وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

منتشره در روزنامه مردم امروز - 25 دی 93

 

به مناسبت انتشار رمان « ساعت ویرانی» نوشته ی آرام روانشاد

پیوند ِ  درونی ِ آدمها

 

مهدی عباسی زهان

 

آرام روانشاد در پاره ی نخست رمان«ساعت ویرانی» ( ساعت اول: رفتن یا نرفتن؟ مساله این است...) جسارت انتخاب راوی ِ مرد را داشته و البته در مجموع از عهده ی آن برآمده است. انتخاب راوی به غیر از شخصیتی همتراز یا همجنس با نویسنده معمولا در مقیاس ِ رمان نتیجه ی خارق العاده ای در برندارد و صرف نظر از آن که تلاشی سترگ  می طلبد در حالت خوش بینانه اش گفته خواهد شد که نویسنده موفق عمل کرده است و کمتر به خلق شاهکار می انجامد مگر نویسنده از آن دسته باشد که  در درون خویش توانایی پرورش چندین و چند شخصیت و چه بسا زیستن در کالبد ایشان را دارا هستند و این قابلیّت چیزی فراتر از یادگیری  قصه نویسی در کارگاه و کلاس یا  ممارست شخصی است.

روانشاد در این رمان نشان می دهد که ذاتا قصه گوست. روایت او روایتی روان و یکدست است که البته در موارد معدودی به نظر می رسد شانتاژ هایی که از بیرون متن و احتمالا در بازنویسی  به نویسنده شده یا الزام های شخصی اش به قواعد و اصولی که گفته می شود شایسته است در یک روایت ادا بشود باعث شده تا  روایت ِ خوش خوان و باورپذیر ِ روانشاد  به دست انداز بیافتد و چه بسا «تصنعی» جلوه کند. «ساعت ویرانی»  از جمله رمان های فارسی است که  در شناسنامه اش علاوه بر نام نویسنده،  نام ویراستار نیز مشاهده می شود و این موضوع شایسته ی تقدیر است. ویراستاری ادبی از ارکان اصلی رمان نویسی در ادبیات روز دنیاست اما متاسفانه در زبان فارسی هنوز مقبول نظر واقع نشده است. ویراستاران در چرخه ی نگارش و نشر رمان جایگاه ویژه ای دارند و البته به طور تخصصی و طبیعتا متناسب با سبک  نویسنده، اثر را آماده ی نشر می کنند و به نوعی از زبان، از نویسنده و از مخاطب  در مقابل رواج اشتباهات دستوری و نقایص نگارشی پاسبانی می کنند.  امیدوارم ناشران و نویسندگان ایرانی نیز  حلقه ی گمشده ی ویراستاری ادبی را دریابند و البته بدیهی است که مقصود از ویراستاری، ویراستاری مطلوب  و قاعده مند است و فراتر از تصحیح غلط های املایی و افزدون علایم نگارشی.  به نحوی که  از رمانی که نام ویراستار در شناسنامه اش مشاهده می شود انتظار نثر ِ مطلوبی را داشته باشیم که متاسفانه «ساعت ویرانی» این انتظار را به طول کامل بر آورده نمی سازد و اشتباهات رایج و تکرارهای غیر ضروری در این رمان نیز بسان دیگر رمان های فارسی که همواره نثرشان تداعی کننده شتابزدگی و کم حوصلگی است، مشاهده می شود.

درخشان ترین ویژگی این رمان به تصویرکشیدن  پیوند درونی آدمهاست: پیوند اشکان- مرجان، پیوند مرجان- اشکان، پیوند مرجان- مهران، پیوند مرجان - استاد ، پیوند مرجان- یلدا و ...  نویسنده آگاهانه به سویه پذیری پیوندها نظر داشته است. هم از این روست که که تصویری که در پاره ی نخست رمان از پیوند اشکان با مرجان ارائه می شود در پاره ی دوم  به کلی دگرگون می شود. آشکار شدن تفاوت عمیق پیوند اشکان – مرجان با مرجان- اشکان به  این مساله ی اساسی دامن می زند که آیا اصولا می توان تصویر واحدی از مرجان یا اشکان به عنوان «واقعیت وجودی» هر یک از آنها ارائه کرد یا اینکه هر کدام از ایشان بدون آن که «فردیت» مشخصی داشته باشند تحت مجموعه ای از پیوندهای متغیر انسانی قرار دارند که هر لحظه خطر گسستن و فرو ریختن آن را تهدید می کند.

روایت این رمان اگر چه گاهی دچار اغراق در بیان عواطف و نوعی سانتی مانتالیزم می شود اما این مساله مانع از آن نشده تا نویسنده از چیدمان دقیق پازل داستانی بر مبنای پیوند بین آدمها و ارائه رخدادهای  داستانی به عنوان خرده روایت هایی تحت این پیوندها غافل بماند. در مجموع  می توان به نویسنده ی «ساعت ویرانی»  نمره قبولی داد و البته نمره قبولی گرفتن در شرایطی که با بحران « رمان خوب» و «نویسنده ی شاخص» مواجه هستیم چیز کمی نیست.

نکته های دستور زبان فارسی

دستور زبان فارسی:

جمله : کلمه یا مجموعه ای از کلمات است که پیامی را از یک شخص به دیگران

می رساند.

 

جمله از نظر پیام و مفهوم یا شیوه ی بیان :

 

1 ـ خبری : خبری را به ما می رساند. (علامت این نوع جمله ( .) می باشد.)

 

2 ـ امری : کاری را درخواست می کند. (علامت این نوع جمله ( . ) می باشد.)

 

3 ـ پرسشی : سؤالی را مطرح می کند. (علامت این نوع جمله ( ؟ ) می باشد.)

 

4 ـ عاطفی : یکی از عواطف انسان مانند: تعجّب،تأسف،آرزو،دعا،نفرین و ... را بیان

 می کند.(علامت این نوع جمله ( ! ) می باشد.)

* جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم،« جمله ی دعایی » 

نامیده می شوند.فعل این نوع جملات معمولاً « باد ـ مباد ـ مبادا ـ بادا »می باشد و

 این جملات جزء «جملات عاطفی » محسوب می شوند.


در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است : 

 1ـ نهاد  2 ـ گُزاره

 

1 ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛

یعنی«صاحب خبر» است.

 

نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری است که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی

 آن را مشخص کند.

در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید،« نهاد اختیاری» و 

به نهادی که به انتهای فعل می چسبد،« نهاد اجباری(شناسه)» می گویند.

مثال : من به مدرسه رفتم.  « من» : نهاد اختیاری  و « ـَ م » : نهاد اجباری

مانند : ادبیّات به یاری ابزارها و عواملِ گوناگون پدید می آید. واژه ی ادبیّات نهاد است.

گاهی نهاد بیش از یک کلمه است که اصطلاحاً به آن گروه نهادی می گویند؛ 

مانند : 

پس از واقعه ی عظیمِ انقلاب اسلامی،بسیاری از بنیاد هایِ فکری،فرهنگی و معیارهایِ 

ارزشی و اخلاقی ،دگرگون شد.                                گروه نهادی

 

برایِ پیدا کردنِ نهاد به اوّل فعل، « چه چیزی ؟ »  یا « چه کسی ؟ » اضافه 

می کنیم و نهاد را به دست می آوریم؛مانند : 

زبانِ هر جامعه در هردوره ای بر پایه ی باورها و ارزش ها ی دینی،سامان

می یابد. 

چه چیزی سامان می یابد ؟  زبان  = نهاد                                                                                                                        

2ـ گُزاره : خبری است که درباره ی نهاد داده می شود. 

مهمترین جزء گزاره ،«فعل» است .

مانند : انقلاب ، کرامتِ انسانی را به افرادِ جامعه باز گرداند.   

            نهاد                                گُزاره 

 

توضیحی درباره ی اجزای گزاره : ( مربوط به درس ادبیات )

1ـ مفعول : کلمه ای است که کار بر  آن واقع می شود .

مانند : کبوتر  پرواز را  دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است.

                                                                                                                                     

*نشانه ی مفعول « را » است ،امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛

 یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول

 می چسبد. 

به طورِ کل،مفعول به شکل هایِ زیر می آید :

الف ) من  پرنده  را دیدم.  ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول

ب ) من  پرنده ای  دیدم.  ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول

پ ) من  پرنده ای   را دیدم.  (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول

ت ) من   پرنده   دیدم.  ( بدونِ هیچ  نشانه ای  )  پرنده : مفعول

 

راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل ، « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » 

اضافه می کنیم ، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در 

جوابِ « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » می آید؛

هم نامه ی نا نوشته خوانی  = چه چیز را خوانی ؟ 

 نامه ی نانوشته را  = نامه ی نا نوشته : مفعول 

ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن .  =چه کسی را راهنمایی کن ؟    

 ما را   = ما : مفعول

 


 

2 ـ مسند : صفت یا حالتی است که آن را به نهاد نسبت می دهند.

به فعل هایی که مسند می پذیرد فعلِ اسنادی (ربطی) می گویند. 

 

 فعل هایِ اسنادی (ربطی ) عبارتند از :« است ـ بود  ـ بُوَد ـ شد ـ گشت ـ

 شَوَد ـ باشد ـ باد ـ هست ـ نیست »

 

* روشِ پیدا کردنِ مُسند:

به اوّل فعلِ اسنادی،کلمه هایِ « چگونه؟ » یا « چی ؟ » اضافه می کنیم و مُسند

 را به دست می آوریم؛            

مانند : انقلابِ دینی و فرهنگی در آثارِ نویسندگانِ پس از انقلابِ اسلامی نیز 

جلوه گر شد. 

 چگونه شد  = جلوه گر  =  مُسند                   

مثال :  هم نشینِ نیک ،   بهتر از تنهایی    است .       

               نهاد                   مسند            فعلِ اسنادی (ربطی)

 


 

3 ـ مُتَمّم : واژه ای که بعد از حرفِ اضافه می آید . 

مانند : 

  او  به  مدرسه  رفت . مدرسه : متمّم 

 

برخی از حروفِ اضافه : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ اندر ـ برای ـ از برایِ ـ از بهرِ ...

 

کبوتر      پرواز          را                    در             آسمان        دوست  دارد .

نهاد      مفعول     حرفِ نشانه     حرفِ اضافه     متمّم         فعل غیراسنادی 

 


 

دستور زبان فارسی : 

« انواع حروف در زبان فارسی»

 

در دستور زبان فارسی«حروف» کلماتی را می گوییم که معمولاً از کلمه های 

دیگرکوتاه تر هستند و معنی مستقلی ندارند و کار آن ها پیوستن جمله ها و 

کلمه ها به یکدیگر و نسبت دادن کلمه به فعل و یا نشان دادن موقعیّت کلمه 

در جمله است.

حروف خودشان نقشی ندارند بلکه وظیفه ی آن ها نشان دادن اجزای دیگر است.

 

انواع حروف در فارسی :

1 ـ حروف اضافه : مانند : از ـ به ـ با ـ بر ـ در ـ برای ـ از برای ـ بهر ـ از بهرِ ـ بدونِ ـ 

اندر ـ جز ـ مگر ـ مثل ـ بی ـ سویِ ـ به سویِ ـ به منظورِ ـ از پیِ ـ به وسیله یِ ـ 

به سانِ ـ به کردارِ ـ مانندِ ـ همانندِ ـ همچو ـ همچون و ... 

 و به واژه ی  بعد از حرف اضافه « متمّم » می گویند.

 

2 ـ حرف نشانه : مانند « را » نشانه ی مفعول

 

3 ـ حرف ربط ( پیوند ) : حرف هایی را گویند که دو کلمه یا دو جمله را به هم

 پیوند می دهد. 

مانند :  و ـ که ـ تا ـ ولی ـ چون ـ امّا ـ نیز ـ اگر ـ اگرچه ـ بلکه ـ پس و ...

از میان این حروف،اگر حرف« واو» دو کلمه را به هم پیوند دهد به آن حرف،

« واو  عطف» می گوییم و اگر حرف « واو» دو جمله  را به هم پیوند دهد به آن

 حرف،« واو ربط (پیوند)» می گوییم .

 
 http://farsi220.blogfa.com/

عمل پیوند قرنیه و آب مروارید همزمان در رفسنجان انجام شد

http://media.mehrnews.com/old/Original/1392/12/12/IMG11514370.jpg برای نخستین بار در رفسنجان عمل جراحی پیوند قرنیه و آب مروارید به صورت همزمان در بیمارستان مرادی رفسنجان انجام شد.

محمد رضا سلیمانی متخصص و جراح چشم در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: عمل توامان پیوند لایه ای قرنیه و عمل آب مروارید و لنزگذاری روی بیمار ۸۵ ساله با موفقیت در مرکز آموزشی درمانی مرادی انجام گرفت.

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان افزود: ویژگی این عمل در این است که تمامی مراحل عمل که چندگانه بود در یک مرحله انجام گرفت و اهمیت این عمل از این جهت مورد تاکید است که شانس پس زدن پیوند قرنیه در این نوع عمل به نحو چشمگیری کاهش پیدا خواهد کرد.

وی بیان کرد: زیر سلول های اندوتلیوم قرنیه خود بیمار در این نوع عمل حفظ می شود که بیشترین علت پس زدن  پیوند هم در همین لایه قرنیه اتفاق می افتد.

آموزش تباد لینک

ظاهرا یکی از دوستان،آموزش تبادل لینک رو می خواستن:

خب اینجا واسشون می ذاریم،نظر خصوصی بود، ادرس وبم نداده بود!!ناچار شدم اینجوری اموزش بدم!!

بفرما عزیزم:

توی نوار کنار مدریت وبلاگ،"پیوند های وبلاگ" رو پیدا کن.

حالا کلیک کن!!کلیک کردی ؟؟؟افرین...

الان ادرس سایت یا وبلاگی که می خوای لینک کنی رو سمت چپ بنویس.

اسم وبلاگ یا سایت رو سمت راست،

بعد هم  روی ثبت اطلاعات پیوند کلیک کن!!!!

به همین سادگی یه وبلاگ یا سایت رو لینک کردی!!!!