وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

کبوتر،براساس خاطرات شهید علی اکبر مزینانی

سبزوارنگار/ شهید علی اکبر مزینانی (تاج) فرزند مرحوم حاج محمدباقر در سال 1347در خانواده ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد.

پس از اتمام دوران تحصیلات ابتدایی چون رغبتی به ادامه تحصیل نداشت به کمک پدر مرحومش شتافت و در کار کشاورزی همیشه او را همراهی می کرد.

علی اکبر علاقه ی خاصی به تعزیه خوانی داشت به همین خاطر بعد از برگزاری مراسم تعزیه ی عاشورای مزینان همراه با دوستانش نخل کوچکی را آماده می کردند و نقش هایی را که حفظ کرده بودند در میدانی که در سمت غربی و خارج از مزینان قرار داشت اجرا می کردند.اکنون بعضی از دوستان این شهید همان نقش ها را در تعزیه ی مزینان اجرا می نمایند.

شهید علی اکبر مزینانی با تشکیل بسیج در مزینان به خیل بسیجیان مزینان پیوست و پس از مدتی راهی جبهه های حق علیه باطل شد و  عاقبت در دوازدهم تیرماه 1365 در مهران به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در گلزار بهشت علی (ع) مزینان به خاک سپرده شد. در ادامه خاطراتی از این شهید بزرگوار به قلم طیبه مزینانی تقدیم می شود.

http://www.lenzor.com/public/public/user_data/photo/6480/6479009-6f8f66dd6b7c6ffb9bb89e1274106fda-l.jpg

 

 

 

 

 

کبوتر

از پله های کاهگلی خانه بالا می رود و روی بام می ایستد. دستش را در کیسه ی پلاستیکی فرو می برد و مشتی دانه ی ارزن، روی زمین می ریزد. کبوترهای سفیدی که بالای سرش در آسمان پرواز می کنند، روی زمین می نشینند و بق بقوکنان، شروع می کنند به خوردن دانه ها. مرد همسآیه، از داخل کوچه داد می زند: «تو، یه سره رو پشت بوم، کفتربازی می کنی، اون وقت می ری خودتو برا جبهه معرفی می کنی؟! تو رو چه به جبهه؟»

علی اکبر می گوید:« بازی نمی کنم، دوستشون دارم. چرا وقتی به اسبم و مرغ و خروسام می رسم، نمی گی به درد جبهه نمی خورم؟»

 

*

 

چادرم را می اندازم روی سرم و دنبال بقیه ی خواهرها، از خانه بیرون می روم. علی اکبر، از زیر قرآن رد می شود. یکی یکی جلو می رویم و صورتش را می بوسیم، می گوید: «هر چه بدی ازم دیدین، حلالم کنین، نبینم اون دنیا بیاین جلومو بگیرین ها!»

 

همه مان می خندیم. راه می افتد، می رود و توی پیچ و خم کوچه، گم می شود. راه می افتیم دنبالش. چشممان که به او می افتد، قدمهایمان را آرامتر بر می داریم. ب رمی گردد، نگاهمان می کند و می گوید: «برگردین خونه. با این چادرای گل گلی راه افتادین دنبالم که چی بشه؟»

 

می گویم: «دلمون آروم نمی گیره. می خوایم بیشتر ببینیمت داداش!»

 

دوباره راه می افتد. چند لحظهای سر جایمان می ایستیم و باز، حرکت می کنیم. دوباره می ایستد، برمی گردد و نگاهمان می کند. یک باره پا می گذارد به فرار! ما خواهرها نگاهی به همدیگر و نگاهی به کوچه ی خلوت می کنیم و به سرعت، دنبالش می دویم. نرسیده به بازار، می ایستد. ما هم نفس زنان می ایستیم، به رویمان می خندد و می گوید: «آخرش کار خودتونو کردین؟»

 

هیچ کدام حرفی نمی زنیم. به طرفمان می اید و می گوید: « اگه این دنیا گوشتونو پیچوندم، یه وقت نیاین اون دنیا بگین خدا گوشمو از بیخ بکنه! همین الان قصاص کنین که اون جا شلوغه، معلوم نیست نوبتتون بشه بتونین بیاین شکآیتمو بکنین!»

 

می گویم: «ما که حواسمون هست!»

 

همه مان می خندیم. دوباره تک تکمان را می بوسد و می گوید: «نترسین، بادمجون بم، آفت نداره!»

 

*

 

می گویم: «یه چیزی می نویسم زود برگرده، چون خیلی دلم براش تنگ شده!»

 

مادرم می گوید: «بی خود! فقط توی نامه ات، سلام ما رو بهش برسون. بگو تا هر وقت دوست داره، جبهه بمونه. ما بهش افتخار می کنیم.»

 

هر چه می گوید، می نویسم. آخر نامه، درشت می نویسم:«داداش! اگه تا دو هفته ی دیگه نیای، کفتراتو می فروشیم!»

 

*

 

پاکت نامه را باز می کنم. مادرم می گوید: «بلند بخون ببینم جواب نامه تو چی نوشته؟»

 

چشمم می افتد به خطوط قرمز رنگ بالای کاغذ. می خندم و بلند می گویم: «نوشته: کفترامو بفروشین، من اینجا چیزی پیدا کردم که به تموم دنیا نمی دم!»

 

*

 

کبوتری، دور حیاط، بال بال می زند. سرگردان است. گاهی روی بام می نشیند و گاهی روی دیوار. به زحمت می گیرمش. زخمی است، با خودم می گویم: «بذار علی اکبر بیاد ببینه بالاخره منم کبوتردار شدم!»

 

از بال کبوتر، خون می ریزد، دستی به سرش می کشم و با خوشحالی، می برمش تو اتاق.

 

*

 

مرد همسآیه جلو می آید و می گوید: «علی اکبر شهید شده!»

 

و می زند زیر گریه! می گوید: «دیشب خوابشو دیدم. گفت بهت بگم. اون کبوتر رو آزاد کنی!»

 

می لرزم! می روم سراغش. هیچ اثری از زخم روی بالش نیست./شاهدان کویرمزینان

 

 

مصاحبه با حاج حسن رضوانی در باب حماسه 6 بهمن آمل

اسطوره تعزیه ایران

به نظر بنده اوّلین حکومت مردمی که توانست جلوی حکومت شاهنشاهی بایستند حکومت مردمی آمل بود.

وبگاه "اسطوره تعزیه ایران" نوشت:

تقدیم به ساحت مقدس شهدای شهر هزار سنگر

واگویه های حاج حسن رضوانی(شفیعیان) در روز 6 بهمن سال 1360:

بیشتر بخوانید

علی پرمهر از زندگی هنری اش می گوید ؛ جوانی که به اصالت خویش افتخار می کند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هم نوا، صدای دلنشین، شعری زیبا و نوای آشنا توجه من را به صفحه تلویزیون جلب کرد، موسیقی آذربایجانی، خواننده جوان، دکور حرفهای و شبکه دوم سیما، همه اینها عواملی بود که من و خیلی از مردم تبریز و آذربایجان را در جلوی تلویزیون میخکوب کرد .”علی پرمهر”خواننده جوانی است که صدایش را اولین بار از شبکه دو سیما شنیدم و طی تماس با دوستان و پیگیریهای متعدد شماره همراه این خواننده جوان آذری را یافته و با ایشان تماس میگیرم.
سلام میدهم، و از ایشان معنای نام فامیلی وی یعنی “پور مهر” را جویا میشوم! با صدای دلنشین توضیح میدهد که فامیلیاش از نام روستایشان گرفته شده. نام روستای علی ،”پلمه یئر” بود که متاسفانه در زمان حکومت طاغوت به پرمهر تغییر داده شد. پلمه یئر در زبان ترکی یعنی جای که دائما مه آلود هست. «پلمه یئر» مغان زادگاه خوانده جوان ماست. علی از تعزیه خوانی خود می گوید، او موسیقی را با تعزیه شروع کرده، بعدها به رشت و در نهایت به تهران مه آلود قدم گذاشته اما در این مسیر هدف خود را گم نکرده است. علی پرمهر، موسیقی را از ۱۴ سالگی با شاگردی نزد استادانی همچون فریدون پور رضا و نوربخش (از شاگردان ارشد استاد شجریان) شروع کرده، جالبتر از همه این هست که علی پرمهر نزد اساتیدی تعلیم دیده هست که ترکی خوان و یا آذربایجانی نیستند.

درگیری ۶ بهمن در ویکی‌پدیا

اسطوره تعزیه ایران

نگاهی به حماسه 6 بهمن شهر هزارسنگر آمل که به گونه‌ای خاص در دانشنامه ویکی‌پدیا منتشر شده است.

وبگاه "اسطوره تعزیه ایران" نوشت:

بیشتر بخوانید

شمال نیوز/سوگواره آینه داران خورشید در نوشهر اجرا شد

سرپرست حوزه هنری غرب مازندران از اجرای طرح دومین سوگواره آینه داران خورشید به مناسبت اربعین حسینی در شهرستان نوشهر خبر داد. به گزارش خبرنگار مهر، رستم کیاکجوری صبح پنجشنبه در حاشیه اجرای این طرح افزود: در راستای سوگواره آینه داران خورشید سه گروه تعزیه در مساجد شهرستان به اجرای برنامه می پردازند. وی با بیان اینکه این طرح که از سه شنبه شب اجرا شد گفت: مراسم تعزیه خوانی بمناسبت گرامیداشت اربعین حسینی با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره تبلیغات اسلامی، و هیئت امناء مسجد امام جعفر صادق (ع) در مکان مسجد فوق بعداز نماز مغرب و عشاء توسط گروه های تعزیه اجرا شد. وی گفت: گروه تعزیه حضرت عباس (ع) به سرپرستی ذاکر اهل بیت کربلایی شکراله فرخی که تعزیه حضرت مسلم را اجرا کردند و گروه تعزیه علمدار به سرپرستی ذاکر اهل بیت حاج حسن خواجوی نیا که تعزیه حضرت ابوالفضل (ع) را اجرا کردند. وی بیان داشت: روز پنجشنبه نیز گروه تعزیه موسی بن جعفر(ع) به سرپرستی ذاکر اهل بیت حاج شعبان رویانیان که تعزیه حضرت امام حسین (ع) را اجرا می کنند. کیاکجوری گفت: این سوگواره بعدازاجرای گروه موسی بن جعفر(ع) (مجلس تعزیه امام حسین (ع) ) با تقدیر از گروه برتر توسط حوزه هنری استان مازندران – نوشهر به پایان می رسد.