" دیدار با دکتر بهشتی در تهران هم ادامه پیدا کرد و کیانیان این بار به پل رومی رفت و دکتر بهشتی را دید: «خانهای مرتب، یخچال خانهاش پر بود، مبل و فرش خوبی داشت، خودش هم همیشه ادکلن زده بود، و...آن زمان اینها مظاهر بوژوازی بود. خیلی برافروخته شدم و به ایشان گفتم «آقای دکتر! تو چطور میتوانی طرفدار مستضعفان باشی اما فرش خوب و یخچال پر داشته باشی و ادکلن بزنی و سیرباشی؟!» چیزی گفت که درکش، آن زمان برای من زود بود ولی بعدها فهمیدم چه حرف درستی است. گفت؛«برای خوشبخت کردن مردم، باید مشق خوشبختی کنیم نه بدبختی. چون اگر بفهمیم خوشبختی چیست، میتوانیم مردم را خوشبخت کنیم. تازه اینکه خوشبختی نیست، یک زندگی معمولی است اما کسانی که سعی میکنند بهخاطر همصدا شدن با فقرا، در فقر زندگی کنند، وقتی به حکومت برسند، میکوشند فقر را تقسیم کنند، نه رفاه را.