یک معلم یزدی با یادداشت نامه ای به دکتر هاشمی وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ضمن انتقاد از عملکرد وزیر آموزش و پرورش خواستار رسیدگی به وضعیت فرهنگیان و همکاران خود با کمک دکتر هاشمی شده است.
***********
با سلام و عرض ادب و احترام
تعجب نکنید وزیر ما فرهنگیان دکتر «فانی» است و از آنجایی که ایشان گویا فراموش کردهاند که وظیفه یک وزیر در قبال کارکنان تحت امرش چیست من به نمایندگی از جمعیت میلیونی فرهنگیان کشور این نامه به شما مینویسم تا در جلسه بعدی هیئت دولت کنار وزیر ما نشسته و از میکروفن ایشان و بجای ایشان درددل ما فرهنگیان را به دولت و شخص رییس جمهور و البته دکتر فانی برسانید.
انشالله از این به بعد در بازدیدهایتان سری هم به مدارس و ادارات آموزش وپرورش هم بزنید و در مصاحبههای رادیو تلویزیونی و مطبوعاتیهایتان مشکلات ما را هم مطرح کنید...
لطفا و حتما به احترام ۱۲سال تحصیل زیر دست معلمان فراموش شده ایران این کارها را انجام دهید.
جناب دکتر بیمه طلایی فرهنگیان پشیزی! نمیارزد و باری به بار معیشتی ما اضافه کرده است.
جناب وزیر مشکل ما فرهنگیان را فقط در یک جمله کوتاه مطرح کنید.. حقوق ما برای ده روز کافی است و ۲۰ روز بعدی را با فلاکت و بعضا شغلهای بسیار شنیع در شان معلم میگذرانیم...
جناب هاشمی واقعا نمیدانم در کدام کشور وکدام مدرسه دوره ابندایی را شروع کردید و کجا دیپلم گرفتید، اما خوب میدانم هرکجا بودهاید درایت و مدیریتی که امروز از شما می بینیم درصد زیادی از آن را خود شما هم نتیجه تلاش ها و زحمات معلمان خود میدانید.
اما باز نمی دانم چرا همه مدیران کشور از مجلسیها، وزرا و شخص رییس جمهور چرا زحمات معلمان خود را فراموش میکنند و حاضر نیستند حداقل با آنها رفتاری مانند سایر کارکنان دولت داشته باشند.
حال که شما در این مدت اندک این همه تحول در نظام سلامت کشور ایجاد کردهاید و در تمام برنامههای خبری شاهد تلاش شما برای رفع مشکلات وزارتخانه بهداشت هستیم برآن شدم ابن نامه را خدمت شما بنویسم شاید انشالله دیگر وزرای محترم و خصوصا دکتر فانی نیز به تبعیت از شما پیگیر مشکلات وزارتخانههایشان باشند.
در پایان تنها هدیه معلمان به افراد کوشا نمره ۲۰ میباشد که با احترام این نمره را در کارنامه شما ثبت میکنم و در کارنامه جناب فانی نمره ۹/۵ را ثبت میکنم که خودشان اگر معلمی کرده باشند معنایش را میدانند...
به امید اندیشیدن تدبیری برای ساختن کلید بازکننده قفلهای زنگ زده آموزش کشور
مسابقات ژیمناستیک قهرمانی استان در روز جمعه مورخه 93/10/12 به میزبانی شهرستان هرسین برگزار گردید که تیم ژیمناستیک آقایان جوانرود با 6 ورزشکار در این مسابقات حضور داشت این مسابقات در دو بخش ( پرش خرک و حرکات زمینی ) برگزار گردید در وسیله پرش خرک آقایان مانی محمدی و محمد احسان هاشمی ) به ترتیب مقامهای اول و سوم این ماده را بدست آوردند همچنین در بخش حرکات زمینی ( آقای محمد احسان هاشمی ) توانست مقام سوم را بدست آورد و در پایان نیز در مجموع دو وسیله آقای هاشمی مقام سوم را بدست آورد .
الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفی
تاریخ معبری عبرت آموز است برای آنان که اهل بصیرت اند.همین کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام) که می فرمایند:(( آنکه عبرتهاى روزگار او را آشکار شود و از آن پند پذیرد و از کیفرها که پیش چشم او است، عبرت گیرد، تقوا او را نگاه دارد)) برای سالها فکر و اندیشه ما کفایت می کند.
حتما اوایل اردیبهشت نود را یادتان می آید روزهای سخت اما شیرین آزمون پیروان ولایت و شروع یک عملیات روانی با هدف تخریب تنها مرد در میدان دفاع از ولایت با رمز جریان انحرافی و فرماندهی اتاق فکر خاندان هاشمی. و شاید به قول خودش همین هدایت بود که جریان انحرافی را یادگار هاشمی کرد و سرآغاز توطئه ای بزرگ.
کلید واژه انحراف و مطلب های پی در پی سایت هاشمی در راستای مقایسه عملکرد احمدی نژاد و بنی صدر برای تغذیه همفکرهای جریان مخالف دولت. و اما قسمت دردناک موضوع شنیدن همین زمزمه ها و مقایسات از درون اردوگاه خودی با محوریت همان نهاد خاص که با ابزار و رسانه و مطبوعات خود هر روز این واژه را در ذهن حزب اللهی ها تقویت میکرد و توان تشخیص مسائل اصلی از فرعی را نداشت. و امروز همان نهاد خاص که خون بسیاری از جوانان در راه آبیاری و رشد آن ریخته شده و قطعا مقدس است در کلام رئیس دولت یازدهم میشود نهادی فاسد و مفسد اقتصادی.فاسد چون سلاح و رسانه و روزنامه و بنگاه اقتصادی و پول را یکجا دارد و مفسد اقتصادی چون متهم به فرار مالیاتی برای فعالیت های اقتصادیست.
تاوان بقیه خواص هم می شوند متوهم خواندن آنها، چون در مذاکرات ارزش ها و آرمان های انقلاب را به سانتریفیوژها گره می زنند.اما غافل که نمی فهمند سانتریفیوژ ها را اعتقاد به همین آرمانها و ارزشها و تفکر بسیجی در موقعی که همه دنیا ایران را تحریم کرده بود،ساخته و امروز دستمایه ای شده تا سر چرخیدن یا نچرخیدن آن مذاکره کنید.
هر چه امروز من و شما را می خوانند و هر بلایی که سرمان می آورند ،بخواهیم یا نخواهیم تاوان آزمون روزهای پایانی و تاریخی دولت دهم است.
و چه زیباست مرور آخرین دیالوگ مختار در سریال مختارنامه که انگار برای همین روزها نوشته شده بود:
لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه ؛ دنیا با همه ی عظمت و زیباییش روزی خواهد مرد. و خورشید و ستارگان با همه فروغشان تاریک خواهند شد. کوه ها با تمام بلندا و غرورشان فرو خواهند ریخت و آبی دریاها کدر شده، آبشان به جوشش در خواهد آمد و سبزی جنگلها به سرخی خواهد گرایید. چونان آهن گداخته در کوره ، در چونان هنگامه ای، آدمی مورچه ای را ماند که آب در خانه اش افتاده و او آسیمه سر در پی مأمنی می دود، می دود، می دود... و کجاست جنت المأوی؟ پلی را بین خود و بهشت خدایش مانع می بیند و این پل گاه پهن است و گاه باریک. گاه صاف است و گاه پیچاپیچ. گاه تیز و گاه لغزان. اعمال ما در این دنیا، کم و کیف ما آن را معین می کند. برای حکام جور چونان تار مو باریک است و لغزان و لغزان و لغزان.
آن روز تمام اعضاء و جوارح ما بر عدالت یا بی عدالتی ما شهادت خواهند داد و هیچ عملی ، هیچ عملی هولناک تر از بی عدالتی نیست. شما مدتی زمام امور خویش را به مختار ابوعبید ثقفی سپردید و خواستید در میانتان به عدالت حکومت کند تا آنجا که در توانم بود به طلب حقتان کوشیدم و با آفتهای عدالت خواهی جنگیدم ، من هرچه که بودم و هرچه که هستم خدایم بهتر می داند. بد خواهان کذابم می نامند و ستمکاران دنیا دوست و قدرت طلبم می خوانند. اویی که مبرّا از خطا و گناه است ولیّ و وصیّ خداست ، کتمان نمی کنم که در مسیر قیام گاه پایم لغزیده و گاه دست و زبانم خطا کرده است. گوشهایم گاه نشنیده اند ، چشمهایم گاه ندیده اند. از خدا می خواهم که مرا ببخشد و خدا ارحم الراحمین است ؛ امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.
«یا ایّها الّذین امَنوا امِنوا». به شما قول می دهم چنانچه با همان نیات روزهای نخستین قیام شمشیر بزنید پیروزید و بر دشمن مزور غلبه می کنید. در میان شما هستند کسانی که احیانا قصد تسلیم دارند. من بیعتم را از ایشان بر می دارم و اتمام حجت می کنم تزویر به شما امان می دهد تا مقاومتتان را بشکند. پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست.
"عده ای شده اند دایه های مهربانتر از مادر"
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 15 خرداد 1369 ضمن بیان نکاتی دربارهنزدیکی آیت الله هاشمی به امام(ره) با بیان تعبیری جالب درباره تخریب کنندگان ایشان فرمودند: "مؤذن، بانگ بىهنگام برداشت / نمىداند، که چند از شب گذشته است".
آقای هاشمی اینقدر به امام نزدیک بود که از درد دلهاى ایشان بیش از دیگران خبر دارد، حالا عدهیى همینطور حرف مىزنند و شده اند دایه های مهربانتر از مادر!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جواب فقط یک جمله:
ملاک حال افراد است ......