محققان اتریشی در همکاری مشترک با محققان سوئدی موفق به کشف عامل مهمی شدند که منجر به آزاد کردن هورمون استرس در مغز میشود. این عامل، پروتئین secretagogin است که نقش مهمی در آزاد کردن هورمون CRH ایفا کرده و فرآیند استرس را در مغز فعال میکند. اگر این پروتئین متصل به کلسیم سرکوب شود، هورمون آزادکننده کورتیکوتروپین (CRH) در هیپوتالاموس مغز آزاد نمیشود. هیپوتالاموس برای تحریک تولید و آزاد کردن هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک (ACTH) از سلولها در غده هیپوفیز به داخل جریان خون، به کمک CRH نیاز دارد.
با رسیدن هورمون ACTH به قشر آدرنال، فرآیند تحریک تولید و آزاد کردن هورومونهای بعدی شامل کورتیزول (هورمون استرس) آغاز میشود؛ هیپوتالاموس اقدام به آزاد کردن CRH و در نتیجه تولید سیگنالهای ضروری از جمله ACTH و کورتیزول میکند؛ اگر این چرخه قطع شود، امکان بروز استرس حاد و مزمن از بین میرود. «توماس هوکفلت» از محققان موسسه کارولینسکا تأکید کرد: درک بهتری از عملکرد استرس پیدا کردیم و میتوانیم در تحقیقات آینده از پروتئین secretagogin برای درمان استرس بخصوص در افراد دچار بیماریهای روانی مانند افسردگی یا اختلال استرس پس از سانحه استفاده کنیم.
در فاز بهبود سریع دوره افسردگی، بدن و مغز به عملکرد طبیعی باز میگردد که این مسئله با توقف گردش هورمونهای استرس در ارتباط است. عوارض استرس مزمن چند برابر بوده و میتواند منجر به بروز عفونت، افزایش فشار خون، دیابت و افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی، سردرد مزمن، وزوز گوش و پوکی استخوان شود. جزئیات تحقیق مشترک محققان دانشگاه وین با همکاری موسسه کارولیسنکا در استکهلم در مجله EMBO منتشر شد.
به گزارش شاینانیوز؛ کیانوش اسلامیه طراح و گرافیست ۵ سال بر روی این تابلوها کار کرده است. تابلوی چهره هنرمندان مطرح سینما که به صورت گرافیکی کار شده است.
اسلامیه تحصیل کرده رشته گرافیک در کشور انگلستان است و درباره نمایشگاهش میگوید: «من همیشه به کارهای اندی وارهول علاقه داشتم و دلم میخواست در حوزه سینمای خودمان چنین کاری انجام شود.»
او برای شروع به سراغ چهره عزتالله انتظامی رفت: «استاد انتظامی را بسیار دوست داشتم و به خاطر همین نخستین اثرم در این زمینه کار بر روی چهره او بود. من هیچگاه دوست نداشتم به عنوان یک نقاش فعالیت کنم یا از راه نقاشی کسب درآمد کنم اما به نظرم یک نفر باید این کار را میکرد و به نوعی از این هنرمندان تقدیر به عمل میآورد.»
او با اشاره به رشد سینمای ایران طی دهههای اخیر میافزاید که کار بر روی چهرههای مشهور سینمای ایران آن هم به شکل گرافیکی میتواند شروع کننده راه تازهای باشد.
اسلامیه ادامه میدهد: «البته من امکان دسترسی به همه این افراد را نداشتم و خودم شخصا از آنها عکاسی نکردم. هر کس برای خودش الگو یا اسطورهای دارد و من هم به بعضی از این هنرمندان مثل آقای انتظامی یا کیانیان بسیار علاقمند بودم. تعداد این تابلوها باید بیشتر از این میشد اما متاسفانه فرصت نبود و در نهایت چهره ۵۷ هنرمند در این نمایشگاه به نمایش درآمده است.»
او میگوید که خودش دلش میخواسته این نمایشگاه برای افتتاح دوباره خانه سینما و در همان جا برپا شود اما خانه سینما با او همکاری نکرده است: «متاسفانه خانه سینما اصلا با من همکاری نکرد. اما موسسه اکو و آقای حیدری رییس این موسسه نهایت همکاری را برای برپایی این نمایشگاه با من داشتند.»
او به چهرههایی که از قلم افتادهاند مثل فاطمه معتمدآریا هم اشاره میکند و میگوید: «آرزو داشتم که روی تصویر ایشان هم کار کنم ولی دیگر وقت نبود. قرار بود این نمایشگاه در بهمن ماه برگزار شود ولی به دلایلی زمان برگزاری جلو افتاد.»
نیمی از عواید این نمایشگاه که از فردا در موسسه اکو افتتاح میشود صرف امور خیریه خواهد شد که پریوش نظریه بازیگر سینما و موسسه خیریه برکت بر نحوه خرج شدن آن نظارت خواهند داشت.
شاینانیوز-نویسنده شیدا
معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان
شما که میگفتید ما مردان بی ادعائیم پس چرا مدعی شدید؟!
علی رمادیه 6- دوست دارم برای درک بهتر مطلبم با ذکر مثالی شروع نمایم . آیا تا بحال شاهد بازی کودکان بوده اید زمانی که طرف مقابل باخت خود را در برابر حریف مسجل می بیند و برای فرار از این مسله بسیار مضحک و خنده آور طرف مقابل را به بهانه های واهی محکوم می نماید تا نتیجه را تغییر دهد و خود را از زیر فشار این باخت و تحقیر نجات دهد و قواعد بازی را بهم میزند که ما آن را بنام (جر زدن) می شناسیم .
حال بیایید این مسله را با معضلی بنام دفاع از حقوق 24 ساله آزادگان که توسط مشتی مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها مقایسه نماییم . بودند و هستند چهره های قدیمی و فسیل شده ای که سالیانی است در عین بی کفایتی و بی هنری علیرغم نداشتن هیچ بهره مدیریتی بجز مدیریت غارت و پستی و دنایت طبع ذاتی وجودی خود تکیه بر اموال عده ای بیچاره مظلوم زده و پوزه در اموال آزادگان فرو برده و بطون گشاد خود را با ترنم خور خور گلوی خود مشغول چریدن می باشند و لاجرم این قیافه های زشت و تکراری و ابدی اینان را می بایست تحمل کرد تا هنگامی که عدالتجویانی برخاسته و پنجه در گلوی اینان افکنده و راه خور خورشان را بسته و فرمان توقف - ایست – چریدن ممنوع به آنها دهد . جالب است که همه هم خود را مدعی مبارزه با این چرندگان می دانند و فتح الفتوح های خیالی از اقدامات ناکرده شان را در بوق و کرنا نموده و ندای من آنم که رستم بود پهلوان سر میدهند در حالیکه همین گرز و کوپال را همان دیو اکوان برایشان خریده و به این رستم پوشالی سوغات داده است و قرار است با این گرز اهدایی سر دیو اکوان کوفته شود جل الخالق .( اهدای پول از طرف موسسه پیام به رستمهای پوشالی مجمع وبلاگ نویسان مبارز و احیای حق از دهان موسسه پیام ) .
امروز هم برای این رستم های پوشالی جهت محک و آزمایش دستی بسویشان دراز گردید و ندا آمد که ای رستم های دستان اگر به واقع برای مبارزه با دیو اکوان تا بحال تنها بودید و توجیهتان کم توجهی بشما بوده دیگر امروز تنها نیستید فی الفور گرز اهدایی دیو اکوان را به لیفه شلوار منضم و برای کوفتن سر این دیو بشتابید که اول خان این مبارزه گذ شتن از منیت و ما شدن است . بله این رستمهای پوشالی اول صلاح را در این دیدند که در ظاهر با جماعت و با ندای وحدت هماهنگ شوند لذا گرز اهدایی را بخود منضم ولی در طول راه با خود اندیشیدند مگر میشود با گرز اهدایی بر سر ولی نعمت کوفت لذا چاره را در فرار از واقعیات و متوسل شدن به اصل جر زدن در بازی و تغییر در قواعد بازی شدند و با تراشیدن بهانه های بنی اسراییلی و درخواست باقالی و عدس و ..... خود را بزعم خویش رهایی دادند و از این مهلکه گریختند . یکی از رستمها برای فرار از این وحدت فریاد زد که احمد زاده قدش بلند است و من کوتوله هستم و وقتی میخواهم با او صحبت نمایم کلاهم از سر بر زمین می افتد پس او بخاطر اینکه مرا خجالت بدهد قدش را عمدا بلند نموده است لذا منهم در این فراخوان وحدت شرکت نمی نمایم . رستم دیگری گفت من میخواستم بیایم و یک وقت نگویید دروغ است اینهم گرزم ولی آن روز احمد زاده رعایت عدالت را نکرده است چرا باید در وبلاگش کلیه آزادگان رجوع نمایند و سال به سال کسی سراغ وبلاگ کذایی مرا نگیرد پس عدالت را رعایت نکرده و منهم انصراف میدهم .
ای رستم های پوشالی بخداوندی خدا از روز اول هم ما توقع این را نداشتیم که آبی از سوی شما برای آزادگان گرم گردد ولی برای محک خلوص شما در برابر ادعاهای شما این فراخوان وحدت برای مبارزه با مفسدان اقتصادی لازم بود که دست یاری بسوی شما دراز گردد ولی امیدی به فشردن این دست نبوده و نیست و هیچوقت این گرز لطیف شما بکار نمی آید .
اما سخنی با برادران آزاده :
برادران باید بپذیریم که برای بدست آوردن حقوق غارت شده خود نیاز به گریه کردن نداریم امروز نیاز به قیام است . امروز باید درک کرده باشید در این راه و برای فشردن حلقوم مفسدان اقتصادی موسسه پیام و مینو و احرارها تنها هستید و کسی به یاری شما نخواهد آمد . امروز خود باید دست بر زانو نهاده و یا علی گویان حقوق از دست رفته خود و خانواده را از گلوی مفتخورهای مادامیون بیرون بکشید و چشم براه بیگانه نباشید پس اگر طالب حق از دست رفته خود هستید یا علی .
و اما گله ای از برادران آزاده :
برادران جا داشت که مایی که همیشه از دست مادامیون فغانمان به آسمان بلند است و هر روز سوگ نامه در مذمت کار مادامیون و حقوق از دست رفته خود میخوانیم ولی به روز عمل فقط نظاره گر هستیم و امید داریم دیگران بروند و حقوق ما را بدست آورند و خود کمترین تحرکی در این راه نداشته باشیم و یا هنگام ثبت نام برای ابراز وجود در مقابل زیاده خواهان مادامیون برای تجمع جا داشت در روز اول فراخوان برای ثبت نام لااقل 1000 نفر اعلام آمادگی نمایند ولی خود نظری به لیست کسانی که در این راه اعلام آمادگی بیفکنید آیا ثبت نام حدود 100 و اندی مایه شرمساری برای جامعه ای که 24 سال است حقوقش غارت شده نمی باشد ؟ یا حق