وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

حاج حسین بصیر

 

 

رهبر فرزانه ی انقلاب مد ظله العالی :

«علو درجات و مقامات شهید عزیز آقای حاج حسین بصیر و دیگر شهیدان آن خطه مبارک را از خداوند مسئلت می‌کنم و یاد و نام شکوهمند آنان را گرامی می‌دارم».

 


در شام غریبان عاشورای حسینی سال ۱۳۲۲ در یکی از روستاهای” فریدونکنار “به دنیا آمد. او اولین فرزند زوج “محمد حسن بصیر” و سیده “سکینه طیبی نژاد” بود که در دورة ارباب و رعیتی به عنوان یک رعیت در زمین های ارباب کشاورزی می کردند. مادرش می گوید : «در آن دوره ما رعیت مردم بودیم و گندم و پنبه می کاشتیم. ما کار می کردیم و ارباب می برد. حتی خانه ای که زندگی می کردیم مال ارباب بود.» “حسین” در مهر ماه ۱۳۲۹ در سن ۷ سالگی به مدرسه فرستاده شد و دوره شش ساله ابتدایی نظام قدیم را در مدرسه “سنایی” فریدونکنار گذراند.

اهانت به پیامبر(ص) چیزی نیست جزء میوه شجره خبیثه جاهلیت‌

اهانت به پیامبر(ص) چیزی نیست جزء میوه شجره خبیثه جاهلیت 

اهانت به مقام والا و جلیل شخصیتی که در هدایت مردم از خودشان نسبت به آنها بیشتر می کوشید، چیزی نیست جز تراوشات نحس شجره خبیثه جاهلیت، از کوزه همان برون تراود که در اوست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، در پی اهانت نشریه فرانسوی به صاحت مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یادداشتی به همین مناسب توسط یکی از دوستداران حضرتش آمده سازی شد که تقدیم می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

همه هستند، خود را باور دارند، به خود بالیده و سر به آسمان می‌سایند، چه جلالی، چه شکوهی، همه را مبهوت خود کردند. چنان گام بر می‌دارند که گویی می‌خواهند زمین را بشکافند، باد در گلو انداخته سخن می‌گویند، تافته ای جدا بافته اند. همه چز برای ایشان خلق شده است؛ زمین، آسمان، حیوان ها، گیاهان و عجب و عجب، انسان‌ها نیز برای آنها خلق شده اند.

چه عطشی است قدرت، قدرت، قدرت. انا ربکم الاعلی شعار نهادینه شان است و تا شعار این است همه عبدند و کار عبد جز کرنش در مقابل رب نیست. بر نمی‌تابند کسی این معادله را برهم ریزد. معادله دو طرفه است؛ طرف برتر و طرف فروتر و برهم خوردن این سیاق خوش آیند نیست.

البته شتربان برای آنکه شتر سرکشی و عصیان نکند به اجبار علف و آبی هم برایش می‌گذارد البته این نه بدان معناست که او را ارج نهد، هرگز، بلکه از آن جهت است که به او نیاز دارد. برای نفس خودش او را اطعام می‌کند نه از باب ارزش و منزلت حیوان. این نیز قاعده ای است که ارباب در برابر عبد بکار می‌برد؛ ارباب به سه عنصر عبد توجه می‌کند تا طاغی نشود.

عنصر اول شکم است، عنصر دیگر شهوت است و پایانش تفرج و استراحت. اینها را می‌دهد برای ادامه حیات خود نه برای منزلت انسانی عبد. همه اش همین است و سوای از این برایش هیچ جایگاهی ندارد. اخلاق؟ شعور؟ خدا؟ پیامبر؟ بزرگان دین؟ این عناوین ارزشی برای معادلات شان ندارد که هیچ، بلکه آسیب زاست و سبب برهم خوردن معادلاتشان است.

همه آنچه گفته شد ترسیم جاهلیت بود، فرقی هم بین جاهلیت اولی و مدرن در مبنا نیست اما تا دلت بخواهد در ظاهر چرا، تفاوت بسیار است و این تفاوت حاصل نشد مگر به اجبار. نه اینکه پدر جاهلیت بخواهد این به ظاهر زیبای دنیا را برای عبد زیبا کند، تا عبد لذت ببرد، هرگز اینگونه نیست، بلکه مجبور به این کار شد، چرا؟ پاسخ یک کلمه است: محمّد

محمد (ص) معادله جاهلیت را بر هم زد، معادله «اَنا ربّکم الاعلى» را در هم شکست و پوشش چند هزار ساله بر زخرف جاهلیت را پرده برداری کرد. پرده برداشت تا فطرت دست نخورده انسانی و پاک بشریت بیابد که پشت این به نما استوار جاهلیت چه ستون‌های سستی بنا شده است. آنقدر سست است که تنها با نمایش ظاهر حقیقی اش همه از آن، روی باز می‌گردانند، نیاز به تخریب به با دستان نیست.

آری نمایش این چهره واقعی هنری بود که محمد (ص) آن را به ارمغان آورد و نشان داد. معادله جاهلیت همیشه یک طرف برتر به نام رب و یک سوی فروتر به نام عبد دارد و این خلاف معادله محمد (ص) بود معادله او برادری، برابری، نیک خلقی، یتیم نوازی، دستگیری، اکرام، احسان و هزار و یک خلق عظیم دیگر که همه اش او را الگوی بشریت کرد، می‌باشد.

حال، جهان دو قطب شد؛ قطب محمد (ص) و قطب جاهلیت و هنوز این دو قطبی ادامه دارد؛ چراکه پاک ضمیران تاریخ بشریت، سخن محمد (ص) را دریافتند و همچنان سینه به سینه این پیام را می‌چرخانند و اکنون نیز پرچم دار این شجره طیبه هستند در مقابل شجره خبیثه جاهلیت که میوه ای جز زقوم و شیره ای جز حمیم ندارد و چه بد مطاعی است.

اهانت به مقام والا و جلیل شخصیتی که در هدایت مردم از خودشان نسبت به آنها بیشتر می‌کوشید، چیزی نیست جز تراوشات نحس همان شجره خبیثه جاهلیت. از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ چه توقعی است از مکتبی که انسانیت را به اضمحلال کشانده و با ارضای خور و خواب و شهوت بشر، او را به بردگی برده است، آیا ثمره چنین تفکری چیز دیگری است. گندم از گندم بروید جو ز جو، نباید از بذر نحس جهل، میوه عقلانیت و اخلاق را توقع داشت. بذر جهل ثمره اش، بی اخلاقی و بی ادبی و بی عفتی است.

وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ، جاهلیت مدرن که طلایه دار آن غرب و در صدر آن امریکای خبیث است، بداند که بنا نهادن مبانی و مبادی جهان بینی بر محوریت انسان و حذف بعد الهی و در واقع حذف خدا از این محوریت، همان بیت عنکبوت است که سست‌ترین خانه هاست و خانه سست هر چقدر هم جلال و جبروت در ظاهرش باشد، از بنیان سست است و به کوچکترین تلاطم درهم خواهد ریخت انشاءالله.

مسلمین حقیقی نیز اگر به واقع و با ایمان راسخ به این مسئله، دست به دست هم دهند به کوچکترین همتی می‌توانند این خانه سست بنیان را ویران کرده و جهان را از لوس وجود این شجره خبیثه پاک نمایند، اما صد حیف که مسلمان نماهایی که همه شان ثمره همین شجره خبیثه هستند در جهان اسلام رخنه کرده و از جهالت برخی از مسلمین بهترین بهره‌ها رامی برند.

به امید روز نابودی و قطع و ریشه کنی شجره خبیثه.

نویسنده: دوستدار محمد (ص) رحمة للعالمین

چهارشنبه/۲۹ ربیع الاول ۱۴۳۶

دوباره کاروان رفت...

باز هم کاروان راهی شد...

بازهم عده ای کربلایی شدند اما ...

باز هم ارباب دوستانش را طلبید اما ...

دوباره هم جاماندم.باز هرچه گشتم اسمم در لیست زائران نبود. باز روزشماری می کنم.باز عقده های

 دل را در تنهائیم باز میکنم.باز تنهائیم را باحسرت کربلا بارانی میکنم.باز با فراق کربلا میسوزم اما...

عمری است منتظر گوشه نگاهی هستم.یا بهتر بگویم، عمری است انتظار نیمه نگاهی به شش گوشه را

میکشم. هر صبح با سلامی رو به کربلا آه و حسرتی میکشم و روز دیگری را به روز های فراق اضافه

 

میکنم و هرشب را به امید وصال به صبح می رسانم.

نمیدانم از کجا بگویم!!! از بین الحرمین بنویسم یا خاطره های حرم سقای کربلا را بگویم.

 از تل زینبیه بگویم یا خیمه گاه را توصیف کنم.اما دریغ از اینکه هیچ کدام را تا بحال نددیده ام. به دلم فقط حسرتشان مانده

آقاجان این دفعه را صادقانه میگویم. دلم برای شب های حرمت پر میزند. هرچند بدم اما قلبی دارم

هوایی حرمت...قلبی که هرلحظه با یاد کربلا می تپپد.

آقاجان باز هم حال و هوای دل ابری است و آسمان چشمم هوای باریدن دارد...

آری دلم تنگ است، تنگ غروب کربلاست، تنگ حرم ارباب است

 هرکی یه آرزو داره منم به آرزو دارم                   یعنی میشه یه بار منم سر رو ضریحت بذارم

هرجا میرم به من میگن حسین جوابت نمیده       اگر تو نوکری چرا کربلا راهت نمیده

به دل میگم غصه نخور یه روزی نوبتت میشه       آخر یه روزی دیدن کربلا قسمتت میشه...

**شب های جمعه میمیرم براتون

اشک غریبی میریزم براتون

بیچاره اون که حرم رو ندیده

بیچاره تر اونکه دید کربلا رو...**