مهرزاد امیرخانی
یه روز تو با عکس منی و خودم ازت عکس می گیرم
یه روزم من با عکس توام و ...
بی خیال خودت چطوری ؟
![](http://s4.picofile.com/file/8164778518/Capture.PNG)
این آقا خوشتیپه اسمش چیه ؟؟؟؟
![](http://s5.picofile.com/file/8164778734/Capture.PNG)
یه تیکه کوتاه از یکی از آهنگای آلبوم اسمش عشقه .
نوازنده نیستم ببخشید خیلی آماتوره .
همینجوری دلم خواست شما هم بشنوینش
خیلی مواظب خودتون باشین کلی کار داریم با هم
![](http://s4.picofile.com/file/8164779100/Capture.PNG)
مرد که گریه می کنه
کوه که غصه می خوره
یعنی هنوزم عاشقه
یعنی دلش خیلی پره
![](http://s5.picofile.com/file/8164779400/Capture.PNG)
اون موقع ها ریشام که بلند می شد مرتضی خفتم می کرد ماشین می کرد .
می گفت پرنده ها لونه ساختن تو صورتت بزن بابا شکل طالبان شدی دلم گرفت .
دیگه زدم که دلش وااا شه بچم .
گریه نکن ستاره من یه روز تموم می شه فاصله ها
حوصله کن عزیز دلم مارو به هم می رسونه خدا
![](http://s4.picofile.com/file/8164779550/Capture.PNG)
با استعداد ترین کسی که تا اون روز تو موزیک دیده بودم بیاد و نظرشو بگه و ببینیم میشه با هم کار کنیم یا نه ...
زنگ آیفون خورد دیدم تصویر همش نویز داره نمی تونستم ببینم کیه .
درو باز کردم . دیدم یه مرتضای لاغر با یه شلوار جین و یه پیزهن طوسی سرمه ای و نیم بوت و کاپشن چرم و یه گیتار رو شونش اومد تو .
لبخندش هیچ موقع یادم نمیره .
من و مهدی طیبی تنها بودیم . زنگ زده بودیم رستوران دو تا ماکارونی برای خودمون آورده بودن و یه کباب برای مرتضی .
اومد نشست من گفتم اول غذا بخوریم حرفم می زنیم .
در غذاها رو باز کردیم دیدیم ماکارونیا تا کمر تو روغنه . نمیشه خورد .
یه هو دیدم مرتضی پرید دوید سمت در خروج . گفت الان میام .
هاج و واج همدیگرو نگا می کردیم .
پنج دقیقه بعد با هفت هشت تا تخم مرغ و دو بسته نون و یه نوشابه خانواده برگشت گفت من نیمرو هام حرف نداره عین هتل درست می کنم . راست می گفت . ...
تو دوران درمانشم که غذا درست نمی خورد همیشه تخم مرغو دوست داشت .
همه روزا غمه خوبه که تو خوبی
بی خیال همه خوبه که تو خوبی