وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

چگونه به تنهایی با دشواری های زندگی روبرو شویم

 

چگونه به تنهایی با دشواری های زندگی روبرو شویم


نعداد زیادی راه‌حل و ترفند برای مواجه با لحظه‌های دشوار در زندگی وجود دارد اما متاسفانه در زمان سختی مفید و کمک‌کننده نیستند. تمام انسان‌ها در طول حیات با لحظات سخت روبرو می‌شوند اما تعداد اندکی موفق می‌شوند که مشکلات را از زندگی‌شان بیرون بیاندازند. در این پست از زبان جنیفر هیوستون نویسنده سایت Womanitely راه‌های ساده‌ای را معرفی می‌کنیم که می‌توانند به شما در گذراندن اوقات دشوار زندگی کمک کنند. هرچند این توصیه‌ها ساده و آشنا به نظر می‌رسند، اما مرور دوباره آن‌ها (و صد البته عمل به آن‌ها) خالی از فایده نخواهد بود.

مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net


من فرد درون‌گرا و بسیار حساسی هستم. حتی کوچکترین مشکلات می‌تواند روز من خراب کند. در واقع تعداد زیادی از تکنیک‌ها را امتحان کرده‌ام که متاسفانه کمک خاصی به من نکرده‌اند. اگر شما در حال تلاش برای مواجه با سختی‌های زندگی هستید من پیشنهاد می‌کنم در دوران سختی که خود را تنها می‌باید از تکنیک‌های شگفت‌انگیز زیر استفاده کنید:

۱. چشمان خود را ببندید.
اولین کاری که من وقتی در دردسر وحشتناکی افتاده‌ام انجام می‌دهم این است که چشمان خود را می‌بندم و ذهنم را خالی می‌کنم. درست شبیه کاری که در یوگا انجام می‌شود، به سادگی مشکلات و دشواری‌ها دور می‌شوند و شاید احساس خلسه‌ای ایجاد شود که شک کنید مرده‌اید یا زنده هستید. هرچند امیدوارم هرگز این احساس را تجربه نکنید. چند ماه پیش شرایط سختی داشتم و انجام این کار برایم آسان نبود اما من از لحاظ طبیعی انسانی قوی هستم و معتقدم مواجه شدن با چالش‌ها و سختی‌ها انسان را قوی‌تر می‌سازد. من یک‌بار زندگی می‌کنم، بنابراین نمی‌خواهم زمان خود را صرف نگرانی در خصوص بی‌عدالتی‌های کاری، برخی روابط دوستانه مسموم، همکاران و در واقع چیزهایی که نمی‌توانم تغییر دهم، کنم. چشمان خود را ببندید، نفس عمیقی بکشید و اجازه دهید نگرانی‌ها و مشکلات ذهن شما را ترک کنند. شکر گزار باشید و بی‌توجه به مشکل پیش آمده لبخند بزنید. لبخند شما کمک می‌کند تا با مشکل خود قوی‌تر بجنگید.

2. عبادت کنید.
اگر با بستن چشمان خود نتوانستید نگرانی‌ها را دور کنید، عبادت کنید. دعا و عبادت گزینه مناسبی برای افرادی‌ست که نمی‌توانند با احساسات خود کنار بیایند و یا از اضطراب رنج می‌برند.

مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net

بسیاری از ما به قدرت دعا اعتقاد نداریم اما من باور دارم. وقتی ترس و اضطراب به من حمله می‌کند، من شروع به عبادت و دعاکردن می‌کنم و واقعا فکر این‌که من تنها نیستم، در مواجه با مشکلات و سختی‌ها به من کمک می‌کند.

۳. اجازه دهید افرادی که نمی‌خواهید آن‌ها را ببینید از زندگی شما دور شوند.
در حالی که شما از همکاران مزاحم و رئیس خود نمی‌توانید اجتناب کنید، بهتر است لااقل ازدوستان یا بستگانی که ارتباط با آن‌ها برای‌تان استرس‌زا یا آزاردهنده است دوری کنید. ممکن است آن‌ها در اصل آدم‌های خوبی باشند اما اگر در مواجهه با آن‌ها احساس شکست و ناراحتی می‌کنید بهتر است از برخورد با آن‌ها اجتناب کنید. هنگامی که شما در حال عبور از سختی‌ها و مشکلات هستید نیاز دارید که با آدم‌های مثبت که برای شما الهام‌بخش هستند معاشرت کنید و این‌گونه احساس بهتری خواهید داشت. زمانی که ناگزیر به برخورد با همکاران آزاردهنده خود هستید آن‌ها را نادیده بگیرید، یک نفس عمیق بکشید و به خودتان آرامش بدهید. به یاد داشته باشید شما مسائل مهم‌تری دارید، بنابراین وقت خود را برای افرادی که خیر شما را نمی‌خواهند هدر ندهید!

۴. به خودتان ایمان داشته باشید.
شرایط مهم نسیت، شما باید همیشه خود را باور داشته باشید. درست است شما در روزهای سختی هستید اما این بدان معنا نیست که شما نمی‌توانید با مشکلات مقابله کنید.

مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net


شما می‌توانید، من باور دارم و خود شما هم باید باور داشته باشید. چه بخواهیم چه نخواهیم زندگی پر از سختی‌ها و مشکلات است. به طور منطقی، وظیفه ما این است که بیاموزیم که چگونه بر آن‌ها غلبه کنیم. زمانی که من به والدین، دوستان و همکارانم گفتم که می‌خواهم کار پر درآمد خود را ترک کنم و به جای آن به نوشتن و کارهای داوطلبانه بپردازم، هیچ‌کس من را باور نکرد. با این حال باورمن به خودم، به من کمک کرد که زندگی خود را آن‌گونه که در رویا داشته‌ام آغاز کنم و از چیزهای کوچکی که قبلا در برنامه‌ها و مشغله‌های روزمره نادیده گرفته می‌شد لذت ببرم.

۵. خودخواه باشید.
اگر شما فردی مانند من باشید، برای شما این‌که در هر شرایطی به فکر خود باشید سخت خواهد بود. اما من با تجربه شخصی خود می‌توانم بگویم که در این دنیای بی‌رحم، زنده ماندن برای افراد مهربان دشوار است. هنگامی که شما در حال تلاش برای کنار آمدن با دوران سخت زندگی خود هستید، باید بی‌تفاوت و خودخواه باشید. اگر نیاز به زمانی برای فکر کردن و چاره‌اندیشی دارید جلسه و قرار خود را کنسل کنید. مطمئنا این بدان معنا نیست که شما باید همیشه خودخواه باشید اما باید همواره خودتان را در اولویت قرار دهید.

مهم نیست که چه اتفاقاتی در زندگی شما رخ می‌دهد! به یاد داشته باشید که شما به اندازه کافی قوی هستید تا بتوانید با مشکلاتی که در مسیر زندگی قرار دارد مواجه شوید. شما تنها نیستید، مثبت بیاندیشید و خود را باور کنید آن‌گاه در می‌یابید که زندگی به آن سختی که فکر می‌کردید نیست. تکنیک شما برای غلبه بر مشکلات چیست؟

برگرفته از: ایران سان

خلاصه ای از زندگی امام حسن (ع)

رحلت پیامبر اکرم و شهادت سبط اکبرش امام حسن مجتبی و امام رضا علیهم السلام را به همه شیعیان و محبان اهل البیت تسلیت عرض می کنم

خلاصه ای از زندگی امام حسن علیه السلام

#- قال رسول الله (ص) : من احب الحسن والحسین فقد احبنی ومن ابغضها فقد ابغضنی[1] 

#- قال رسول الله (ص) : الحسن والحسین امامان قاما او قعدا

زندگی امام حسن (ع) را می توان به چهار قسمت تقسیم کرد

1- از ولادت آن حضرت تا رحلت پیامبر اکرم

2- ازرحلت پیامبر تا بعد از شهادت حضرت علی (ع)

3- ازآغاز حکومت تا صلح با معاویه

4- یعد ازصلح تا شهادت

#- اما دوره نخست زندگی امام حسن (ع)

امام حسن (ع) درشب شننبه 15 رمضان سال سوم هجری درمدینه به دنیا آمد با تولد آن حضرت مدینه غرق شادی ونشاط شد حضرت علی  اورا در پارچه زردی پچید وبه خدمت پیامبر آورد پیامبر از اینکه اورا در پارچه زرد دید ناراحت شد ودستورداد آن پارچه زرد را باز کنند واو را در پارچه سفید   به پیچند و بعد بنا به دستور خدا که فرموده بود حضرت علی بمنزله هارون برای شما هست پس   باید نام اورا شُبَرکه به عربی حسن می شود نام بگذار بعد  در گوش راستش اذان ودر گوش چپ آن حضرت اقامه گفتند بعد در روز هفتم گوسفندی را عقیقه کردند و موهای سرش را تراشیدن وبه وزن موهایش صدقه دادند گفته شده که امام حسن ازنظر شباهت مانند جدش بود لذا هروقت حضرت فاطمه لالائی می گفت این شعررا می سرود : انت شبه به ابی      لست شبیها به علی

کُنیَت آن حضرت ابومحمّد است ، و القاب آن بزرگوار: سیّد و سبط و امین و حجت و برّ و نقیّ و زکیّ و مجتبی و زاهد وارد شده است

#-  دوران کودکی امام حسن بهترین دوران بود زیراتا هشت سال   درآغوش پرمهر پیامبر اسلام بسر برد وپیامبر این دو برادررا بسیار دوست می داشت ودائم می فرمود حسن وحسین دو سید جوانان اهل بهشت هستند هر کس آنها را اذیت کند مرا اذیت کرده وهرکس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده

ونیز نقل شده که پیامبر(ص) امام حسن را بردوش خود قرار می داد وگاهی در موقع نماز امام حسن بردوش پیامیر سوار می شد وپیامبر با ملاطفت تمام آن حضرت را به زمین می گذاشت وگاهی وقتها این قدرسجده راطول می داد تا خود آن حضرت بلند می شد .

محمد اسمائیل بخاری از ابی بکره نقل می کند که گفت دیدم پیامبر را که « رایت النبی علی المنبر والحسن بن علی معه وهو یقبل علی الناس مره وینظر الیه مره اخری ویقول ابنی هذا سید » این فرزند من سید وآقا است.

#- نقل داستانی از کودکی امام حسن ع : نقل شده که وقتی پیامبر پنچ یا شش سال داشت اکثر اوقات در پای منبر پیامبر می نشست وبه سخنرانی پیامبر (ص) گوش فرامی داد و وقتی که بر می گشت خانه آنچه را که پیامبر فرموده بود برای مادر نقل می کرد وقتی حضرت علی ع به خانه می آمد حضرت فاطمه (س) آنچه را که درمسجد اتفاق افتاده بود را برای حضرت علی نقل می فرمود حضرت عرض کردند شما که در مسجد نبودید پس چه کسی این مطالب را برای شما نقل کرده است حضرت فاطمه جریان را برای حضرت نقل کرد یک روز حضرت علی مقداری زودتربه خانه می آید تا مشاهده کند فرزندش چگونه سخن می گوید

امام حسن وقتی خواست برروی متکاها بنشیند وسخن بگوید زبانش به لکنت افتاد مادرفرزندش را در آغوش کشید وفرمود تو را چه می شود فرزند گرامیم امام حسن ع فرمود : مادرجان حس می کنم مرد بزرگواری دارد به حرفهای من گوش می دهد که دراین زمان حضرت علی ع بیرون می آید وامام حسن را درآغوش می کشد .

#- دوره زندگی دوم امام حسن ع از بعد از رحلت پیامیراکرم شروع می شود که امام هشت سال بیش نداشت که دوران بسیار سختی بود ولی امام این دوران را با موفقیت وافتخار گذراند در این زمان بود که بنا به گفته مورخانی مانند ابن اثیر ابن خلدون امام حسن به همراه برادرش امام حسین درفتح شمال افریقا شرکت می نماید  که این در زمان حلافت عثمان بود

همچنین ابونعیم اصفهانی می نویسد که امام حسن در فتوحات ایران به گرگان رسید ه بودند

#- دوره سوم زندگی امام حسن بعد از شهادت حضرت علی ع بود که ازسخت ترین دوران زندگی آن امام بزرگوار است امام بعد از شهادت پدربزرگوارش مردم را درمسجد کوفه جمع می کنند و سخنرانی کردند که خیلی مردم تحت تاثیر قرار می گیرند که بلافاصله بعد از سخنرانی عبد الله ابن عباس بلند می شوند ومردم را تشویق به بیعت می کنند ومردم گروه گروه با حضرت بیعت می کنند امام حسن عبدالله ابن عباس را فرماندار بصره و قیس ابن سعد را و سعید ابن قیس وعبیدالله ابن عباس رابه فرماندهی نیروهای مسلح برگزید وبسیاری از والیان را که در زمان پدربزرگوارش در منصب بودند را گذاشت که در همان منصب باقی بمانند .

امام حسن (ع)هنوز نتوانسته بود اوضاع را درست دراختیار بگیرد که شیطنت های معاویه شروع شد لذا جلسه ای را تشکیل داد واز افرادی مانند عمرعاص و قیس ابن اشعث و جمعی از بزرگان دعوت کرد تا نقشه نابودی سپاه  امام حسن را بکشن و تصمیم گرفتن تا این روش ها را برای سرکوبی اجرا کنند :

1- به سرتاسر منطقه تحت تسلط امام حسن جاسوس بفرستند

2- نیروهای ارشد نظامی را با پول بخرند

3- شایعه پراکنی کنند که امام حسن خواهان واگذاری حکومت به معاویه است

4- وحدت کوفیان را نابود کنند وبین آنها اختلاف بیندازند

این جریانات از دید تیزبین امام حسن مخفی نماند وحتی بعضی از جوسوسان معاویه را گرفته واعدام کردند و لذا امام شروع کردند به نوشتن نامه به معاویه و نصیحت کردن ایشان، که کارگرنیفتاد بدین خاطر امام مجبورشدند درآخرین نامه بنویسند که گویا چیزی جز شمشیرنمی تواند بین من وشما حاکم باشد که با این نامه معاویه خود را آماده جنگ کرد ودرمرحله اول 60 هزارسپاه جنگی آماده کرد وبه سوی فرات فرستاد .

امام حسن هم « حجرابن عدی »را فرمود که مردم را به مسجد فراخواند مردم جمع شدند امام آنها را به جهاد فراخواند ولی متاسفانه هیچ کس گوش نداد و دعوت امام را لبیک نگفت.

عدی ابن حاتم ازاین سستی مردم ناراحت شد و اطاعت خویش وقبیله اش را اعلام کرد وبا سپاهیانش به سوی نخلیه حرکت کرد اردوگاه امام حسن ع هم حرکت کرد وبعد از آن دیگران مانند قیس بن سعد , معقل ابن قیس , زیاد ابن صعصه از آن حضرت حمایت کردند و با تلاش فقط 12 هزار نفر سپاه فراهم شد وامام مجتبی تا دیرعبد الرحمن پیش رفت ودردیر عبدالرحمن بخاطرجمع آوری سپاهیان از ایران وبصره توقف کرد وفرماندهی سپاه را به ترتیب به عبیدالله عباس , قیس ابن سعد ,وسعید ابن قیس سپرد وفرمود شماها  راهی مسکن شوید ودر  مقابل معاویه حالت تدافعی بگیرید تامن با سپاه مدائن به شما برسم.

که درآنجاه دشمنان وجاسوسان من جمله تعدادی از خوارج به امام قصد سوء کرده وخیمه آن امام بزرگوار را غارت کردند

لذا امام مجبور شد بدین دلائل صلح کند

1- روحیه ضعیف سپاهیان وتعداد اندک آنها

2- رغبت نداشتن به جنگ وتسلیم فرمانده ارشد سپاه

3- متفرق بودن کوفیان

4- خطرحمله رومیان به حکومت اسلامی

5- برافراشته ماندن پرچم مبارزه با حفظ شیعیان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام

تاریخ شهادت امام حسن :

در شهادت آن امام مظلوم اختلاف است ، بعضى در هفتم صفر سال پنجاهم هجرى و جمعى در بیست و هشتم آن ماه گفته اند و در مدّت عمر گرامى آن جناب نیز اختلاف است و مشهور چهل و هفت سال است ، چنانچه صاحب(کشف الغمّه ) به روایت ابن خشّاب از حضرت باقر و صادق علیهماالسّلام روایت کرده است که مدّت عمر شریف امام حسن علیه السّلام در وقت شهادت  چهل و هفت سال بود که بنا به دستور معاویه توسط همسرش جعده به وسیله ی زهری که معاویه فرستاده بود صورت می گیرد و مظلومانه مانند جده اش زهرا (س)در قبرستان بقیع دفن می شوند.

 ثواب زیارت

قال رسول الله (ص):

ُ وَ مَنْ زَارَهُ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَام . کسی که فرزندم حسن را در بقیع زیارت کند روی پل صراط قدم هایش نمی لرزد روزی که همه قدمها متزلزل خواهد شد.[2]

منابع مورد استفاده :

1-                     بحار الانوار

2-                     منتهی الامال (فصل چهارم )

3-                     تاریخ طبری

4-                     الطبقات‏الکبری،خامسة1،ص:225



[1] جلد ۴۳ ص ۲۶۴

[2]  بحارالأنوار     28 ص  39    باب 2- إخبار الله تعالى نبیه

ضرورت داشتن یک زندگی ایمن تر . . .

همونطور که میدونیم ، زندگی  همه ما انسانها از چند مرحله تشکیل شده

دوران کودکی ، بازی ، گریه و خنده .

دوران نوجوانی ، نشاط و شیطنت .

دوران جوانی ، تلاش و تفکر و لذت .

دوران میانسالگی ، شکل یافتگی و ثبات و آرامش .

و دوران بازنشستگی ، استفاده از دسترنج سالهای گذشته و 

استراحت و لذت بردن از زندگی کردن با ثمره های زندگی .

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین ...           کین اشارت ز جهان گذرا ما را بس ...

ابنجا کلاس زندگی است

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا تا به‌حال با خودت فکر کرده‌ای که زندگی کردن هم محتاج مهارت است؟

وقتی سؤالاتی در ذهن تو شکل می‌گیرد:

- چگونه با همسرم به تفاهم برسم؟

- چگونه حرف‌های دلم را به والدینم بگویم؟

- آیا برای تشکیل خانواده آماده‌ام؟

- آیا زندگی ما،‌ همراه عادت است یا علاقه؟

- چطور با همکارم رفتار کنم؟-

- چطور به فرزندم، هنر زندگی را بیاموزم؟

- آیا زندگی من، سرشار از خوشبختی است؟

- چقدر قدر زندگیم را می‌دانم؟

- بین من و من چقدر فاصله است؟

- خدا در زندگی من چه نقشی دارد؟

- آیا شیوۀ درست زندگی کردن را آموخته‌ام؟

-...

چگونه به این سؤالات پاسخ می‌دهی؟

بیا تا با هم به دنبال پاسخ‌هایی مناسب بگردیم. بیا تا آنچه برای بهتر زندگی کردن نیاز داریم، بیاموزیم. بیا تا با یادآوری نعمات الهی، قدر زندگی خود را بیشتر بدانیم. بیا تا فکر کنیم، فکر کنیم و زندگیمان را مدیریت کنیم. بیا تا یاد بگیریم چگونه از لحظه لحظۀ زندگی خود لذت ببریم. اینجا جایی است که مهارت زندگی را با هم می‌آموزیم. با ما همراه شو

 

می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
 
زندگی یعنی چه؟
 
...
زندگی درک همین اکنون است
 
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
 
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
 
ظرف امروز، پر از بودن توست
 
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
 
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
 
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
 
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
 
فرصت بازی این پنجره را دریابیم

زندگی جدید من

شاید باورش کمی سخت باشد اما بسیاری از کار‌هایی که از دوران کودکی تا بزرگسالی به انجام آنها عادت کرده‌‌ایم، عامل اصلی رسیدن به موفقیت یا برعکس، مانعی برای کسب موفقیت ما بوده است. برای همین هم متخصصان می‌گویند اگر می‌خواهید طعم موفقیت را بچشید، عادات مثبت را جایگزین عادتهای منفی خود کنید و تأثیرش را در زندگی‌تان ببینید؛ اما کدام‌یک از عادتهای ما باعث موفقیت و کدام‌یک از آنها مانع موفقیت است؟
بی‌شک، پاسخ دادن به این پرسش کار چندان راحتی نیست، اما متخصصان می‌گویند تغییرات بسیار زیادی برای تغییر دادن عادت‌هایمان وجود دارد که در نهایت می‌تواند باعث رخ‌دادن اتفاقات مثبتی در زندگی ما شود؛ از ترک کردن سیگار گرفته تا کنترل هزینه‌ها و مدیریت مخارج خانواده که همگی تغییراتی ساده ولی مهم به‌حساب می‌آید. اما به‌طور حتم عادتها و تغییرات مهم‌تری هم در این میان وجود دارد که به تجربه ثابت شده بیشترین تأثیر را در تغییر دادن زندگی فرد می‌گذارد.
تفکر مثبت و خوشبینی
یکی از مهم‌ترین این عادات که باید به بخشی از زندگی تبدیل شود، تفکر مثبت و خوشبینی است. اهمیت این کار تا آنجاست که می‌گویند تا این قدم را برندارید، نمی‌توانید در ادامه راه موفق شوید! البته مسلم است که تفکر مثبت هم به‌تنهایی نمی‌تواند عاملی برای رسیدن به موفقیت باشد، بلکه می‌تواند برای ایجاد تغییرات، انگیزه لازم را به ما هدیه کند. شاید یک کار خوب این است که به‌طور دقیق‌تر به افکار و حرفهای منفی‌ که از صبح تا شب در ذهن‌مان می‌چرخد و جلوی کارهایمان را می‌گیرد، توجه کنیم؛ این بدان جهت است که تا آنها را نبینیم و نشناسیم، به‌راحتی نمی‌توانیم از دست‌شان رها شویم.
ورزش کردن
دومین کار ورزش کردن است. تعجب نکنید، ورزش هم می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد. می‌پرسید چطور چنین چیزی ممکن است؟ به کمک ورزش احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا می‌کنید و در نتیجه اعتماد به نفس‌تان هم بیشتر می‌شود. ورزش کمک می‌کند عادت تفکر مثبت و خوشبینی بیشتر در وجود شما تقویت شود و استرس و تنشهای روزمره را نیز کاهش می‌دهد. در کنار همه اینها، ورزش در بهبود خلاقیت و قدرت تفکر می‌تواند فوق‌العاده باشد.
تمرکز و توجه
سومین نکته ، تمرکز و توجه به یک کار مشخص است. زمانی که دائم از این شاخه به آن شاخه می‌پرید و روی یک کار خاص تمرکز نمی‌کنید، نمی‌توانید به نتیجه دلخواهتان برسید. پس در هر زمان، فقط یک کار را انجام دهید تا هم استرس‌تان کمتر شود و هم کارایی‌تان افزایش یابد.