وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

بدیهیات روابط « واشنگتن- هاوانا»

در اهمیت تحولات در شرف وقوع آمریکا و کوبا همین بس که «شرق» در چهار شماره اخیر، چهاریادداشت صفحه اول خود را به این رویداد اختصاص داده است. موضوعی که احتمالا در روزها و هفته‌های آینده، در زمره مهم‌ترین عناوین خبری جهان تبدیل شده و تحلیلگران از زوایای مختلف به این رویداد مهم سیاسی خواهند پرداخت.  یادداشت کوتاه «برد-برد آمریکا و کوبا» که با حسن‌ظن سردبیر با عنوان «سرمقاله» روز شنبه ٢٩آذر روزنامه «شرق» به زیور طبع آراسته شد (احتمالا به‌دلیل اهمیت موضوع و نه محتوای یادداشت) یکی از مطالب مورد اشاره است که با نقدی تحت عنوان «کدام برد- برد؟» به قلم نویسنده فرزانه جناب فریدون مجلسی در شماره بعدی روزنامه دوشنبه اول‌دی‌ماه به چالش کشیده شد.  تحول در شرف وقوع بین کوبا که من آن را «ماندگارترین حکومت چپ جهان» نامیده‌ام و آمریکای «تحت زعامت باراک اوباما» که شباهت زیادی به موضوع مهم‌تر ایران و آمریکا دارد، ارزش آن را دارد که نقدی بر نقد بهانه‌ای برای پرداختن دگرباره به موضوع تحول باشد.  موضوع اصلی یادداشت «برد- برد آمریکا و کوبا» برخلاف آنچه که بیشترین قسمت یادداشت «کدام برد- برد؟» جناب مجلسی را به خود اختصاص داده، ارزیابی دوران ٥٠ساله فیدل بر این کشور نبود. نگارنده دیدگاه خود در این‌باره در مقاله‌ای تحت عنوان «کاسترو ٤٩سال حکومت در دهان کوسه» بیان کرده است؛ ضمن اینکه فارغ از ارزیابی آن از منظر ایدئولوژیک (که در نقد مذکور بسیار پررنگ شده) سایه سنگین «کاسترو» بر جنبش‌های ملی با گرایش‌های چپ سوسیالیستی (و نه کمونیستی از جنس شوروی سابق و مائوئیستی از نوع چین دوران مائو) آمریکای‌لاتین و همچنین کمک‌های کوبا به موج جنبش‌های استقلال که از دهه٦٠ آفریقا را فراگرفت، موضوعی است غیرقابل‌مناقشه. همچنین حمایت بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی از حکومت انقلابی کوبا نیز در پرتو دوران جنگ سرد بر کسی پوشیده نیست.

در یادداشت مذکور به‌صورتی موجز (اشاره به بحران خلیج‌خوک‌ها و تهدید اتمی شوروی) به این موضوع اشاره کرده‌ام. با این وجود نمی‌توان این استدلال آقای مجلسی را پذیرفت که «اصولا آمریکا با شوروی طرف بود و با کوبای منهای شوروی که کاری نداشت»، چه آنکه نه فروپاشی ابرقدرت سابق نیز در سیاست آمریکا در قبال کوبا تغییری ایجاد کرد و نه ربع‌قرن پس از فروپاشی شوروی و رها کردن هاوانا به حال خود در فضای پسا جنگ سرد، تاثیری در تمایلات ضدآمریکایی فیدل کاسترو گذاشت. تعریض نقاد به کره‌شمالی و مقایسه آن با کوبا را به وقتی دیگر وامی‌گذارم و تنها به این نکته اکتفا می‌کنم که جنس این‌دو هم در شکل و هم در محتوا با یکدیگر متفاوت است؛ کمااینکه نمی‌توان به سرنگونی حکومت ملی سالوادور آلنده توسط پینوشه که نسخه ایرانی آن در ماجرای مصدق رخ داده بود را در قالب این جمله که «مس شیلی را هم استخراج می‌کرد و به کارگرانشان هم مزد می‌پرداخت که دولت‌ها بر سر میزان آن چانه‌زنی می‌کردند» خلاصه کرد و منکر مطامع غارتگرانه آمریکا در آمریکای‌لاتین شد. حرف اصلی سرمقاله نگارنده در روزنامه «شرق» هفته گذشته، تاکید بر عنصر «تغییر» در رویکرد هیات حاکمه آمریکا در مهم‌ترین پرونده‌های روابط خارجی این کشور در دوران اوباماست که تحول در شرف وقوع بین کوبا پس از ٥٠سال مخاصمه بین دوکشور در ذیل این تحول و در زمره آن تغییر است. با وجود نقش انکارناپذیر کانادا و واتیکان در میانجیگری بین واشنگتن و هاوانا، تردید نباید کرد «ابتکار عمل اوباما» در شکستن برخی انگاره‌های ضدکمونیستی و ضدتروریستی در اندیشه‌های لیبرال‌دموکراسی آمریکا و سیاست‌سازان آن است، که او را به دست‌دادن با رائول در مراسم ماندلا می‌کشاند. رویدادی که در صورت حضور روحانی در آن مراسم می‌توانست در مورد ایران نیز تکرار شود و مکمل تماس تلفنی برای شکستن یخ‌های قطور روابط منقطع ٣٥ساله و ترک بیشتر در دیوار بی‌اعتمادی بین دوکشور شود. رفتاری که من آن را وجه ممیزه «اوباما» و نگرش واقع‌بینانه و منطقی و درک درست وی از تحولات جهان که منافع آمریکا در شکلی جدید از روابط بین‌الملل را تامین می‌کند از اسلافش می‌دانم. همان‌گونه که در تحولات مربوط به پرونده هسته‌ای کشور «خواست و نیاز متقابل» ایران و ١+٥ و به‌خصوص آمریکا را وادار به نرمش‌هایی راهبردی برای حل‌وفصل دیپلماتیک کرد که مبتنی بر رویکرد برد- برد بود. در تحول روابط آمریکا -کوبا این گزاره یادداشت‌سوم «شرق» تحت عنوان «دیپلماسی تلفنی انقلابی پیر» به قلم «هادی اعلمی فریمان»، واقع‌بینانه است که گفته است: «آیا فیدل تسلیم شده و این پایان یک انقلاب است که در ٦٠سال گذشته جز رنج و فقر و سیستمی بسته و نسل‌هایی تباه‌شده چیزی برای کوبا به ارمغان نداشت؟ اما واقعیت این است که هم ایالات‌متحده و هم کوبا نه پیروز شدند و نه شکست خوردند، این بخشی از یک‌روند تغییر تاریخی سوسیالیسم به‌عنوان یک مدل ناکارآمد است که ملتی را به آزادی هدایت می‌کند؛ آزادی در اقتصاد، اندیشه و مالکیت فردی، ایالات‌متحده را نیز هرروز به سمت واقع‌گرایی بیشتر سوق می‌دهد.» پاسخ مثبت کوبا به دستی که اوباما به سوی رائول در مراسم ماندلا دراز کرد، تصمیمی است که «فیدل» در «هاوانا» گرفته و برادرش مجری آن است. به قول «هنری کیسینجر» حنای دیپلماسی با همه معجزاتش در غیاب تصمیم استراتژیک، رنگ می‌بازد!

 

روزنامه شرق ، شنبه 6 دی ماه 93 ، ص 1 

لینک مطلب:

http://sharghdaily.ir/News/51218/

کره شمالی اوباما را “میمون” خواند!

کره شمالی رسما آمریکا را مسئول اختلال در شبکه اینترنت در این کشور ظرف روزهای اخیر دانست. تنش‌ها میان آمریکا و کره شمالی پس از تهدید هکرها در مورد نمایش فیلم «مصاحبه» بالا گرفت. در این فیلم کمدی، موضوع سوء قصد به جان رهبر کره شمالی خط اصلی داستان است. هکرها با حمله به سایت ...

چرا جمهوری باکو خواستار حل مناقشه قره باغ نیست

 چرا  باکو خواستار حل مناقشه قره باغ نیست

مسئله قره باغ موضوعی است که اغلب در ماههای منتهی به انتخابات در باکو مطرح و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شد. دلال های اسلحه، لابی های اطلاعاتی- امنیتی و قاچاقچیان مختلف در قلمرو باکو از وجود این مناقشه سود کلانی به جیب می زنند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا چونان روسیه به طور تمام قد از ارمنستان مسیحی در برابر جمهوری مسلمان آذربایجان دفاع می کند.در این سو متحدان باکو کشورهای نیستند که قصد و اراده ای مبنی بر کمک به این قلمرو جهت حل مسئله قره باغ داشته باشند. ترکیه، اسرائیل و آمریکا سه کشور متحد باکو هستند که تا کنون حتی یک گام کوچک به نفع باکو برنداشته اند. آمریکا در زمینه قره باغ تا اندازه زیادی با اتحادیه اروپا و ناتو همسویی دارد اما از آنجایی که این زمین تبدیل به عرصه رقابت منطقه ای با روسیه نیز شده است خواستار برد تمام عیار ارمنستان هم نیست. ترکیه در خصوص قره باغ ابتکار عمل زیادی ندارد. زیرا  اصولا در مجامع جهانی به خاطر قتل عام ارامنه محکوم است و جهان حساسیت زیادی نسبت به سیاست های این کشور در قبال ارامنه دارد. از سوی دیگر سیاست خارجی ترکیه در این زمینه تابعی از سیاست های غرب به شمار می رود. این کشور در جنگ قره باغ نیز کمک زیادی به باکو نداشت و حتی از اعطای وام یک میلیون دلاری برای ادامه جنگ به باکو خودداری کرد. اسرائیل نیز قلمرو باکو را به دلیل مزیت ژئوپلتیک آنها ترجیح داده است تا بتواند در همسایگی ایران موضعی داشته باشد. اما در عین حال اسرائیل نیز بخشی از جهان غرب به شمار می رود و سیاست متفاوتی در خصوص قره باغ و ارمنستان ندارد. اسرائیل حتی در سال 2012 به انتخابات جمهوری ارمنی قره باغ ناظر فرستاد که این به معنی پذیرش رسمیت این جمهوری است که باکو ادعا دارد بخشی از خاکش به شمار می رود.

اما دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می دهد جمهوری باکو خواستار پایان مناقشه دستکم به طور کامل نیست:

1-   اولا گفتمان آزادسازی قره باغ تا اندازه زیادی کشور را در وضعیت جنگی حفظ  می کند و مطالبات دموکراتیک را در این جمهوری به تعویق می اندازد.

2-    دوما رژیم باکو در سال 2011 به اتحادیه اروپا قول داد که به هیچ وجه برای  آزادسازی قره باغ به زور و نیروی نظامی متوسل نخواهد شد.

3-  جمهوری باکو  در سال 2013 به مدت یکماه به عنوان رئیس دوره ای "شورای امنیت سازمان  ملل" فعالیت می کرد و در این دوران هیچ موضوعی در خصوص قره باغ را مطرح  نکرد، چرا ؟

4- دولتمردان و قدرتمندان باکو نیز نه تنها خواستار  حل موضوع نیستند بلکه به صورت پنهانی روابط گسترده ای با ارمنستان دارند.  برای نمونه "رامیز مهدی اف" رئیس دفتر الهام علی اف و "کمال الدین حیدراف"  وزیر حوادث غیر مترقبه این حکومت تامین کننده بنزین ارمنستان به شمار می  روند! این تجارت سود کلانی نصیب دولتمدران باکو می کند. اصولا تصمیم  گیری در خصوص منازعه قره باغ در اختیار ارمنستان یا جمهوری باکو نیست. عملا  این روسیه و آمریکا هستند که کنترل منازعه را در دست دارند.

چرا سنا به فکر مردم آمریکا نیست؟!

چرا سنا به فکر مردم آمریکا نیست؟!

سناتورهای آمریکایی در حالی که کشورشان با چند تریلیون دلار بدهی وبحران های شدید سیاسی و اجتماعی مواجه است، به جای تشکیل جلسه برای رسیدگی به این بحرانها تمام فکر و ذکر خود را معطوف وضعیت منافقین و تروریستهای کمپ لیبرتی نموده‌اند.

 به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی مجاهدین "؛ گروهی از سناتورهای آمریکایی هفته گذشته در سنای آمریکا با تشکیل جلسه‌ای ضمن ابراز نگرانی در مورد وضعیت گروهک تروریستی منافقین و اعضای حاضر در کمپ لیبرتی کاسه چه کنم چه کنم برداشته و به شور نشستند تا در مورد وضعیت این تشکیلات زوار در رفته تشریک مساعی کنند. البته این جلسه غیر از تعریف و تمجید از منافقین و سرکردگان جنایتکار آن با حملات گسترده افراد حاضر به نظام جمهوری اسلامی نیز همراه بود. سناتور بلانت، سناتور جوزف لیبرمن، سناتور فرانسیس تاونزند، جان بولتن و مک‌کین تعدادی از این سناتورها و مقاماتی بودند که در این جلسه حمایت از منافقین حضور داشتند.
تشکیل جلسه درباره گروهک تروریستی منافقین در حالی است که طی روزها و هفته‌های گذشته ده‎ها هزار نفر در سراسر آمریکا بر ضد نژاد پرستی و بی‌عدالتی دستگاه قضایی آمریکا به خیابانها ریخته و اعتراض خود را بیان کردند. «واشنگتن»، «نیویرک» ،«فرگوسن»، « سیاتل»، «برکلی»، «اوکلند»، «شیکاگو»، «فیلادلفیا»،«میامی»، «میناپلیس»، «بوستون» و «سانفرانسیسکو » تنها تعدادی از شهرهایی بودند که مردم در آنها به خیابانها ریختند و با سردادن شعارهای ساختار شکنانه خواستار اجرای عدالت و محاکمه پلیسهای قاتل سیاهان آمریکا شدند.
همزمان با این اعتراضات گزارش بسیار تکان دهنده‌ای نیز درمورد شیوه‌های مخوف شکنجه سازمان سیا علیه زندانیان در 6 هزار و ۲۰۰ صفحه‌ و مستند بر 6 میلیون و 300 هزار سند منتشر شد که جهان را در بهت و حیرت فرو برد. روز سه شنبه 2 دی نیز خبری منتشر شد که نشان می‌دهد سربازان آمریکایی برگشته از جنگ در عراق و افغانستان دچار بیماریهای عصبی و روانی شدیدی شده‌اند به طوری که روزانه 22 سرباز آمریکایی دست به خود کشی می‌زنند.

حال سناتورهای کشوری با این همه مشکلات اساسی و چند تریلیون دلار بدهی به جای تشکیل جلسه برای رسیدگی به این بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تمام فکر و ذکر خود را معطوف کرده‌اند تا وضعیت منافقین و تروریستهای کمپ لیبرتی را سر و سامان دهند. آیا مردم آمریکا حق ندارند از نمایندگان خود در سنا بپرسند که شما مگر مشکلات مردم کشور خودتان را حل کرده‌اید که حالا به فکر یک مشت تروریست افتاده‌اید که دستشان به خون هزاران انسان بی‌گناه آلوده است؟ آیا مردم آمریکا حق ندارند از سناتورهای خود بپرسند که چه رابطه‌ای بین آنها و یک گروهک تروریستی وجود دارد که هر روز در مورد آن تشکیل جلسه می‌دهند و به جای محکوم کردن آن نسبت به وضعیت آنها ابراز نگرانی می‌کنند؟ آیا مردم آمریکا نباید از سناتورهای خود انتظار داشته باشند که به جای دل سوزاندن برای تروریستها به فکر حل مشکلات مردم خود باشند؟!؟ البته مشکل از ساختار سیاسی و نظام فاسد آمریکا است که هیچ انتخاب دیگری را در مقابل مردم کشور غیر از این سیاسیون فاسد و حامی ترور قرار نمی‌‍دهد تا مردم بتوانند تصمیم درستی بگییرند تا بعد پشیمان نشوند.

مکالمات لو رفته میان وزیر امور خارجه آمریکا و تعلق خاطرش!

وبلاگ طنزهای یک م.ر.سیخونکچی نوشت:

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان با نوشتن نامه‌ای به کشورهای ۵+۱ اعلام کرد: «تعلق خاطر شدید به تحریم‌ها برای رسیدن به توافق جامع مانع ایجاد کرده است».
از قرار معلوم وزریر امور خارجه آمریکا تعلق خاطر شدیدی به تحریم‌ها دارند که ظریف بدین وسیله نسبت به این امر هشدار داده است. در ادامه مکالمه صورت گرفته میان جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و یک عدد تحریم را می‌خوانید

روایت نو٬به نقل از وبلاگ  طنزهای یک م.ر.سیخونکچی   نوشت:

http://revayatno.ir

بیشتر بخوانید