ماهواره وتغییر در الگوی فرهنگی
باتوجه به جوان بودن جمعیت کشور . علاوه بر تاثیر شبکه های ماهواره ای بر نحوه نگرس جوانان بر مسایل سیاسی
. شاهدتغییر درالگوی فرهنگی جوانان نسبت به بسیاری از مسایل از جمله مدل لباس وآرایش نیز هستیم . نکته قابل
توجه در این زمینه این است . آراستگی وزیبایی ظاهر جوان امروز که مورد بسند اوست . به گونه ای متفاوت از
الگوهای جمعی استکه فرهنگ سنتی جامعه برای او ترسیم می کند . یکی از دلایل بررنگ شدن این موضوع .
گسترش روز افزون استفاده از ماهواره در خانواده ها می باشد . در جامعه جوانی مثل ایران . انتخاب نوع بوشش
وسبک آرایش بی تاثیر از برنامه های ماهواره نیست. بانگاهی کوتاه به این مساله متوجه می شویم که نفوذ فرهنگ
غرب آرام آرام وارد کلیه اندام های درخت کهنسال فرهنگ ایران می شود وخود را به سرعت نا باورانه ای به عنوان
بخشی از فرهنگ جامعه به جوانان عرضه می کند.
مدیرمسئول پایگاه خبری آوای فرهنگی ضمن عذرخواهی ازهمکاران فرهنگی خود ، اظهار داشت:به اطلاع کاربران وبازدید کنندگان محترم می رساند به علت پاره ای مشکلات ،از تاریخ۲۰دیماه لغایت۲۰بهمن ماه انتشار اخبار از این پایگاه خبری به طورموقت متوقف خواهدشد.
گفتنی است ، تصمیم به ادامه ی فعالیت پس از تاریخ ذکرشده بستگی به شرایط خاصی دارد که پس از آن اطلاع رسانی خواهدشد.
یه روز قرار شد شورای فرهنگی دانشگاه با اساتید روحانی دانشگاه یه جلسه هم اندیشی بزاره. منم از طرف بسیج رفتم. جلسه به ابتکار دکتر اکرمی (رئیس) بود. خلاصه شروع شد و بعد از طرح بحث توسط رئیس، یکی یکی صحبتهاشون رو گفتند. در کل نظرات جالبی دادن اما جلسه مون یه پدیده داشت. پدیده ی جلسه یه حاج آقایی بود که چند سال پیش یعنی مثلا 10 سال پیش علاوه بر تدریس مدیر فرهنگی دانشگاه هم بود همین دانشگاه خودمون. ایشون در بحث اوقات فراغت بچه ها تو خوابگاه گفت: آقای رییس! اون موقع که ما بودیم. تو اوقات فراغت بچه ها کاست علی رضا افتخارری رو تو خوابگاه پخش می کردیم! شما هم می تونید از این جور طرح ها استفاده کنید.
نمی دونم این حرفو از کجاش درآورد. من که داشتم منفجر مییشدم. دو سه نفر از روحانیون حاضر هم همینطور اما خب چه میشد کرد؟ نظر ایشون این بود دیگه...!
از علاقمندان به شرکت در این مسابقه دعوت میگردد پاسخ سؤالات را تا قبل از جشن میلاد تکمیل و ارسال نمایند.
وبگاه "جبهه فرهنگی فاطمیون" نوشت:
عاقبت میراث درتب و تاب تباهی ،در بازارتخریب ،از بی پناهی رانده ودر رنج بی گناهی مانده است.گوش ها دریغ از هزاران پند خواهی ،این فیروزنده بخت که سیه بخت شده است.میراث فرهنگی زبده الماسی با میلیون ها تراش و صیقل ،چهره ی عمر غبار به خود گرفته است.آشوب وآسیب , غارت و گزند(ی )که از مابه یادگارهای فرهنگی ایران رسیده است به آن حدت و شدت,از تاخت و تاز عرب و مغول نرسید ه است. ازناکارآمدی ها بسیاری از یادگارهای تاریخ و فرهنگ ایران زمین را به تاراج برده می شوند.با هرتخریب و از بین هراثرباستانی در حقیقت اسناد هویت بخش این سرزمین درمیان کج طبعی ها امضا می شود.رشته ی مسولیت ها ،طناب پوسیده و رو به زوالی شده که تکیه گاه نامطمئنی به نظر می آیند.بسیاری هنوز به میراث فرهنگی این سرزمین به صورت یک امر عادی و معمولی می نگرند. غارت و اضمحلال و نابودی این آثار گرانقدر ناراحت شان نکرده و عذاب شان نمی دهد وگویا کسی هم عمق فاجعه را درک نمی کند. به زبان ساده تر ابنیه و آثار سلسله های پیشین که حاوی شاهکارهای هنری و ابتکارات و ابداعات صنعتی هستند و میراث مکتوب و به طور خلاصه سرمایه های عظیم مادی و معنوی این سرزمین با علم و آگاهی مقامات کشور در حال تحلیل رفتن و نابودی هستند ولی کار لازم و اقدام اساسی صورت نمی گیرد. تخریب و ویرانی مربوط به میراث فرهنگی را با چشم ها نظاره گرند و گوش ها دریغ از پند خواهی همچنان دل و جان به اخبار ناگوارش سپرده اند،
از دست چـــــون توکه نخیـــزد خیانتی
دست خدا برآن باد +صد ها هزار هزار عنایتی