وزیر خارجه روسیه : موفقیت در مذاکرات برنامه هسته ای ایران می تواند فقط از طریق یک راه سیاسی و دیپلماتیک حل شود. سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه پس از گفت و گو با آویگدور لیبرمن، همتای اسرائیلی خود این مطلب را گزارش داد . رئیس وزارت امور خارجه روسیه اظهار داشت: "ما متعقدیم که راه حل این مسئله می تواند فقط سیاسی و دیپلماتیک باشد. کار در این زمینه ادامه دارد و ما در انتظار یک نتیجه خوب هستیم". لاوروف همچنین افزود: " "من دوباره تاکید می کنم که ما بر این اصرار داریم که حل و فصل این مسئله نباید هیچ خطرات و تهدیدات به امنیت کشورهای منطقه، از جمله به امنیت اسرائیل داشته باشد."
زنیت و کاپیتان در روسیه:
تیپت منو کشته داداشی. سکوت کاپیتان دارن تجزیه و تحلیل میکنن.
بفرما. بعدش میگین چرا میخوای بری روسیه؟ کاپیتان از وقتی رفتن روسیه در حوزه ی هواداری فعال تر شدن.
خوشبحال هوادار روسی.داداشی مراقب خودت باش.
راستی داداشی جونم کاپشن نو مبارک.
شباااااههههههههت.
باز رفتی تو فکر؟
قربون لبخندت برم داداشی.
راستی شهرداری تبریز و ارومیه هم برد. خدا رو شکر.
نظر هم فراموش نشه.
دوووووستون دارم.
فعلا.
ناپلئون بناپارت در تاریخ ۱۵ اوت ۱۷۶۹ در آژاکسیو در جزیره کرس مدیترانه به دنیا آمد. ناپلئون از طریق تجارب نظامی خود و شایستگی های شخصی اش از فقر و گمنامی به امپراتوری فرانسه رسید. پس از شکست در نبرد واترلو در ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵، وی از امپراتوری استعفا داد و خود را به دشمن دیرینش نایبالسلطنهٔ بریتانیا تسلیم کرد و برای همیشه به جزیرهٔ سنت هلن تبعید شد. وی به دلیل بیماری در سن ۵۲ سالگی در همان جا درگذشت. البته شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد ناپلئون از آنجا نیز فرار کرد و در میان مردم به طور مخفی زندگی کرده و در صدد بود تا پسرش را به قدرت برساند که بر اثر گلوله نگهبانی که او را نمیشناخت کشته شد.
و در دوران طفولیت پدرش را به سبب بیماری روده ی اثنی عشر از دست داد. او و برادر بزرگترش ژوزف مسئولیت خانواده خود را به عهده گرفته بودند که ناپلئون در این زمینه فعال تر و مفیدتر می نمود. وی در دوران جوانی به ارتش فرانسه پیوست و توانست درجه ژنرالی را کسب کند و از آن پس زنرال بناپارت خوانده شد. در این زمان گفته شده که ژنرال جوان به دختری به نام دزیره کلاری دختر پارچه فروش معروف علاقه مند شده و به وی قول ازدواج داده اما بعد از سفر به مصر و همراه ساختن مصریان با خود و بازگشت مجدد به فرانسه و تغییر مقامش به کنسول اول آن کشور دیگر سراغی از آن دختر نگرفت. در این زمان با پاشیده شدن خانواده بوربن های حاکم بر فرانسه ناپلئون با خود اندیشید:« تاج سلطنت بر زمین افتاده و تنها برای برداشتن آن نیاز به یک دست دارد تا آن را روی سر خود قرار دهد ».
به این ترتیب ناپلئون با ازدواج با ژوزفین که زنی بیوه و دارای دو فرزند بود اما فردی نفوذی در کشور به شمار می آمد توانست خود را امپراطور فرانسه معرفی کند و زوزفین نیز در مقام امپراطوریس جای گرفت.
ناپلئون در مدت حکومت بر فرانسه به فتوحات زیادی دست یافت. در اوایل این کشور گشایی ها برای مردم ارزش زیادی داشت و با کوچک ترین خبر از پیروزی در جنگ ها به خیابان ها می ریختند و شادی می کردند اما بعد از چند سال این فتوحات برایشان امری عادی تلقی می شد.او به کشورهایی که برآنها غلبه می یافت ، قانون اساسی می داد و نظام ارباب رعیتی را در آنها از بین می برد و تحصیلات ، علوم ، ادبیات و هنر را در آنها ارتقا می داد. یکی از مهمترین کارهای وی نظارت بر بازنویسی و جمع آوری قوانین فرانسه و تبدیل آن به اصول مدنی فرانسه بود. این اصول ۷ گانه ، به آزادی هایی که مردم فرانسه طی انقلاب کبیر به دست آورده بودند مشروعیت می بخشید. از جمله این اصول می توان به آزادی دینی و ازبین بردن نظام ارباب رعیتی اشاره کرد. اصول ناپلئون که به آنها قوانین مدنی هم گفته می شود، هنوز هم مبنای قوانین مدنی فرانسه است . ناپلئون با پیروزی در جنگ های ایتالیا و مصر محبوبیت خیره کننده یی یافت و در سال ۱۷۹۹ به سمت کنسولی رسید. در سال ۱۸۰۴ وی به عنوان امپراتور فرانسه تاج گذاری کرد.
تنها کشورهایی که ناپلئون نتوانست برآنها پیروزی یابد، انگلیس و روسیه بودند. ناپلئون در ۱۸۱۲ به روسیه لشگرکشی کرد ولی در زمستان سخت روسیه با ۵۰۰ هزار سرباز خود در این کشور به دام افتاد و ارتش وی براثر سرمای شدید از بین رفت . براثر این شکست ، ناپلئون تبعید و به جزیره الب در ایتالیا فرستاده شد. ولی موفق شد از آنجا فرار کند و دوباره امپراتور فرانسه شود. ولی پس از صد روز و طی نبرد واترلو از ارتش انگلیس شکست خورد. این بار ناپلئون به جزیره سنت هلن در اقیانوس آتلانتیک فرستاده شد. ناپلئون در تاریخ ۵ ماه مه ۱۸۲۱ در سن ۵۲ سالگی در این جزیره چشم از جهان فرو بست .