آری همکلاسی
با ادمک های شهر غریبم.
روح در روح با تو هستم همنفس
در لابه لای ورق های کتاب
گوشه ای را نشان می کنم
تا شاید فالش سکوت تنهایی را
در مسیر توقرار دهد تا این ساغر
در زمین نماند و بی ساقی نباشد.
آری همکلاسی
با ادمک های شهر غریبه ام.
صفحه ای پاره خرابو سرخ و
آلاله نشان زنگ اخر بود.
حالا زنگ تفریح رنگ شادی را ندارد
بی تاب بیتابم برایت
آری همکلاسی
با ادمک های شهر غریبم...
روحت شاد همکلاسی و همنورد عزیزم.