![]() |
بازیکن تیم فوتبال پاریس سن ژرمن از شرایط نامعلوم و نا مشخص اش در این تیم بسیار ناراحت و عصبانی است. |
Thiago Motta /Paris-SG.blogfa.com
کریستیانو رونالدو: رابطه فوق العاده ای با بیل دارم؛ در سال 2015 می خواهم روند قهرمانی های خود را ادامه دهیم
ستاره پرتغالی در دو بازی گذشته رئال مادرید ناراحتی خود از ستاره ولزی را نشان داده بود، چرا که بیل در موقعیت های تک به تک با پاس ندادن به هم تیمی های خود که در موقعیت بهتری قرار داشتند، فرصت گلزنی را از تیم گرفته بود.
بنا به گزارش فوتبال اسپانیا، رونالدو در این رابطه به روزنامه نگاران گفت: "گرت خیلی برای رئال مادرید مهم است. در داخل زمین هرلحظه ممکن است واکنش های بی اختیار داشته باشید. این ها اتفاقاتی است که در هر مسابقه می تواند رخ دهد اما هیچ مشکلی بین ما وجود ندارد و رابطه ما فوق العاده است."
رونالدو سپس اظهار داشت که هیچ مشکلی با رئیس فیفا، سپ بلاتر و رئیس یوفا، میشل پلاتینی هم ندارد: "آنها عقاید خود را دارند و ما باید به آن احترام بگذاریم. همانطور که دوباره نشان داده شد، مردم، کاپیتان ها، و سرمربیان تیم های ملی افراد معتبری هستند، بنابراین در این رابطه آرام هستم."
رونالدو همچنین اشاره کرد که وقتی در سخنرانی خود پس از دریافت توپ طلا، گفت که می خواهد به چهار توپ طلای لیونل مسی برسد، "یک شوخی بوده است" و برای بردن این جایزه وسواس ندارد.
"من شیفته توپ طلا نیستم. هنگامی که شما به شدت کار و تلاش می کنید، پس همه چیز به طور طبیعی رخ می دهند و هرچیزی ممکن است. اولین چیزی که من می خواهم، کمک به رئال مادرید برای فتح عناوین قهرمانی است، این مهمترین چیز است. در سال 2015 می خواهم روند قهرمانی های خود را ادامه دهیم. می دانم که سخت خواهد بود اما ما با این امید زندگی می کنیم که همیشه می توانیم پیشرفت کنیم."
سال 91 سالی پرالتهاب برای فضای سیاسی کشور بود؛ جریان کارگزاران همه هجمههای خود را بر دولت احمدینژاد و به بهانه احمدینژاد به همه اصولگرایان وارد میکرد و مدیریت کشور را به بنبست رسیده فرض میکرد. آنها تنها راهکار خروج از بنبست و بحران مدیریتی کشور را آمدن هاشمی به عرصه مدیریت اجرایی کشور میدانستند. این جریان بعد از انتخابات سال 84 و روی کار آمدن گفتمان عدالت از فضای سیاسی کشور کنار رفت اما حضور جریان انحرافی در دولت دهم بویژه در مباحث فرهنگی و اقتصادی فرصتی را به این جریان به محاق رفته داد تا به بهانه احمدینژاد به گفتمان عدالت و پیشرفت حمله کند و آن را فاقد کارآمدی نشان دهد. این موضوع با بحرانسازیهای واهی جریان سازندگی شروع شد. هاشمی که دولتش بنای انحراف در الگوهای اجتماعی را گذاشت و سیاستهای اقتصادیاش فشار تورم 50 درصدی را بر گرده مردم مستضعف جامعه گذاشت با القای بحران مدیریت در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «مدیریتها هم واقعاً اشکال دارد. من سالها پیش تذکرات جدی دادم. این سبک مدیریت در نهایت نمیتواند خوب باشد. شاید بعضیها به سوءنیت منتسب میکنند اما اینگونه نیست. معتقدم مسؤولان، کشور و انقلابشان را دوست دارند و مسؤولیتشان را میفهمند ولی عدم کارآیی یک مساله است و باید در مسؤولیتها کارآیی باشد و شرایط یک مدیر چه در مقدمه یک بحران و چه در خود بحران شرایط ویژهای دارد که به اصطلاح بحران مدیریت و مدیریت بحران میگویند».
بعد از آن سلسله مصاحبهها درباره بحران مدیریتی در کشور شروع شد. حسن روحانی در همایش «برند برتر، کیفیت برتر» در جمعی از اصلاحطلبان با حمله به ادبیات خدمترسانی گفت: «مردم دلار نمیخواهند، صداقت و برنامه میخواهند. ما نیاز به نوکر نداریم نیاز به مدیر داریم. ما نیاز به نوکر مدیر داریم، نه نوکر خالی، تنها نوکر بودن کافی نیست».
در شرایطی که رهبر انقلاب در خراسان شمالی از اتحاد سیاسیون و دوری از تنشهای سیاسی صحبت کردند و فرمودند: «در مدت باقیمانده تا انتخابات و در خود انتخابات، همت همه مسؤولان بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجالی شدن فضای سیاسی کشور متمرکز باشد و مسؤولان، سیاستمداران، تریبونداران و مدیران عرصههای گوناگون نیز کاملا مراقب باشند با یک حرف یا عمل نسنجیده و اختلافی، موجب متلاطم شدن فضای سیاسی نشوند»، سلسله مصاحبهها ادامه داشت و محمدعلی نجفی که خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده میکرد در مصاحبه با آسمان بر طبل «بحران مدیریت» هاشمی کوبید و گفت: «وضعیت فعلی یک فاجعه است و باید یک دولت ملی روی کار آید». همه اطرافیان هاشمی او را تشویق به حضور در عرصه انتخابات میکردند و با سیاهنمایی وضعیت کشور زمینهها را آماده میکردند. کلیدواژه کارگزاران این بود که «80 درصد مشکلات کشور از سوءتدبیرهای مدیریتی است» و اگر آیتالله هاشمی روی کار آید این مسائل حل خواهد شد. شاید خود هاشمی آن زمان میدانست به خاطر کهولت سن و خیلی مسائل دیگر تایید صلاحیت نخواهد شد و در مصاحبهای که شخصا انجام داد، گفت: «بنا ندارم در انتخابات آینده نامزد شوم».
جدیترین اظهارنظرها درباره حضور هاشمی در انتخابات را بعد از وی فرزند کوچکش در مصاحبه با نشریه مثلث انجام داد. یاسر هاشمی که ظاهرا از پدر خود یک اسطوره شکستناپذیر ساخته بود، گفت: «آقای هاشمی انقلاب را فرزند خود میداند و تلاش دارد کمک کند انتخابات در یک شرایط مطلوب برگزار شود». یاسر هاشمی در این گفتوگو حسن روحانی را گزینه مناسبی برای جانشینی پدرش در انتخابات معرفی میکند و میگوید: «حسن روحانی گزینه مورد علاقه هاشمی است که میتواند وحدت ملی را با هدایت هاشمی به سرانجام برساند».
کرباسچی، دبیر کارگزاران نیز حسن روحانی را بدل هاشمی دانست و معتقد بود او میتواند اعتدال را رعایت کند. وی تلاش کرد همفکرانش نیز در کنار روحانی قرار بگیرند. هاشمی با فشار اطرافیان در لحظات آخر به میدان انتخابات آمد و با رد صلاحیت خیلی سریع هم از این میدان خارج شد و همه پتانسیل هاشمی پشت روحانی جمع شد. این بار این روحانی بود که فرشته نجات کشور لقب میگرفت، فرشته نجاتی که همه هماهنگیها را برای اجرای هر کاری با هاشمی انجام خواهد داد.
روحانی نیز در کوران تبلیغات انتخاباتی بر این ناکارآمدیها و سوءمدیریتها تکیه میکرد، او میگفت میتواند هم چرخ اقتصاد را بچرخاند و هم چرخ سانتریوفیوژها را! و با همین شعارها هم رأی آورد.
روحانی از همان ابتدای انتخابات مدیریت صحیح را در «بستن با کدخدا» میدانست و تعامل با دنیا را راهکار برونرفت از مشکلات میدانست. او در اولین اظهارنظرهای انتخاباتیاش نیز دوباره به سراغ رابطه با آمریکا رفت و از 3 مرحلهای بودن رابطه با آمریکا گفت: «آمریکا یک واقعیت در دنیای امروز است که نمیتوانیم آن را انکار کنیم، چون یک ابرقدرت است. قدرت اول اقتصادی و علمی و نظامی را در دنیا دارد و در مجامع بینالمللی تأثیرگذار است. جمهوری اسلامی ایران هم یک قدرت بزرگ و تأثیرگذار در منطقه و جهان است. دلایل اینکه ما به این شرایط با آمریکا رسیدهایم، به خاطر اقداماتی بوده که آمریکا پس از پیروزی انقلاب آغاز کرده و اقداماتش منجر به روابطی پرتنش بین دو کشور شده است و بعد هم به روابط تخاصمآمیز رسیده است».
وی با بهانه قرار دادن منافع ملی درباره تایید رابطه با آمریکا گفت: «اینکه با آمریکا حرف بزنیم یا نزنیم و رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، اصل نیست. اصل منافع و امنیت ملی ما است که باید ببینیم اهداف ما چگونه تأمین میشود».
وی در این زمینه ادامه داد:«شاید دولت آینده فرصتی بیابد که طی آن بتواند حداقل روابط ایران و آمریکا را که امروز تخاصمآمیز است، به یک رابطه توأم با تنش تبدیل کند. یک زمانی دولتها دنبال کاهش تنش بودند، حتی در رابطه با آمریکا اما امروز سطح روابط 2 کشور از تنش بالاتر است و رابطه ما با آمریکا در حد تخاصم است. در قدم اول دولت بعد باید تخاصم در رابطه با آمریکا را به تنش تبدیل کند و در مرحله دوم بکوشد تنش را کاهش دهد و حتی اگر توانست به تنش پایان دهد. پس از طی این 3 مرحله، میتوان به مراحل بعدی رابطه هم فکر کرد».
روحانی پیروز شد و همه منتظر بودند ببینند منتقدان مشکلات فعلی و کارگزارانی که مدعی بهبود وضعیت کشور هستند چه میکنند اما وی از همان ابتدا به سراغ تعامل با آمریکا رفت، اقتصاد داخلی را فراموش کرده و سیاست خارجه و تعامل با غرب را اصلیترین استراتژی خود قرار داد. توافقنامه پرانتقاد هستهای ژنو امضا شد که همچنان هیچ عایدی برای جمهوری اسلامی نداشته است.
در این یکسال و اندی بیتدبیریهای بسیاری در عرصه اقتصادی کشور شاهد بودیم که نمونه آن «نحوه توزیع سبد کالا»، «متوقف شدن مسکن مهر»، «سیاستهای ضد اقتصاد مقاومتی دولت»، «بسته شکست خورده خروج از رکود غیر تورمی» و... بوده است که به همه آنها باید عدم چرخیدن سانتریفیوژها و چرخهای اقتصاد و صنعت و تولید ملی را نیز اضافه کنیم.
روحانی در آخرین پرده از حُسن مدیریتهایش، همایش اقتصاد ایران را برگزار کرد؛ همایشی که همگان تصور میکردند در آن چند راهکار مدیریتی جهت بهبود وضعیت اقتصادی از سوی دولت بیان شود حال آنکه روحانی در نهایت تعجب همگان در این سخنرانی اعلام کرد: «در کشور ما سالها و دهههاست که اقتصاد به سیاست خارجی و داخلی یارانه میدهد، اقتصاد ما تا کی باید به سیاست یارانه بدهد؟ باید یک دهه امتحان کنیم و از سیاست داخلی و خارجی به اقتصاد یارانه بدهیم تا ببینیم زندگی، معیشت و اشتغال جوانان مردم چگونه خواهد شد. من به عنوان مسؤول اجرای قانون اساسی دلم میخواهد شرایطی فراهم شود تا به این اصل قانون عمل کنیم و یک بار هم که شده آن چیزی را که برای همه مهم است و اهمیت دارد را از مردم بپرسیم».
روحانی در این همایش گفت ما در مذاکرات بر سر آرمانها مذاکره نمیکنیم: «تجربه سیاسی ما میگوید کشور با انزوا نمیتواند رشد مستمر داشته باشد این بدین معنی نیست که ما دست از اصول و آرمانها برداریم مگر کسی در میز مذاکره درباره اصول و آرمانها صحبت میکند، یک عده در توهمات زندگی میکنند، دنیای امروز بحث منافع است. تهدیدها، فرصتها و منافع مشترک اساس بحث سیاست خارجی است و اصول و آرمان در سیاست خارجی بحث نمیشود، مگر ما در مرحله اول در توافق ژنو آرمان و اصول را معامله کردیم. ما با هم حرف زدیم و توافق کردیم، مگر اصول بردیم تا معامله کنیم؟ تمام مذاکرات اینگونه است که میخواهد پلی بین خواست طرف و خواست ما وصل شود، آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. اگر از آن طرف ما شفافیت بیشتری نشان دهیم و فلان غنیسازی که به آن نیاز نداریم متوقف کنیم یعنی آرمان ما رفت؟»
روحانی تمام سرمایه خود را روی همین مذاکرات با غرب گذاشته بود؛ مذاکراتی که همه ملت بدان بدبین هستند. شاید نتیجهای که روحانی تا اینجا بهدست آورده همانی باشد که رهبر معظم انقلاب از آن به عنوان مرحلهای برای «بلوغ فکری جامعه» نام بردند. بلوغ فکری که 2 ثمره اصلی دارد؛ ثمره اول آنکه تنها راه برونرفت از مشکلات تکیه بر توان داخلی، منابع غنی و نیروهای متخصص و جوانی است که در کشور وجود دارند و میتوانند چرخ اقتصادی کشور را بچرخانند و دوم «اثبات ناکارآمدی رویکرد جریانی که سالها همگان را به سوءتدبیر مدیریتی متهم میکرد و خود را نماد کارآمدی و «کارگزاری» معرفی میکرد»، رویکردی که تنها راهکارش توسعه برونزا و «بستن با کدخدا» بود.
روشهایی سالم برای گذر از یک شکست عاطفی
اگه تازگی ها توی رابطه عاطفی تون شکست خوردین و افسرده و ناراحت شدین بهتره بدونین که تنها نیستین؛ مطالعه ای که اخیرا در انگلستان انجام شده نشون میده که ۷۶ درصد مردم باور دارن که شکست عاطفی میتونه به مشکلات عمده جسمی و روحی منجر بشه. قبل از اینکه توی عادات بد (مثل خوردن غذای بد و مضر) غرق بشین، این مطلب رو تا آخر بخونین تا با بعضی روش های سالم گذر از شکست عاطفی آشنا بشین.
ارتباط رو قطع کنین: مطالعات زیادی نشون دادن که وقتی با کسی که دوسش داشتین صحبت میکنین یا اون رو میبینین، بدن بهش واکنش نشون میده و در نتیجه شما باز هم دوست دارین باهاش رابطه برقرار کنین. پس بعد از یه شکست عاطفی، بهترین روش برای عبور ازش اینه که از هرگونه تماس برای چند ماه دوری کنین.
نذارین ناراحتی و اضطراب شما رو از پا دربیاره: بعد از یه شکست عاطفی، ممکنه مجبور شین با حقایق خاصی درباره رابطه تون، برنامه ریزی دوباره برای آینده و اینکه قدم بعدیتون چیه، روبرو بشین. این مسائل میتونن شما رو از پا دربیارن و به استرس و ناراحتی (که هر دوی اینها مضر هستن) منجر بشن. در این مورد روی حمایت دوستان و خانواده تون تکیه کنین.
عادات زمان مجردی رو دوباره احیا کنین: حالا که مجرد هستین، زمان اینه که برخی فعالیت هایی که در زمان رابطه ازشون چشم پوشی کردین رو دوباره انجام بدین (عادات خوب رو در ذهن داشته باشین نه بد). مثلا اگه صبح ها میدویدید اما در طول رابطه رهاش کرده بودین، دوباره شروع کنین.
از احساسات منفی به عنوان سوخت ورزش استفاده کنین! : یه شکست عاطفی میتونه شما رو پر از احساسات منفی مثل خشم، آزردگی، سردرگمی و ناامیدی کنه. به جای اینکه در این احساسات غرق بشین، ازشون استفاده کنین تا سوخت مورد نیاز ورزشتون فراهم بشه، ورزش اندورفین آزاد میکنه و باعث میشه احساس شادی کنین. مطمئن باشین از اینکه خشم چقدر میتونه بهتون انرژی بده غافلگیر میشین.
از خودتون مراقبت کنین: به جای اینکه خودتون رو با خوردن غذاهای بد مثل بستنی و چیبس و … عذاب بدین، مراقبت از خودتون رو شروع کنین. بالا رفتن وزن بدنتون فقط باعث میشه احساستون بدتر بشه، پس غذاهای سالم بخورین و عادات سالم دیگه ای پیدا کنین. با مراقبت از خودتون جدای از اینکه احساس بهتری پیدا میکنین، وقتی ظاهر خوبی داشته باشین و خوب به نظر بیاین، اعتماد به نفس (که خیلی بهش نیاز دارین) پیدا میکنین.
بیرون برین: شاید ترجیح بدین درون یه اتاق تاریک بشینین و برنامه های تلویزیونی نگاه کنین، اما باید حداقل یکبار در طول روز بیرون برین تا هوای تازه و نور خورشید بهتون بخوره. تحقیقات نشون میدن بیرون رفتن میتونه احساستون رو بهتر کنه و شما رو توی حال و هوای مثبتی قرار بده.
از گریه کردن نترسین: اگه ناراحتین و دلتون میخواد گریه کنین، پس نترسین و خودتون رو نگه ندارین. گریه کردن احساسات رو آزاد کرده و باعث میشه بهتر بشین. در حالی که احساسات منفی رو از مغزتون بیرون میریزین، توانایی های شناختی تون هم بهبود پیدا میکنه.
بودن با دوستانتون رو جایگزین فیس بوک کنین: شاید دوست داشته باشین که صفحه شخصی شبکه های اجتماعی نامزد یا همسر سابقتون رو چک کنین، اما اینکار باعث میشه تا بیشتر بهش فکر کنین و دلتون بخواد بازم پیشش برگردین، و در نهایت احساستون بدتر بشه. به جای اینکار از شبکه های اجتماعی دوری کنین و وقت بیشتری رو با دوستانتون بگذرونین. ممکنه اول دلتون نخواد و ترجیح بدین تنها باشین، اما به تلاشتون ادامه بدین و ببینین که چطوری بالاخره احساس بهتری پیدا میکنین.
دوستان
به خودتون برسین: به جای اینکه فکر کنین چطور اون شخص رو برگردونین، شروع کنین به فکر کردن درباره اینکه چطوری میتونین بهتر بشین. کارهایی انجام بدین که خوشحالتون میکنه، مثل خوابیدن توی وان، گوش دادن به موزیک، خرید کردن و …
دخانیات رو فراموش کنین: سیگار یا قلیان شاید بهترین روش برای فراموش کردن نگرانی ها برای یه مدت کوتاه به نظر بیان، اما در واقع شما رو بیشتر افسرده میکنن. علاوه بر اون از نظر جسمی هم براتون مضر هستن که مطمئنا ازشون اطلاع دارین.
مراقب باشین دوباره به جای اول برنگردین: بیشتر افراد امید دارن بعد از یه شکست عاطفی، حتی وقتی که یه رابطه جدید رو شروع کردن باز هم پیش نامزد سابقشون برگردن. در حالی که بازگشت دوباره ممکنه در کوتاه مدت احساستون رو بهتر کنه، اما زیاد دوام نمیاره، چون شما هنوز در مرحله ترمیم احساساتتون هستین، ضمن اینکه نامزد سابقتون شاید از آخرین باری که دیدین خیلی فرق کرده باشه و کاملا با اون شخصی که میشناختین مطابقت نداشته باشه.
برگرفته از: ایران سان
رابطه بین شیوه های تامین مالی و درصد تغییرات و فرایند سرمایه
قیمت:30000ریال
موضوع :
رابطه بین شیوه های تامین مالی و درصد تغییرات و فرایند سرمایه
فرمت فایل: PPT (قابل ویرایش)
رابطه بین شیوه های تامین مالی و درصد تغییرات و فرایند سرمایه
مقدمه
جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید