امروز زود پا شدم خیلی کار داشتیم تا ظهر خونه بودم ساعت 2 یادواره شهدا بود رفتم خیلی شلوغ بود یه بنده خدایی هم دیدم کلا بدک نبود . 18 دی عروسی داییمه مامانم اینا بیشتر اونجان منم تو خونه بساط قلیونم رو براهه
ساعت 10 شب کارادایی از شبکه جم بود نگاه کردیم خوب بود اونجا که فریده میخواست از ماهور جدا شه جالب بود یاد زهرو نامرد افتادم . فریده گفت کاشکی زمان وایمیساد افرین میگم به غیرت و عشق جفتشون
محرم و صفر تموم شده بساط بندری و شادی و رقص جوره خدا که مشکلی پیش نیاد
الهی آمیین