وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

هارون: موسی بن جعفر؛ فتنه گر ِخون ریز!!!- مشابهت ادبیاتِ ظالمان در طولِ تاریخ!!!

 

دوست قدیمی! در پست قبلی تقاضا نمود کمی در مورد اقدامات سیاسی امام موسی کاظم(ع) بنویسم و  همین  زمینه ای شد برای این نوشتن این پست. با تشکر از ایشان که بهانه ای را فراهم آورد تا برخی از دل مشغولی هایم را با دوستان در میان گذارم.

گرچه در نگاه عامه؛  امام موسی کاظم فقط نماز می خوانده و روزه می گرفته است و کاری به کسی نداشته، آهسته می آمده و آهسته می رفته و خلفاء عباسی خصوصاً هارون هم از روی حسد و کینه و سعایت عالمان وابسته ی درباری! او را ابتدا محدود و محصور کرده و سپس زندانی نموده و در نهایت هم او را در زندان به قتل رسانده اند، اما واقعیت تاریخ چیز دیگری می گوید.

البته این نوع تحلیل و رویکرد نسبت به اقدامات مهم و اساسیِ ائمه اطهار در برابر حاکمان زمانه، شاید در این واقعیت تاریخی  ریشه دارد که به لحاظ حاکمیت ِمستبدان، مجبور بوده اند تا تلاش های  براندازنه ی  خود را برای سرنگونی حاکم جور مخفی انجام دهند و لذا منطقی است که از هرگونه اشاره به برانداز بودنِ اقدامات خود پرهیز نمایند .

طرفه آنکه الان ما نیز،  با همین نوع روش و تحلیل  سرو کار داریم و قیامِ عملی مردم بحرین و یا تجمع میلیونی براندازنه ی مردم مصر، یمن و تونس و همچنین تلاش های علنی علماء و مخالفان حکومت عربستان را به گونه ای گزارش می کنیم که انگار حضور خیابانی و راهپیمایی  ضد حکومت آنان در حد یک پیاده روی ساده ی ورزشی و خانوادگی در خیابانهای بحرین و ... است که با واکنش شدید و تیراندازی حکومت جائر روبرو شده است و در پی این نوع خبر سازی، تعجب هم می کنیم که چرا اینگونه خشن،  با معترضان!! برخورد می کنند!!!!!  و صد البته در همین زمان، برای منطقه ای دیگرو به هنگامی که  حاکمیتی مورد علاقه ی ماست،  اعتراض و راهپیماییِ سکوت معترضان به بخشی از حاکمیت ( و نه کلِ حاکمیت) را براندازنه توصیف کرده و اقدامات سرکوبگرایانه حکومت را بعنوان برخورد با آشوبگران تایید می کنیم و ... . واقع مطلب آن است که دلیل این دوگانگی در تحلیل را بدلیل غیر منطقی و عقلایی بودن ، نمی فهمم !!

 

برگردیم به موضوع اصلی ؛

توجه به اقدامات حضرت موسی ابن جعفر نشان می دهد که ایشان،  قلب ِ حاکمیت ظالمِ عباسی  را نشان گرفته بود به گونه ای که با ایجاد شبکه های  ارتباطی اجتماعی میانِ مخالفانِ حکومت عباسی و هوادارانِ خود  (که شیعه نامیده می شوند)،  تشکیلات اجتماعی ای را شکل داده بود که در عین جاری و ساری بودنِ زندگی روزمره ، به مبارزه با ظالم ادامه می دادند.  همچنین  مجاهده ی مستمر و پیگیرِامام برای ایجاد شبکه مالی و اقتصادی مستقل میان شیعیان از طریق دریافت خمس و زکات و ....  و نیز اعلام حرمت رابطه ی کاری با حکومت، قدرت حاکمیت را از سکه انداخته؛ مشروعیت و مقبولیت حاکمیت وقت ( که مدعی جانشینی رسول خدا بوده است) را به چالش کشیده است. لذا علیرغم تصور عامه، حضرت امام موسی کاظم(ع) نه تنها فقط به عبادت نپرداخته که از قضا، سیاسی ترین؛  امامِ مجاهدِ پس از واقعه عاشورا است.

 

"آن حضرت ۱۰ سال از این روزگار را با منصور، ۱۱ سال با محمدالمهدی پسر منصورمعروف به مهدی، یک سال با موسی الهادی معروف به هادی پسر مهدی و۱۳سال دیگر عمر خود را با هارون‌الرشید سپری کرد .

در دوره یازده ساله از فرمانروایی مهدی عباسی، امام(ع) در کنار کارهای فرهنگی ـ فکری و اشتغال به تدریس به برقراری ارتباط میان خود و شیعیان در نواحی مختلف و سازماندهی آنان پرداخت و مشکلات معیشتی و اقتصادی شیعیان را بر طرف می‌کرد. با کشف این اقدامات،  امام(ع) مدتی زندانی شد و سپس آزاد گردید.

با گسترش شیعیان در مناطق مختلف سرزمین اسلامی نیاز به یک شبکه ارتباطی هر روز بیش از پیش احساس می‌شد و اهل بیت (ع) هم بر همین اساس اقدام به تأسیس شبکه ارتباطات نمودند. اگرچه این مساله قبل از امام موسی (ع) آغاز شده بود ولی امام موسی (ع) آن شبکه را بر اساس نیاز شیعیان گسترش[داد] و پنهانی تر کرد. ...  به طور کلی وظیفه نمایندگان امام(ع) دریافت وجوهات شرعی و هدایا،[ و سپس ] کمک به مستمندان بود و گسترش شبکه ارتباطی میان ائمه و شیعیان بوسیله نامه‌ها و توقیعات که براساس ضرورت، برخی [اوقات] محرمانه بوده است.

 

 

 

  با افزایش جمعیت شیعیان در مناطق مختلف نیاز به حفظ رابطه میان مردم و امام جدی بود. پیام‌های ارتباطی [و به زبان امروزی، صدور نامه ها و بیانیه ها ] در این زمینه نقش مهمی را ایفا می‌کرد. از امام موسی (ع) بیش از نود نامه در موضوعات مختلف و خطاب به افراد گوناگون بر جای مانده است که نشان دهنده اهمیت آن امام همام به شبکه ارتباطات است.

 

 

خلاصه کتاب «حکومت اسلامی از نظر کتاب و سنّت»

تُراب

این کتاب برشی است از جلد نهم دایرة‌المعارف اسلامی «الحیاة» که در حال حاضر در دست انتشار است. از ویژگی‌های مهم و اساسی این کتاب پرداختن به مسأله حکومت اسلامی نه از لحاظ امکان و امتناع و مباحث فلسفه سیاسی بلکه از جهت ویژگی‌های فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه مورد حاکمیت حکومت اسلامی است که باید توسّط حاکمیت دینی صالح تأمین شود.

وبگاه "تُراب" نوشت:

ملاک اسلامی بودن یک جامعه بنابر آیات و روایات و سیره عملی امام علی(ع) _ رسیدن به «منهای فقر» است. و جز چنین جامعه ای را «اسلامی» خواندن تجوز است و اگر به ارزش های ابدی اسلامی زیان برساند، جایز نیست.

بیشتر بخوانید

تحزب و حزب اراده ملت ایران (حاما) شاخه زنجان(15)

گفتمان حزبی
در شماره پیشین مطلب ودر یک نتیجه گیری جدی اگر بیان داشتم که گفتمان حزبی متکی بر این موضوع که اعتقاد بر ثنویت مانع از توسعه درایران می شود نمی تواند فرایند گفتمانی مناسبی برای زمان حال باشد قصدم این بود که بگویم یکی از جدیدترین دلایل عقب ماندگی ایران از کاروان تمدن و یکی از دلایل انسداد سیاسی در فعالیت های حزبی کشور محور قرار دادن مبارزه با این ثنویت در گفتمان حزبی می باشد واین نه ازآن جهت است که با ثنویت که مبنای دیکاتوری می باشد و راه را بر هر نقد و انتقادی می بندد نمی شود مبارزه کرد و یا برای حذف آن از ساختار ساسی امیدی به موفقیت نیست بلکه اعتقادم به این است که این ثنویت ناشی از توهم برآمده از عدم بکار گیری روش های علمی در درون گفتمان است زیرا در گفتمان مبتنی بر ساختار سنتی وبی توجه به نیازهای به روز و مختصات طبیعی و ذاتی شرایط قابلیت برای مانور بسیار محدود می شود و عملا خود گفتمان به منازعاتی دامن می زند که از درون حزب را ودر بیرون نهادها و علاقه مندی به حزب را تحت الشعاع قرار می دهد زیرا که در امروز ایران این استبداد نیست که باعث انسداد شده است بلکه انسداد در فراهم آمدن امکان توسعه و چرخه آزاد و سریع اطلاعات دقیقا ریشه در دو مشخصه ذاتی جامعه ایرانی دارد که عبارتند از
1- رو به نقصان گذاردن لایه روشنفکری و فرهیختگی وفربه وچاق شدن قاعده هرم اجتماعی که خود مانع اصلی در بابر هر اصلاحی می باشد
2- عدم تولید گفتمان مبتنی بر اصول و قواعد علمی که با وقوع آن عملا راه پیدایش گفتمان مستمر و اصلاحی بسته می گردد
حال اگر به این دو مشخصه مراجعه فرمایید و با تعمیم گستره آنها به سال های قبل از انقلاب بخواهید وزانت هریک از آنها را مورد بررسی قرار دهید ملاحظه خواهید نمود که در سال های قبل از انقلاب این استبداد شاهنشاهی نبود که موجب پیدایش بارقه های اولیه انقلاب و یا حتی شکل گیری جریان های روشنفکری شد بلکه واقعیت امر ریشه دراین موضوع داشت که پس از سالهای بیست و سرعت گیری تمایل به شهر نشینی پیچیدگی هایی را در نظام سیاسی بوجود آورد تا بتواند با دادن قدرت مانور و انعطاف بیشتر به حاکمیت دامنه و سرعت تغییرات حاصل از پیدایش شهر نشینی را تحت کنترل بگیرد و یا حداقل تحت مدیریت درآورد و همین امر منتهی به انعطاف هایی در نوع تعامل با خیزش طبقاتی را بر حاکمیت تحمیل نمود که از درون این تعامل کم کم افزونی قابل وصفی در لایه روشنفکری و حتی فعالیت های مربوط به آن بوجود آمد 
بدنبال افزونی در لایه روشنفکری و فرهیختگی در میان لایه های موجود در میان مردم ایران مسلم بود که میل به کنده شدن از فعالیت های فردی و تمایل به انجام فعالیت های سازمان یافته و جمعی که عنوان حزب، سازمان و انجمن می یافت وبه نوعی برون داد تعامل حاکمیت با مردم برای برون رفت از تحجر و دست یابی به توسعه و تمدن مورد نظر تلقی می گردید افزایش یافت که همین موضوع عاملی شد تا تنوع وپیچیدگی در انتظارات وخواست ها بوجود بیاید خواست ها و انتظاراتی که با شکستن حصار های تشکیلاتی به مردم انتقال می یافت و جوششی را در آنها برای بررسی دقیق شرایط خود و مقایسه وارزیابی آن با آنچه که باید باشد ایجاد می نمود ودر بازگشت به میان روشنفکران به خواسته های صنفی و سیاسی بدل می گشت که حاکمیت برخی از آنها را بر می تافت و با برخی از آنها عناد می ورزید که همین امر در آنجا که برتافته می شد فضا برای تعامل جهت تغییر در گفتمان حکومت و احزاب رقیب را ایجاد می کرد و باعث تعالی درآن می شد و آنجا که حکومت عناد می ورزید و مقاومت می کرد باعث می شد تا احزاب و انجمن ها راه های دیگری را برای پایداری و اصرار بر خواست های خود جستجو نمایند که این خود منجر به تولید علم می شد که نتیجه آن ارتقاع موقعیت دانایی و تغییر در مناسبات می بودد و در نهایت مقوله ای تحت عنوان مشارکت عمومی را سر وشکل می داد که در نتیجه به همجوشی مردم و به خیابان ریختن آنها جهت انجام تغییرات بنیادیتر منتهی می گردید
پس دوستانی که فکر می کنند که در گفتمان حزبی تنها اتکا و تنها محل تجمع و هم اراده شدن اعضاء وهوادران حزب در نگاه و یافتن راه مبارزه با استبداد است بگمان من راه به اشتباه می روند ودریافت به خطا دارند زیرا که با این طرز تلقی نمی توان خیزیشی حزبی و اصلاح طلبانه را ایجاد و رهبری نمود زیرا که دراین نحله گفتمانی با تمرکز بر روی ساختاری که خود برآمده از یک خیزش عمومی و مورد موافقت بخش بزرگی از احاد ملت است ودر عین حال با گستردگی فراوانی با مردم در حال ارتباط می باشد ومی تواند قاعده هرم اجتماعی را ارتزاق نماید نمی توان به سادگی هماوردی نمود بلکه باید با اقدام به تغییراتی در نگاه به اعمال رویکردهایی در گفتمان اقدام نمود که در اثر آن لایه روشنفکر مواخذه گر و روشنگری بوجود بیاید که بتواند میان مردم و نخبه های حکومتی قرار گیرد تا بتواند با شکل علمی وفراگیر دادن به خواست های مردم انعطاف لازم را در حاکمیت برای شنیدن و به گوش گرفتن ایجاد نماید
برای این کار پیشنهاد می شود که در گفتمان حزبی که در حال تدوین در حزب اراده ملت ایران است موارد و مسائلی چون 
1- ضعف ساختاری فرهنگ سیاسی ایران
2- ضعف در ساختار شهر گرایی ومغفول ماندن توجه به ساختار شهری
3- فقر ریشه ای سواد سیاسی و کار بنیادین در این عرصه 
4- فقدان شبکه گسترده ووسیع ارتباطی با آشنایی به اخلاق حرفه ای 
5- ضعف ساختاری در نگاه دولت به فعالیت سیاسی و حمایت جدی ازآن 
مورد توجه و واکاوی قرار گیرد و برای هریک از تاثیراتی که این موارد در انسداد سیاسی در ایران دارند توضیحات عمیق و گسترده ای داده شود واینگونه نباشد که همه گناه ها به گردن استبداد و انسداد ناشی از بی میلی مستبد در پیدایش ودوام تغییر گذارده شود 
من باور دارم که آن چیزی که در ایران امروز و تحت عنوان استبداد شناسایی ومورد تفسیر قرار می گیرد نمی تواند دقیقا همسان با تعریفی باشد که از استبداد داده می شود زیرا که در کلیت ساختار حکومتی موجود در ایران نه تنها میل و مبارزه برای بستن تمام راه های تعامل وجود ندارد ویا حکومت سعی نمی کند که مانع از شکل گیری مطالبات علمی گردد بلکه خود حکومت بدلیل تراز ذاتی خود با انقلاب و ایدئولوژی خاصی که به باهم بودن و انجام کارهای جمعی ارزش و بها می دهد تلاش می کند که به نوعی در مسیر اصلاح قدم بردارد اما اگر گفتمانی را نیاز است که این خواست عملیاتی شود و عمومی گردد ناشی ازآن است که راه ارتباط بین روشنفکران و فرهیختگان که به نوعی محلل برای دولتمردان می باشند بسته شده است و همین انسداد باعث گردیده تا روز بروز از ضخامت لایه متوسل به علم و فکر برای تغییر کاسته شود وراه تعامل بین حکومت و مردم محدود و نازکتر گردد 
ادامه دارد

العبادی در آنکارا: داعش را عقب راندیم

العبادی در آنکارا: داعش را عقب راندیم

حیدر العبادی

 

نخست وزیر عراق، از عقب نشینی چشمگیر داعش از برخی مناطق در این کشور خبر داد.

 

به گزارش ناظرنیوز، "حیدر العبادی" در کنفرانس مطبوعاتی با همتای خود "احمد داود اوغلو" در آنکارا گفت: نیروهای ارتش عراق و نیروهای پیشمرگه که اکنون بخشی از تشکیلات امنیتی کشور محسوب می شود، در چندین جبهه با داعش درگیر هستند و توانستند عرصه تسلط داعش بر مناطقی که در ماه ژوئن اشغال کرده بود کاهش دهند.

وی تاکید کرد: بر اساس نقشه نظامی، کنترل داعش بر مناطقی که در عراق اشغال کرده بود، کاهش چشمگیری یافته است و نیروهای مسلح عراق در این مجال، به پیروزی بزرگی دست یافته اند.

نخست وزیر عراق خاطر نشان کرد که دولت، درحال بازسازی ساختار نیروهای امنیتی و مبارزه با فساد در وزارت کشور و وزارت دفاع است.

وی با اشاره به اعلام آمادگی ترکیه برای کمک به عراق در زمینه امنیت و آموزش و مسلح کردن نیروها، اظهار داشت: این گام نشان می دهد که عراق و ترکیه در زمینه امنیت و چالش های پیش رو، دغدغه هایی مشترک دارند. عراق نیز حاکمیت ترکیه را محترم می شمارد و نمی پذیرد که هیچ کس این حاکمیت را تهدید کند.

حیدر العبادی، روز پنج شنبه در سفری رسمی و دو روزه به آنکارا، همکاری امنیتی و سیاسی میان دو کشور را بررسی خواهد کرد.

وی امروز پنج شنبه، در دیدار با "جمیل چیچک" رئیس پارلمان ترکیه، تاکید کرد که با آغوش باز و نیت صادقانه آمده است تا روابط عراق را با کشورهای همسایه مستحکم کند.

العبادی خاطرنشان کرد کرد که خواسته اش، نه تنها به صفر رساندن مشکلات فیمابین، بلکه ایجاد روابط مثبت و شفاف است.

از اسماء الله تا حاکمیت حضرت بقیه الله...( مقاله )

ذات احدیت و سراسر نور و کمال او تنها هدف از خلقت بشر است . پروردگار در راستای علاقه به خود انسان را خلق کرد و فلسفه خلقت بر اساس اصل حب شکل گرفت . حب به اسماء ، اسمائی که آیینه ذات رحمانی پروردگار است . ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها.

انسان مستخلف عنه باید تماما مظهر این اسماء الهی باشد و معبود را به این اسماء بخواند . تحقق جلوه گری اسماء شدت و ضعف دارد و هر کسی توفیق خلیفه بالفعل شدن را نمی یابد مگر کسی که قلب کاملی برای پذیرش اسماء الله داشته باشد و این قلب تنها قلب امام معصوم است که حقیقت همه ی قلوب است .

حقیقت آدمیت مقام خلیفه اللهی است و بشر به اندازه قرب به آدمیت ، آدم است و هویداست که آدمیت هم به تعلیم گرفتن اسماء است و هر کس که قلبش محل جذب اسماء الهی باشد آدم خواهد بود و در غیر اینصورت تنها ظاهری انسانی دارد . لهذا قلب انسان با نزدیکی به قلب خلیفه الله این اسماء را در می یابد و طریق تحقق بالفعل اسماء را طی می کند و وسیله ارزیابی شخصیت خویش قرار می دهد .

لیک این انسان افلاکی کجا وهبوط خاکی کجا ؟

امام خمینی ( ره ) می فرمایند :«خطای آدمی این بود که به کثرت اسماء متوجه شد و از کثرت اسماء متوجه لوازم شد و از محبوب قطع نظر کرد .» غافل نباشیم که با تقرب به هیولای اولی و هبوط ، مستغرق در کثرات شویم و مبادا که عبودیت از خاطرمان رخت بربندد که همه ی اهداف خلقت در عبودیت و بندگی نهفته است . عبودیت نه از جهت نیاز الله چرا که او غنی حمید است ، بندگی از حیث وصول به سعادت و اهداف متعالی خلقت و قرار دادن همه ی ابعاد وجودی انسان و شئون زندگی ذیل حاکمیت الله . دنیا سمت و سوی سلوک اختیاری به سوی حضرت الله است تا انسان  با پای اختیار خود به مقام فناء فی الله نائل شود . بنابراین برای این سیر سلوکی قلب تمامی انسان ها و در نتیجه جامعه باید مظهر اسماء الهی باشد و این مهم تنها با انقلاب اسلامی و حاکمیت امام معصوم محقق می شود ، امری که در غدیر شروع و با حاکمیت حضرت صاحب الامر ختم می گردد . همواره بکوشیم تا اسیر ظلمات زمانه نشویم و بدانیم که تنها رمز حیات و نجات از کثرت و پیوستن به وحدت ارتباط با خلیفه الله - امام معصوم - است چرا که مقام انسان کامل کفر انسان را بروز می دهد و عدم ارتباط مانع شناخت کفر خود و جبران آن خواهد شد ، امام زمان باید به قلوب جلوه کند تا کفر ابلیس عیان شود ...

                                                                                 به امید حاکمیت امام معصوم ، ان شاء الله