وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

چالشهای فراروی دولت: جنبشهای فراملی

 

چالشهای فراروی دولت: جنبشهای فراملی

ترجمه: بهنـام روسـتا

v    دولت و فراسوی آن؛ سه چشم انداز کلی

من رشد اخوان المسلمین را پس از 1928، پدید آمدن جنبش مقاومت فلسطینی را در اواخر دهۀ 1960 و یا حوادث 11 سپتامبر 2001 را به مثابه نشانه هایی از تحول سیاسی در منطقه،برای این منظور ذکر نکردمتا نشان دهم که دولتهای خاورمیانه ای مواردی استثایی نیستند. این موضوع، درونمایۀ بخشهای نخست این کتاب در زمینه های تاریخ، جنگ و منازعه بود. مانند هر جای دیگر، دولتهای خاورمیانه ای نیز ممکن است خواهان کنترل روابط میان خود و تحدید نفوذ دولتهای دیگر باشند. وقوع  جنگ و برجستگی نگرانیهای امنیتی، مؤید این مطلب است. اگر چه، نیروهایی به جز دولت یعنی نیروهای غیردولتی و «فراملی» که عبارت از نیروهایی هستند که جوامع را ورای دولتها به یکدیگر پیوند می دهند نیز از اهمیت فزاینده ای برخوردارند و در واقع در تلاش برای استفاده از دولتها، اعم از منطقه ای و بین المللی در جهت نیل به اهداف خود هستند.

در دوران پیشامدرن نیز همچون دوره های معاصر، فراملی گرایی بخشی جدایی ناپذیر از سیاست منطقه ای است. همچنین، مبحثی محوری در دانش روابط بین الملل است؛ رشته ای که در سالهای اخیر به گونه ای فزاینده به موضوع نیروها و جنبشهای فراملی پرداخته و آنها را به عنوان نیروهایی که فراسوی دامنۀ دولت به معنای رایج کلمه می شناسد که بر سیاستگذاریها و نتایج کار دولتها اثر می گذارند.[1] این موضوع، بخشی از نقد وارد بر واقعگرایی به عنوان یک چارچوب نظری و در عین حال، پرداختن به گونه های جدیدی از سیاست (مانند پراکندگی جمعیت و شبکه های مذهبی) و تعاملات اجتماعی همراه با جهانی شدن است. بحث دربارۀ فراملی گرایی، دستاوردهای مهم میان رشته ای در مطالعۀ طیفی از موضوعات از قبیل جهانی شدن، پراکندگی جمعیت، بازیگران غیردولتی و نظام فراملی جوامع داشته است. این رویکرد، امکان بحث دربارۀ شیوه هایی از بررسی را فراهم می آورد که در آنها دورنمای یک بازیگر «غیردولتی» و فراملی می تواند بهبود یابد و یا برعکس، دیدگاههای معمول در دانش روابط بین الملل و سیاست منطقه تقویت شود. افزون بر این، رویکرد مزبور امکان تحلیل آن دسته از روشهای بررسی را فراهم می آورد که در آنها خاورمیانه می تواند چالشهای عمومی خود را در معرض تحلیلهای اجتماعی و سیاسی قرار دهد. چنان که در بخشهای پیشین اشاره شد، این گونه ارجاع انتقادی همچنین روشهایی را مطرح می کند که در آنها نه تنها سیاست جوامع معاصر بلکه تحولات تاریخی هم امکان بازاندیشی می یابند. بدین ترتیب، خاورمیانه می تواند به عنوان محلی برای آزمودن مقاصد نظری وسیعتری به کار رود.

 

اعتماد به روسها !

وزارت خارجه روسیه در قالب هشدار به غرب در باره تغییر رفتار روسیه در موضوعات سوریه و ایران و از قربانی کردن توافق هسته‌ای با ایران ، پای منافع روسیه خبر داد . حداقل این دومین هشدار روس‌ها است. تهدیدی که برای سنجش احتمال عملی شدن و مقابله موثر با آن زمان چندانی باقی نمانده است. خوش‌بینی به روسیه و چین در دوره‌ای این تصور را نزد عده‌ای ایجاد کرده بود که این دو کشور ممکن است قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران را وتو کنند و مانع کسب مشروعیت برای این تحریم‌های غیر انسانی علیه ایران شوند ولی تجربه ثابت کرد که برای کهنه سیاستمداران روس و چینی، منافع ملی ایران در برابر منفعت ملی چین و روسیه پشیزی ارزش ندارد.

اما : با توجه به سوابق تاریخی موجود ، روسیه که در ابتدای دهه نود با مشکلات بسیاری روبرو بود و بحران مالی،اقتصادی و اجتماعی این کشور را فرا گرفته بود و نیاز به نقدینگی و تامین هزینه هایش داشت که در آن زمان تصمیم گرفت تا علیرغم همه حمایتهای بی حد و اندازه تسلیحاتی و شیمیایی از رژیم بعثی عراق که منجر به شهادت بالغ بر 170000 جوان بین 16 تا 25 سال کشورمان شد ، چراغ سبز روابط را به کشورهای نفت خیزی مانند ایران نشان دهد اد و قراردادهای اقتصادی و نظامی با این کشورها منعقد کرد . ایران نیز برای تامین منافع اقتصادی و نظامی خود به روسیه نزدیک شده و قراردادهای مختلف نفتی،گازی،نظامی و هسته ای با این کشور منعقد شد. دهها هواپیمای روسی وارد کشور شد.قراردادهای نظامی منعقد شد ، نیروگاه هسته ای بوشهر با آنهمه تاخیر و کارشکنی به آنان سپرده شد و ..... . اما در همان سالها عده ای از کارشناسان و متخصصان سیاست و تاریخ به مسولان درباره گسترش روابط با روسیه هشدار دادند. سوابق روسها در دوره قاجار، تحمیل قراردادهای ترکمنچای و گلستان و سیاست خارجی استعمارگرایانه آنان همواره به ضرر ایران بوده است. حتی در دوره پهلوی ، شوروی ها پس از اشغال ایران حاضر به ترک ایران نبودند  و خواهان ایجاد دولت وابسته در آذربایجان و یا امتیاز نفت شمال بوده اند. این سوابق سیاه زمینه همکاری و اعتماد را مساعد نمی کرد لیکن به دلیل سیاستهای دوری از آمریکا و سوسو زدن چراغ حمایتهای بین الملل از ایران در مجامع بین المللی ، تنها گزینه جمهوری اسلامی ، نزدیک شدن به روسها بود ، ما را به مرور زمان وابسته تر نمود . ای کاش شعار مرگ بر روسیه کماکان در کنار مرگ بر آمریکا و انگلیس ادامه داشت و فقط به بازسازی توان جوانان ایرانی فکر می کردیم ، هر چند گامهای موثری برداشته ایم ، ولی باید آنقدر اقتدار ملی داشته باشیم که هر کشوری حتی به خود اجازه ندهد مثل رولت روسی ما را بچرخاند / رضا اصلاحی

چرا جمهوری باکو خواستار حل مناقشه قره باغ نیست

 چرا  باکو خواستار حل مناقشه قره باغ نیست

مسئله قره باغ موضوعی است که اغلب در ماههای منتهی به انتخابات در باکو مطرح و پس از مدتی به فراموشی سپرده می شد. دلال های اسلحه، لابی های اطلاعاتی- امنیتی و قاچاقچیان مختلف در قلمرو باکو از وجود این مناقشه سود کلانی به جیب می زنند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا چونان روسیه به طور تمام قد از ارمنستان مسیحی در برابر جمهوری مسلمان آذربایجان دفاع می کند.در این سو متحدان باکو کشورهای نیستند که قصد و اراده ای مبنی بر کمک به این قلمرو جهت حل مسئله قره باغ داشته باشند. ترکیه، اسرائیل و آمریکا سه کشور متحد باکو هستند که تا کنون حتی یک گام کوچک به نفع باکو برنداشته اند. آمریکا در زمینه قره باغ تا اندازه زیادی با اتحادیه اروپا و ناتو همسویی دارد اما از آنجایی که این زمین تبدیل به عرصه رقابت منطقه ای با روسیه نیز شده است خواستار برد تمام عیار ارمنستان هم نیست. ترکیه در خصوص قره باغ ابتکار عمل زیادی ندارد. زیرا  اصولا در مجامع جهانی به خاطر قتل عام ارامنه محکوم است و جهان حساسیت زیادی نسبت به سیاست های این کشور در قبال ارامنه دارد. از سوی دیگر سیاست خارجی ترکیه در این زمینه تابعی از سیاست های غرب به شمار می رود. این کشور در جنگ قره باغ نیز کمک زیادی به باکو نداشت و حتی از اعطای وام یک میلیون دلاری برای ادامه جنگ به باکو خودداری کرد. اسرائیل نیز قلمرو باکو را به دلیل مزیت ژئوپلتیک آنها ترجیح داده است تا بتواند در همسایگی ایران موضعی داشته باشد. اما در عین حال اسرائیل نیز بخشی از جهان غرب به شمار می رود و سیاست متفاوتی در خصوص قره باغ و ارمنستان ندارد. اسرائیل حتی در سال 2012 به انتخابات جمهوری ارمنی قره باغ ناظر فرستاد که این به معنی پذیرش رسمیت این جمهوری است که باکو ادعا دارد بخشی از خاکش به شمار می رود.

اما دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می دهد جمهوری باکو خواستار پایان مناقشه دستکم به طور کامل نیست:

1-   اولا گفتمان آزادسازی قره باغ تا اندازه زیادی کشور را در وضعیت جنگی حفظ  می کند و مطالبات دموکراتیک را در این جمهوری به تعویق می اندازد.

2-    دوما رژیم باکو در سال 2011 به اتحادیه اروپا قول داد که به هیچ وجه برای  آزادسازی قره باغ به زور و نیروی نظامی متوسل نخواهد شد.

3-  جمهوری باکو  در سال 2013 به مدت یکماه به عنوان رئیس دوره ای "شورای امنیت سازمان  ملل" فعالیت می کرد و در این دوران هیچ موضوعی در خصوص قره باغ را مطرح  نکرد، چرا ؟

4- دولتمردان و قدرتمندان باکو نیز نه تنها خواستار  حل موضوع نیستند بلکه به صورت پنهانی روابط گسترده ای با ارمنستان دارند.  برای نمونه "رامیز مهدی اف" رئیس دفتر الهام علی اف و "کمال الدین حیدراف"  وزیر حوادث غیر مترقبه این حکومت تامین کننده بنزین ارمنستان به شمار می  روند! این تجارت سود کلانی نصیب دولتمدران باکو می کند. اصولا تصمیم  گیری در خصوص منازعه قره باغ در اختیار ارمنستان یا جمهوری باکو نیست. عملا  این روسیه و آمریکا هستند که کنترل منازعه را در دست دارند.

ریشه‌های مطرح امپراتوری شیعه توسط هنری کسینجر!

نسیم توسعه

ایران‌هراسی، شیعه‌هراسی و استفاده از واژه امپراتوری ایرانی-شیعی برای آینده ایران و حتمی دانستن فروپاشی مرزهای کنونی منطقه را باید در راستای همان راهبرد تغییرات جغرافیایی دانست که ریشه در فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال 1920 و نوسازی این امپراتوری تا سال 2023 تحت عنوان امپراتوری یوروعثمانی دارد.

وبگاه "نسیم توسعه" نوشت:

صحنه سیاست بین‌الملل بر چرخه‌ای معیوب از تاکتیک‌های آزموده و  به خطا رفته از سوی قدرت‌های غربی و به خصوص امریکا می‌چرخد و این سپهر سیاست بین‌الملل، نشان از شکست تاکتیک‌ها و راهبرد امریکا و غرب در سطح جهان و به خصوص منطقه آسیای جنوب غربی و جهان اسلام دارد.

بیشتر بخوانید

آیا صدمات سیاست‌های هشت ساله دولت قبل، بر ایران بیشتر بود یا صدمات هشت سال جنگ تحمیلی با عراق؟

1-            تورم بیش از 450 درصدی در هشت سال ریاست جمهوری دوره‌های نهم و دهم  

 

2-         تشدید تحریم های بین المللی و رشد منفی اقتصاد کشور

 

3-         افت طبقه متوسط و به تبع آن به تأخیر افتادن برنامه های توسعه

 

4-         عدم حفظ شأن مجلس شورای اسلامی 

 

5-         اختلاس های بی سابقه در تاریخ کشور 

 

6-         توهین و تهدید مکرر اساتید دانشگاه ها حتی از سوی وزیر علوم سابق

 

7-         اخراج فله‌ای اساتید دلسوز و منتقد دانشگاهها

 

8-         بازداشت خودسرانه اصحاب مطبوعات و نویسندگان و افزایش زندانیان سیاسی

 

9-         ادبیات توهین آمیز دولت در عرصه داخلی و بین المللی

 

10-       عدم همدردی با زلزله زدگان آذربایجانی... و در مقابل، همدردی با مادر چاوز

 

11-       فریب افکار عمومی جامعه (هاله نور...)

 

12-       رواج هرچه بیشتر پوپولیسم در جامعه به جای استفاده از نظریات کارشناسی و تخصصی در موضوعات مهم داخلی و خارجی

 

13-       فرصت سازی برای اسرائیل و آمریکا با سیاست خارجی تندورانه و شعاری و بی مصلحتی در سیاست خارجی 

 

14-       پرداخت یارانه ها از جیب مردم از طریق دست کاری در بازار سکه و ارز

 

15-       تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی و افزوده شدن بر سیل بیکاران

 

16-    عدم تدبیر درحوزه استخراج نفت و گاز و فرصت سازی برای کشورهای عربی در میادین مشترک نفت و گاز 

 

17-       تخریب فزاینده محیط زیست همچون خشکی دریاچه ارومیه

 

18-       توهین به اقتصاد دانان دلسوز و حامی منافع ملی

 

19-       موضع گیری غیر منطقی و توهین و افترا به منتقدان رویکرد هسته ای دولت قبل 

 

20-       بازی با اعتبار اعضای کابینه که با شخص رییس جمهور اختلاف نظر داشتند (برکناری در حین ماموریت در کشورهای دیگر)

 

در پایان، این سوال مطرح می شود که آیا صدمات سیاست‌های هشت ساله دولت قبل، بر ایران بیشتر بود یا صدمات هشت سال جنگ تحمیلی با عراق؟