گفت: رسانههای بیگانه و سایتها و تلویزیونهای ماهوارهای ضدانقلاب بدجوری از یادآوری و بازخوانی فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 عصبانی شدهاند.
گفتم: خب! معلومه، باید هم عصبانی باشند مگر وهابیها و تکفیریها از یادآوری و بازخوانی جنایت یزیدیان در محرم، عصبانی نمیشوند؟
گفت: اتفاقا همین رسانهها بودند که بعد از شروع بحران سوریه تحت عنوان دوستان مردم سوریه از تروریستها حمایت میکردند و میگفتند و مینوشتند که بعد از سوریه نوبت ایران است!
گفتم: ولی بعد از افشای جنایات وحشیانه داعش ادعا میکنند که جنبش سبز(!) با داعشیها فرق دارند!
گفت:ولی بعد از آن همه دفاع از تکفیریها چه کسی میتواند تفاوت آنها با فتنهگران را انکار کند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند عمهات با تو چه نسبتی داره؟ گفت خالمه!
طرح صلح «شاهینهای لیبرال» عبارت است از دستیابی به اهداف اوّلیه. یعنی تجزیهی سوربه به دو بخش: منطقه تحت کنترل دمشق و منطقه تحت کنترل «شورشیان معتدل». پنتاگون را باید به این شکل درک کنیم که: جمهوری سوریه پایتخت و ساحل مدیترانه را در اختیار خواهد داشت و پنتاگون صحرای سوریه و منابع گاز را کنترل خواهد کرد.
وبگاه "نجوا کنگان" نوشت:
این دستاورد در ضربات سخت به پروژه هلال اخوانی به فرماندهی ترکیه و قطر آغاز شد و در مرحله بعد پروژه وهابی سعودی ضربات بعدی را دریافت کرد. به این ترتیب بود که اوباما در نهایت پایان تاریخ مصرف این دو توطئه را اعلام و تأکید کرد که تفکر در مورد براندازی دولت بشار اسد نوعی خیالبافی است.
امین حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه با نزدیک شدن به پایان سال ۲۰۱۴ میلادی در مقاله ای به ارزیابی عملکرد محور مقاومت در منطقه و دستاوردهای آنها پرداخته و نوشت: بعد از ۴ سال از آغاز تجاوز به منطقه و محور مقاومت به صورت خاص، یک ارزیابی در مورد نتایج این درگیری در مشرق زمین بین دو پروژه تجاوز طلبانه استعماری غربی و پروژه منطقه ای مقاومت در برابر اشغالگری و استعمار طلبی که به دنبال حفظ هویت و ساکنان خود است، مفید به نظر میرسد.
در این ارزیابی بدون ورود در جزئیات مسائل یا تحولات انجام شده، میتوان از اوضاعی آغاز کرد که هر کدام از ساختارهای محور مقاومت در رویارویی با تجاوزهای غربی در منطقه که با استفاده از ابزارهای داخلی و منطقهای صورت میگیرد، با آن مواجه هستند.
از سوریه آغاز میکنیم، این کشور هدف پروژه توطئههای غربی قرار گرفته و به کانون اصلی آتشافروزی های خصمانه تبدیل شده است، در مورد سوریه میتوان به دستاوردهای دفاعی گستردهای اشاره کرد که ۴ موضوع اساسی را تاکنون به قطعیت رسانده است.
آمیکا در خاورمیانه: تلاش برای کسب منافع
ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت فرامنطقهای، از بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه خاور میانه حضور داشته است. این عمل گاه با سیاست سد نفوذ و گاه برای جلوگیری از خطر بنیادگرایی اسلامی بوده است. اولی در تقابل با ابر قدرت بلوک شرق، شوروی و برای مبارزه با خطر کمونیسم بودکه با فروپاشی و در نتیجه کمرنگ شدن خظر کمونیسم حضور امریکا در منظقه پس از آن را با ابهامتی مواجه کرد. حملات 11 سمتامبر رقیب جدیدی را جایگزین خظر شوروی کرد، از آن تاریخ به بعد خطر آمریکا در منطقه به عنوان مقابله با خطر ناامنی و هرج و مرج برخواسته از ظهور گروه های بنیادگرای اسلامی چون القائده توجیه می شد در بیش از یک دهه از فعالیت همه جانبه امریکا و متحدان در منطقه فعالیت های نظامی و اقتصادی گروه های تروریستی نظیر القائده به شدت تحت نظر و محدود شده است. ولی در عمل گرایشا و زبانه های سلفی گری و تحجر به شدت در حال شعله کشیدن در سراسر خاور میانه، افریقا، و حتی اروپا در قلب لندن و پاریس می باشد. از طرفی در چند سال اخیر و با قدرت گرفتن قدرت های ملی کشور هایی نظیر افغانسان و عراق گرایشاتی مبنی بر توانایی حل و فصل این خطرات با همکاری دولت های خاورمیانه بدون نیاز به حضور قدرت فرامنطقه ای به وجود امد. جمهوری اسلامی ایران در این زمینه به تجربیات موفقی نیز دست یافت. در این وضعیت دولت های ملی منطقه به عنوان بازیگر مستقل و حافظ منافع حیای جوامع خود به ایفای نقش می پرداختند و البته منافع زیاده خواهانه قدرت ها فرا منطقه ای نظیر امریکا در مرحله بعد از منافع ملی قرار میگرفت .
ظهور داعش: آبهای گل آلود
در چنین شرایطی در ژوئن 2014 شهر موصل و سپس بخش هائی از چند استان عراق توسط داعش تصرف شد . گروه تکفیری-سلفی دولت اسلامی شام وعراق که اختصارا "داعش " نامیده و به همین نام معروف شد ، یکی از گرههای مبارز بر علیه بشار اسد در سوریه بود . این گروه تحت رهبری ابومصعب زرقاوی در کنار طالبان در افغانستان حضور و جزئی از آن به خساب میآمده است . پس از انتقال زرقاوی به عراق و در پی آن کشته شدن او توسط نیروهای آمریکایی در 2006 ابوبکر بغدادی جایگزین او شد . با شروع درگیری در سوریه باز هم نام داعش مطرح شد ولی آنچه نام این گروه را در سطح وسیع بر سر زبانها انداخت تصرف موصل و سپس اعلام خلافت از سوی رهبر آن ، ابوبکر بغدادی بود . قسمت هائی از مرزهای عراق ، سوریه و لبنان که از سوی داعش منطقه دابق نامیده میشود به عنوان مخاطب خلافت قرار گرفت. داعش به تشکیل دولت بر اساس ویژگی های سلفی و ضد شیعی و ایرانی اقدام کرد از طرفی تشکیل دولت داعش مشروعیت سیاسی سه دولت عراق، سوریه و لبنان را زیر سوال برده و موجبات ناامنی منطقه ای را سبب شده است. در چنین شرایطی و با توجه به ماهیت پیش گفته داعش، دخالت کشورهای همسایه امکان تشدید بحران را نیز به دنبال خواهد داشت و بر همین مدعا صدای نهاد های بین المللی و قدرت های فرامنطقه ای در حل و فصل آن بلندتر است.
داعش تلاش زیادی در جنگ شیعه-سنی، اسلامی-غیراسلامی نشان دادن شورش خود بخرج داد و در این امر تاحدی موفق بود ولی در ادامه و خصوصا با ورود مستقیم مرجعیت شیعه عراق ، روند آن کندتر شده است .
داعش به لطف دلارهای نفتی و غنائم بدست آورده از تصرف موصل هنوز زنده است و گرچه پیش بینی در ذات سیاست به نظر من غیرممکن است، ولی میتوان نشانه هائی از زوال زودرس آن یافت . اما حتی در صورت وقوع این امر نیز نمیتوان ساده انگارانه، داعش و دلیل پیدایش آن را خاتمه یافته دانست.
برای نمونه روزی زن و شوهری با پاسپورت ایرانی برای آموزش دیدن به سوریه و لبنان آمدند. یکی از آنان آقای شریف خانی بود که بعدها مدتی هم مسئول بنیاد علوی گردید. دیگری همسر ایشان، خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد بود که اکنون استاد دانشگاه الزهرا(س) است. آنها با وضع عادی و بچهای شیرخوار به لبنان آمدند. وقتی در لبنان آموزشهای لازم را دیدند، آنها را به یکی از دفاتر الفتح در سوریه معرفی کردیم. قرار شد از طریق اردن به اسرائیل بروند، چون در آن زمان کسانی که گذرنامه ایرانی داشتند راحت میتوانستند به اسرائیل بروند.