟
از وقتی که مجوز رسمی وزارت ارشاد آمده ما شروع به ساخت این مستند کرده ایم و حدود 75 درصد این مستند ساخته شده.فعلا در روز های پایانی ساخت هستیم و تقریبا کارمان در تدوین هم شروع شده.اما با در نظر گرفتن کارهایی که برای قسمت آخر و ارشاد و پخش هست و آن روال قانونی که وجود دارد،ما سعی میکنیم تا یک ماه آینده این مستند را روانه بازار کنیم
عوامل کار را معرفی می کنید؟
بله. تهیه کننده: منصور پاشایی است، مجری و کارگردان: شاهین صمدپور، مدیر تصویر برداری :الیاش صفدری، تدوین: منوچهر صانعی، مدیر تولید: ایرج شایسته، دستیار تولید: محمد حجتی.
کافه سینما
ببینید این بنزین وارداتی این خصوصیت را دارد که وضع مالی خانوادهها را بهبود میبخشد و طبیعتا باعث تحکیم روابط خانوادگی میشود! فقط کافی است مادر خانواده از کیفیت آن تعریف کند تا یکدفعه وضع مالی پدر خانواده توپ شود!
وبلاگ طنزهای یک م.ر.سیخونکچی نوشت:
هنوز یادمان نرفته آن روزهای اوج و شکوفایی پریشان را که چگونه امواج نیلگونش با نوازش باد به رقص در می آمدند و انعکاس دل انگیز کوههای پر برف دشت برم در آیینه صاف و زلالش چه قاب های ماندگاری را در آلبوم خاطرات مان به یادگار گذاشت .
و باز خوب یاد مان هست که سال پیش که اندک آبی در بستر پریشان انباشته شده بود و درناهای مهاجر باز هم به پریشان سلامی دوباره کردند مردم قدر شناس این دیار چگونه سر مست و شادمان و ساز و دهل در دست و پایکوبان به دیدار این گوهر یکدانه شتافتند .
آری دوستان وهمشهریان گرامی امسال نیز به رسم هر ساله بامداد آدینه این هفته با خانواده هایمان در کنار پریشان گرد هم می آییم تا فریاد " پریشان همیشه زنده خواهی ماند " در فضای کوه ودشت طنین انداز کنیم .
پس وعده ی ما جمعه 10 بهمن ماه کنار پریشان ( پیاده روی بزرگ خانوادگی از روستای زوالی تا چشمه بنگ )
ساعت حرکت سرویس ها از کازرون بزودی اعلام خواهد شد .
نیم ساعت به اذان صبح؛پدر و مادر برخاسته؛وضو می گیرند و در گوشه اتاق به آرامی به نماز شب و مناجات؛قیام می کنند.حوالی اذان صبح؛پدر قرآن قدیمی اش را که احتمالا از پدربرزگ به ارث رسیده؛باز میکند؛عینکش را از جلد چرمی قدیمی بیرون آورده و با خواندن قرآن؛ترنم صدایش را بلند می کند.آنقدر نرم و آهنگین که فرزندان به برکت همین صدای آشنا و آرامش بخش؛از رختخواب جدا شوند.پدر با عبای قهوه ای رنگش به سمت مسجد شتاب می کند و فرزندان نیز در صورت اشتیاق و توان او را دنبال می کنند.از مسجد که برمی گردند؛خانه از زندگی سرشار می شود.دیگر از خواب خبری نیست.نخستین اجتماع خانواده بر سفره صبحانه شکل می گیرد؛یک همایش صمیمی و کوچک.سماوری زغالی و چند عدد تخم مرغ که در آبجوش پر از زردچوبه و پیاز داغ و روغن کرمانشاهی شکسته می شود و طعم اشکنه را با گرمی نان تازه به ذایقه شرکت کنندگان این همایش می چشاند.تراوش و انتقال محبت از همین دقایق؛میان اهالی خانواده جریان می یابد.پدر برای کسب رزق حلال از خانه خارج می شود و مادر مهم ترین مسیولیتش را که همان خانواده داری است با جان و دل و مدیریتی هوشمندانه آغاز می کند.همه خود را برای ناهار می رسانند و همین پیمان و قاعده برای غروب و نماز و شام تکرار می شود.شب نشینی ها هم رکن دیگری است که به برکت کرسی های زمستانی یا گعده های(1)تابستانی؛محبت وتوجه را در خانواده مشق می کند.
اما در برخی خانواده ها دیگر معیار صبح و زندگی؛اذان و قرآن نیست؛نمازهایی که قضا می شود!یا لب به لب طلوع اشعه خورشید ادا می شود!برخی هم برای جانماندن از سرویس؛ناچارند سحرخیز باشند.اجتماعات ساده خانواده درست به مرموزی حذف وعده صبحانه؛از دامان خانواده رخت بر می چیند و از همان ثانیه های نخست؛استرس و تلاطم بین فرزندان تقسیم می شود.برای شام هم آدم ها نه زمان مشترک دارند و نه وعده غذایی مشابه و حتی حرف های بانمک!
این دو روایت؛شاید قدری اغراق آمیز باشد اما برای نشان دادن تفاوت دو نوع زندگی خانوادگی؛گویاست.فرزندان ما کدام نوع را از ما می طلبند و بدان محتاجند؟
1)دور هم نشینی-گپ و گفت
برگرفته از نوشته آقای سید مهدی سیدی روزنامه همشهری