شهاب مرادی نه آهنگی ماندگار ساخته؛ نه نوازندهای بیبدیل محسوب میشود؛ و نه خوانندهای خوشصدا است که به یکباره اثرش با اقبال بینظیر مردم مواجه شده باشد؛ اما در مدت زمانی کمتر از 7 ماه کاری کرده که اهالی جدی موسیقی و بسیاری از هنرجویان و خانوادههایشان او را خوب میشناسند.
وقتی چندی قبل اهالی موسیقی، سخنرانی شهاب مرادی را در مراسم ترحیم «مرتضی پاشایی» میدیدند، بهتزده بودند؛ بهتزده از مردی که خود زمستان موسیقی را در فرهنگسراها رقم میزند و اکنون در کنار اهالی موسیقی میایستد.
این متن در واقع اشارتی است به چهرههای متعجب اهالی موسیقی در مواجهه با شهاب مرادی در یک مراسم ترحیم:
در مراسم ترحیمی که 27 آبان امسال به مناسبت درگذشت زندهیاد مرتضی پاشایی در مسجد امیرالمؤمنین تهران برگزار شد، علاوه بر مردم عادی و دوستداران این خواننده، شخصیتهای مختلفی از حوزههای متفاوت نیز آمده بودند که برخیهایشان شناختهشدهتر بودند و برخی دیگر شهرت کمتری داشتند. حتی در بین اهالی موسیقی هم خیلیها یکدیگر را نمیشناختند؛ اما با این وجود، اکثر اهالی موسیقی مردی را که در این مراسم سخنرانی کرد میشناختند و از حضور او شگفتزده شده بودند.
این مرد شهاب مرادی بود؛ مردی که حدود یک سال قبل سکان ریاست سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران را برعهده گرفت و در همین مدت کوتاه، عملکردی در زمینه موسیقی داشت که باعث شده بود تا حضورش در مراسم ترحیم یک خواننده و سخنرانی در آنجا نهتنها عجیب، بلکه در نظر اهالی موسیقی بعید جلوه میکند.
این شگفتی اهالی موسیقی البته دلایل محکم و قابل تأملی داشته و دارد که در اصل به عملکرد این رئیس سازمان فرهنگی-هنری شهرداری مربوط میشود.
شهاب مرادی درست یک سال قبل یعنی آذرماه 1392 به سمت ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منصوب شد. این سازمان در طول عمر 18 سالهاش همواره یکی از پایگاههای فرهنگسازی و تربیت نسل جوان در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری و به خصوص «موسیقی» بوده است.
در واقع سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با زیرمجموعهای متشکل از 34 فرهنگسرا و 66 خانه فرهنگ، بزرگترین فضای تربیت نسل جوان موسیقی را در اختیار داشت؛ اما این روند خردادماه امسال با دستور شهاب مرادی به یکباره تغییر کرد و تمامی کلاسهای موسیقی در فرهنگسراها و خانههای فرهنگ تعطیل شد.
این دستور شهاب مرادی باعث شد تا بیش از 22هزار هنرجوی موسیقی در فرهنگسراها با درهای بسته مواجه شوند؛ البته در کنار این هنرجویان حدود 170 مدرس موسیقی که از وزارت ارشاد و یا از خود سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران مجوز تدریس دریافت کرده بودند نیز بیکار شدند.
این عمل ضربتی شهاب مرادی او را به شدت در بین اهالی موسیقی به فردی شناخته شده تبدیل کرد و حالا با گذشت حدود 7 ماه از آن دستور تاریخیاش، باید به همه اهالی موسیقی حق داد که نهتنها از دیدن او در مراسم ترحیم یک خواننده تعجب کنند که حتی به سخنرانی او نیز با دیده تردید بنگرند و با چشمانی شگفتزده حیرت خود را از این رفتار متضاد نشان دهند.
در چنین زمستانی برای موسیقی فرهنگسراها، شهاب مرادی به مراسم ترحیم زندهیاد پاشایی میآید و میگوید «حالا مرتضی مهمان رحمت بیانتهای خداست و جلسهی ترحیم او برای من و تو است و نه برای او که رفته است. پس بهتر است تا زنده هستیم به فکر هم باشیم و مهربانی کنیم.»
مرادی خوب میداند خواستگاه هنری پاشایی کجاست و درست به همین دلیل است که میگوید «من نمیخواهم بگویم مردم، هنر را ستایش میکنند، چون در آن شکی نیست. دل مردم ما خیلی مهربان است، پاشایی یک هنرمند باسابقه نبود، بلکه یک هنرمند خوشسابقه بود.»
مراسم ترحیم مرتضی پاشایی شاید تنها مراسم جامعه موسیقی محسوب میشود که شهاب مرادی در مدت ریاستش بر سازمان فرهنگی-هنری در آن شرکت کرده و این خود جای سوال دارد.
پس از مرحوم پاشایی، دو شخصیت شریف دیگر از خانواده موسیقی کشورمان دار فانی را وداع گفتند؛ «بهمن بوستان» موسیقیدان و موسیقیشناس فرهیخته کشورمان و «علیرضا خورشیدفر» از قدیمیترین نوازندگان کنترباس که هر دو عمری را در این عرصه صرف کرده بودند.
شهاب مرادی نهتنها در مراسم تشییع و ترحیم این دو عزیز حضور پیدا نکرد که پیش از مرتض پاشایی نیز در کمتر اتفاق مشابه دیگری دیده شده و حتی در مراسم بزرگداشت اهالی موسیقی و یا در مراسم افتتاحیه و اختتامیه یک جشنواره موسیقی نیز حاضر نشده است!
برای خواندن متن کامل این پست اینجا کلیک کنید