شهید صمد امیدپور اول آذر ماه 1364 در خانوادهای مذهبی در روستای نقله بر شهرستان رودبار زیتون استان گیلان، دیده به جهان گشود و وی دوران ابتدایی خود را در روستای نقلهبر و مقطع راهنمایی را در مدرسه شبانهروزی معدن سنگرود بخش عمارلو رودبارگذراند و تحصیلاتش را تا پایان سوم متوسطه در شهر رشت ادامه داد.
شهید امیدپور در دوران دانشآموزی به عضویت بسیج دانشآموزی در آمد و تحصیلات خود در مقطع پیش دانشگاهی را در شهر جیرنده بخش عمارلوی رودباربه اتمام رساند. شهید امیدپور همزمان به عضویت بسیج شهر منجیل درآمد و پس از مدتی عضو فعال بسیج شد و عاشق ولایت فقیه بود و همواره میگفت که باید پشتیبان ولایت فقیه باشیم.
شهید امیدپور در سال 1384 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش افسری در دانشگاه امام حسین(ع) عضو یگان ویژه صابرین شد. این شهید عاشق شهادت بود و همواره می گفت که من اگر لیاقت شهادت را داشته باشم بزرگترین هدیه الهی است.
در تاریخ سیزدهم شهریور 1390 در ارتفاعات جاسوسان منطقه سردشت و در درگیری مستقیم با گروهک تروریستی پژاک 13 تن از این دلاورمردان به نام های سردار شهید محمد جعفرخان(محل دفن قزوین)، شهید محمد محرابی پناه، (محل دفن آران و بیدگل کاشان)، شهید علی بریهی (محل دفن روستای میثم تمار شوش دانیال)، شهید مجتبی بابایی زاده (محل دفن اندیمشک)، شهید سید محمود موسوی (محل دفن بابل)، شهید مسلم احمدی پناه (محل دفن فرادنبه بروجن)، شهید حسین رضایی (محل دفن قروه کردستان)، شهید محمد منتظر قائم (محل دفن نکا)، شهید صمد امیدپور (محل دفن امامزاده هاشم،رشت)، شهید حسن حسین پور (محل دفن قزوین)، شهید یوسف فدایی نژاد (محل دفن سروان سنگر رشت)، شهید مصطفی صفری تبار (محل دفن بابل)، شهید محمد غفاری (محل دفن همدان) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
دانلود گزارش جلسه 1076 به تاریخ 13930915 فایل PDF / لینک مطالب
به نام آفرینندهی زیباییها
درود دوستان عزیز. باز شنبهای دیگر و باز گزارش شنبهشبهایی دیگر. باز طبق معمول گزارش شعرهای خوانده شده در جلسه و مطالبی دیگر پیرامون شعر تربت را در گزارش هفتگی وبلاگ آوردهام. از دوستان شاعر همشهری خواهش میکنم برای این که بتوانیم جلسه را راس ساعت 20:30 به پایان ببریم و به موقع به جلسهی مثنوی خوانی برسیم طوری برنامهریزی کنند که بتوانیم راس ساعت 19:00 جلسه را شروع کنیم. در ادامه با هم گزارش این هفته را میخوانیم. در ضمن مقالهی استاد موسوی با عنوان تاثیر شاهنامه از متون تعلیمی زرتشت این هفته به صورت کامل در وبلاگ قرار گرفت و دوستان میتوانند هر پنج قسمت این مقاله را بخوانند.
در این شماره خواهید خواند:
1- بازخوانی ادبیات کلاسیک؛ شاهنامهی فردوسی؛ بر اساس نسخهی ژول مُل؛ قسمت سیزدهم؛ بیت 1201 تا 1300
2- کنفرانس ادبی؛ تاثیرپذیری شاهنامه از متون تعلیمی زرتشت؛ سید علی موسوی؛ قسمت پنجم (آخرین قسمت)
3- شعرخوانی؛ استاد نجف زاده، محمد جهانشیری، علیرضا شریعتی، اکبر میرزابیگی، غلامرضا اعتقادی، سید کاظم بهشتی، محمد امیری، علی اکبر عباسی، بهمن صباغ زاده.
4- گزیدهی شعر تربت؛ غزل؛ شادروان مرضیهی یار؛ کسی که گریه امانش بُرید من بودم
5- شعر محلی تربت؛ قطعه؛ سبوی کهنه؛ محمد قهرمان
6- ضرب المثل تربتی؛ خر پیر و افسار رنگین
7- شعر طنز؛ شوخی با شعرا؛ خالو راشد؛ گردآورنده علی اکبر عباسی
8- فراخوانها؛ انجمن شنبهشبها، جلسهی مثنوی خوانی، جلسهی تفسیر قرآن، جلسهی شعر استاد رشید، انجمن شعر باران، انجمن داستان نویسی، نشست انجمنهای فرهنگی هنری شهرستان تربت حیدریه (نافه)، کتابسرای بهارک، کارگاه تخصصی شعر جوان بیرجند، اوسنههای محلی ولایت زاوه، وبلاگ سیاه مشق (مطالبی پیرامون شعر ولایت زاوه: شامل رشتخوار، مهولات، دولت آباد و تربت حیدریه)
جلسه، ساعت 18:53 بعدازظهر آغاز شد.
بقیّة اللّه: باقیمانده خدا در زمین.
خلیفة اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.
داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مىکنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت ره جویان.
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران
عبدالمبین
زنده گی نامه
عبدالمبین نظری فرزند محمد جواد نظری ولدیت حاجی شیر احمد نظری در سال 1377 هـ. ش. در قریه نیک پی، ولسوالی خان آباد، ولایت کندز دیده به جهان گشوده ام که بعد از یک سال از این قریه به مرکز ولایت نقل مکان نموده و به زنده گی خویش ادامه داده ام.
تحصیلات
در سال 1384 در لیسه فاطمه الزهرا دروس ابتدائیه خویش را شروع نمودم و بعد از سه سال در لیسه شیرخان منتقل شدم و در اینجا به دروس خویش ادامه دادم و همچنان بعد از مدتی در آموزشگاه ها بخاطر پیشبردن دروس به شیوه خوبتر به آموختن زبان انگلیسی و ریاضیات پرداختم. در سال 1391 هـ. ش. صنف نهم مکتب را امتحان لیاقت داده و در صنف ده دروس خویش را ادامه داده ام.
شغل
در سال 1387 هـ. ش. بود که کاکایم علی نظری یک مرکز آموزشی کوچکی بنام تمدن ایجاد نمود و در آنجا با کاکایم همکار بودم و الی سال 1388 هـ. ش. در آنجا به کار خویش ادامه دادم و در نیمه دوم سال 1388 هـ. ش. در انترنت کلب آسیا به حیث همکار مدرس الی اواخر سال 1389 هـ. ش. در اینجا بودم. بعد از این یعنی در سال 1390 هـ. ش. در آموزشگاه ALC شروع به تدریس نمودم و در اینجا با اینکه یک مدرس بودم چیزهای زیادی آموختم و تجاربی زیادی کسب نمودم. در سال 1392 بود که تیر وظیفه داده و در عکاسی بنام چشم انداز به حیث نویسنده در کمپیوتر (تایپست) ایفای وظیفه نموده و در اینجا الی نیمه اول سال 1394 به وظیفه ام ادامه دادم.