وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

پادشاه و چهار همسرش!

پادشاه و چهار همسرش!

تاریخ : ۰۱-۱۰-۹۳ | نویسنده : ترجمه : سه وزه حیدری

گویند در زمانهای قدیم پادشاهی چهار همسر داشته است و زن چهارمی را بیشتر از بقیه دوست می  داشته است و هر کاری می کرد برای رضامندیش و وی را بیش از همه راضی نگه می داشت.
زن سومی را هم دوست  داشت و به حرفهایش هم تا حدودی گوش می داد ولی بعضی اوقات  او را پشت گوش می انداخت و چندان به وی اهمیت نمی داد

، زن دومش تحت فرمان پادشاه بود و همواره در حال آماده باش قرار داشت، از آن دسته زنانی بود که می شد رویش حساب نمود در هنگام گرفتاری و بلا و مشکلات به فریادش می رسید

ولی او زن اولش را به کلی رها کرده بود و به وی سر نمی زد و هیچ گاه به دیدنش نمی رفت ، به حرفهایش گوش نمی کرد و حق و حقوقی برایش قائل نبود ؛ البته علی رغم این همه بی مهری ها ، آن زن ، شوهرش را دوست داشت و همیشه جویای حالش بود ، پاسدار مال و ناموسش بود و همه کارهایش را راست و ریست می نمود.
از قضا روزی پادشاه مریض می شود و احساس می کند که زمان مرگش فرا رسیده است ، به فکر فرو می رود و می گوید : اگر من بمیرم  کدام یک از زنهایم من را تا آن دنیا همراهی می کند؛
پس به دنبال زن چهارمش که وی را از همه بیشتر دوست داشت فرستاد ، زن  پیش پادشاه آمد ، پادشاه خطاب به او گفت : خودت می دانی که من تو را بیشتر از همه دوست دارم و هر آرزوی داشته ای برآورده نموده ام و هر چه را خواسته ای برایت فراهم نموده ام ، حالا من اجلم نزدیک شده است و احساس می کنم دارم می میرم ؛ آیا حاضری با من به قبر بیایی و با هم به آنجا برویم و همنشین قبر و قیامتم باشی؟!  زن گفت : متاسفانه خواسته شما برایم امکان پذیر نیست … و وی را فوراً ترک کرد و از نزد پادشاه می رود بدون اینکه حتی از وی اجازه خروج بگیرد و انگار که اصلاً وی را تا امروزنمی شناخته است!
آنگاه پادشاه به دنبال زن سومش می فرستد و به وی می گوید : خودت می دانی در تمام طول عمرم تو را دوست داشته ام و حالا دارم می میرم آیا حاضری با من به اون دنیا بیایی؟! زن سوم در جوابش می گوید : مگر من دیوانه ام، هرگز چنین خواسته ای را قبول نمی کنم ، زندگی شیرین است و وقتی شما مردید من با مرد دیگری ازدواج می نمایم!

پادشاه به دنبال زن دومش می فرستد به همان ترتیب وی را از مرگ خود آگاه می کند و خطاب به او می گوید : همچنانکه مستحضری تاکنون و همواره در هنگام گرفتاری و بلا کمکم نموده ای و من نیز همیشه با شما مشورت نموده ام ، خیلی اوقات به خاطر من هزینه داده ای و کمکم نموده ای، حالا اگر من بمیرم با من به اون دنیا می آیی؟ زن در جواب گفت : معذرت می خواهم نمی توانم خواسته اتان را لبیک گویم ؛ ولی اگر مشکلی پیش نیاید قول می دهم هنگامی که مردید شما تا لب گورهمراهی نموده و تا آنجا بدرقه اتان نمایم!
پادشاه خیلی ناراحت می شود و غصه می خورد که زنانش قدر این همه عشق و محبت او را نفهمیده  و در قبر و قیامت وی را تنها گذاشته اند!

پس از روی ناچاری و  با شرمندگی فراوان به دنبال زن اولش می فرستد و جریان را با وی در میان می گذارد و با سرافکندگی تمام می گوید: من تاکنون با تو خیلی بد بوده ام و به تو احترام نگذاشه ام و تو با همه غم و غصه های من ساخته اید و همین است که می بینم به این حال و روز افتاده ای؛ پیر گشته ای خیلی لاغر و نحیف گشته ای ؛ من از شما بابت همه جفاهایی که درحقت کرده ام معذرت می خواهم ، خوب می دانم که به شما بد کرده ام و بابت آن شرمنده ام با این حال دوست دارم نظر شما را در باره مشکلی که برایم پیش آمده جویا شوم ؛ من همچنانکه می بینی دارم می میرم و مرگ جلو در خانه ام نشسته است! آیا با وجود پرونده و رفتار بدی که با تو داشته ام حاضری با من همراه شوی و همنشین قبرم باشی ؟!
پادشاه که تاکنون و از زنان سابقش تنها جواب منفی شنیده بودد منتظر جواب نه بو ولی در کمال ناباوری پادشاه زن گفت : بدون شک من تو را رها نخواهم کرد و ازت جدا نمی شوم و با شما خواهم آمد و در گور با شما خواهم بود و با شما به صحرای محشر می آیم و با هم از روی پل صراط خواهیم گذشت و تا شما را وارد یکی از آن دو سرای متقیان و بدکاران همراهی و بدرقه خواهم نمود !
پادشاه با شرمندگی تمام گفت : براستی من پشیمانم از آن حرکات و سخنانم که تاکنون با شما داشته ام ، قول باشد اگر من خوب شوم و از مریضی نجات پیدا کنم فقط با تو بمانم و اگر به گذشته ام برگردم  عهد می بندم فقط با تو مهربانی کنم و تو را همسر خود بدانم و بقیه را طلاق دهم !
@دوستان عزیز در واقع همه ما  دارای چهارزن هستم و این داستان شرح حال همه ما در این دنیا ست .

- زن چهارم ، که خیلی به آن می رسیم  جسم و بدن ماست همیشه به آن اهمیت می دهیم و آرزوهایش را برآورده می کنیم ولی اگر مردیم از ما جدا می شود و ما را تنها می گذارد.

- زن سوم هم مال و ثروت ماست که در هنگام مرگ آن را به جا می گذاریم و به دیگران می رسد !

- زن دوم هم دوست و رفیق و فامیلان ما هستند هر چند از مرگ ما ناراحت باشند و غصه هم بخورند ، ولی نهایتاً تا لب گور ما را همراهی می کنند و دیگر کاری از دستشان بر نمی آید!
-زن اول هم عمل و رفتار ماست که همیشه با ماست ؛ اگر چه ما آن را نادیده می گیریم ولی وی همیشه و در هر حال با ماست و از ما جدا نمی شود تا تکلیف ما در آن دنیا مشخص شود که آیا بهشتی هستیم یا جهنمی ، معاذالله.
دوستان داستان مذکور ،زندگی واقعی ما را نشان می دهد که اعمال و حرکات ما در شکل و انواع گوناگون خود را نشان می دهد و زندگی و آینده ما را تحت شعاع خود قرار می دهد پس بیاییم زندگی آخرتمان را بسازیم و واقع بینانه زندگی کنیم تا بتوانیم با نفس خویش مبارزه نمائیم و آینده خویش را تابناک نماییم.
نویسنده : حسن پنجوینی
ترجمه : سه وزه حیدری                       منبع : سایت سوزی میحراب

بازرسان وزارت کشورصرفا"بخاطرفرمانداراسلام آبادغرب نیامده بودند

اکنون نزدیک به یک هفته است که تعدادی ازسایتهای استان بابوق کرناعنوان نموده اندکه بازرسان آیا کرم محمدی فرماندار اسلام آبادغرب می ماند؟!/کسانیکه با حمایت های احساسی تیشه به ریشه فرماندار می زنندوزارت کشورفقط وفقط برای بررسی فرمانداری اسلام آبادودرگیری قبلی جناب فرماندارآقای کرم محمدی وآقای علی جلیلیان به استان آمده انداین طرزتلقی کذب محض می باشدچراکه آنها به بیشترشهرهای استان سفرکرده وروزجمعه نیزبه اسلام آبادرفتندومسئله فوق راموردبررسی قراردادندونتیجه آن بعدا"اعلام خواهدشد.این خواسته نماینده درآستانه انتخابات مجلس پای چه مصلحت ومنفعتی درمیان است که آنقدرروی خواسته خودمبنی بربرکناری فرماندارپافشاری میکند، خدامی داند.درپی یک اعتراض به سخنرانی نبایدتمامی مسائلوعملکردها راتحت شعاع قرارداد.

نماز مخصوص گشایش مشکل ازدواج از امام علی (ع)


هرکس این عمل را انجام دهد هر آنچه از خدا خواسته به او داده خواهد شد.

از حضرت علی (ع) روایت شده است:

که حضرت نمازی را برای کسانی که قصد ازدواج دارند و میخواهند همسر خوبی اختیار کنند بیان فرمودند :

دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد سوره مبارکه یاسین خوانده شود و بعد از نماز 100 مرتبه بگوید ((الحمدلله)) و سپس بگوید

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً وَلُوداً شَکُوراً قَنُوعاً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ وَ إِنْ

أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا

 حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ

قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا اَسئله

و لا اَجدُ اِلّا مامنَنتَ وَاَعطَیت

سپس حضرت فرمود: هرکس این عمل را انجام دهد هر آنچه از خدا خواسته به او داده خواهد شد. این نماز از مجربات است و  مرحوم محدث نوری (ره)  می فرمایند: این نماز را به چند نفر سفارشض کردم بعد از انجام آن از ازدواج خویش راضی بودند.

مارادونا برای دیدن احمدی‌نژاد چقدر گرفت؟

دیه گو مارادونا دو سال قبل به ایران دعوت شده بود تا مهمان بازی پرسپولیس و سپاهان باشد اما این دعوت رویانیان را رد کرد.

مارادونا برای دیدن احمدی‌نژاد چقدر گرفت؟
بعد از دو سال لو رفته که رویانیان در برنامه های خبرسازش برای پرسپولیس می خواسته دیه گو مارادونا را هم به تهران بیاورد. مدیر پیشین پرسپولیس که در دوران مدیریتش میلان را با ستاره هایی چون مالدینی و بوبان به تهران آورد، قصد داشت رئال مادرید را به تهران بیاورد، برای آوردن مارادونا هم برنامه داشته است. او برای فینال جام حذفی با سپاهان، مسابقه خداحافظی مهدی مهدوی کیا که با شکست تیم یحیی برابر سپاهان، تراژدی شد، می خواسته مارادونا را به تهران بیاورد. ابتدا مارادونا برای این سفر رقم بالایی نمی خواسته اما بعد از مدتی از رویانیان طلب 500 هزار دلار می کند.

این ستاره مشهور فوتبال دنیا بهانه طلب 500 هزار دلاری برای سفر 3 روزه به تهران را برنامه پرسپولیسی ها برای بردن او به دفتر احمدی نژاد اعلام کرده بود. مارادونا در طول دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بارها از او تمجید کرد و سیاست های استکبارستیزانه اش را ستود و برایش پیراهن امضاء شده فرستاد و در ازایش رئیس جمهور برای او نامه ستایش آمیز نوشت.

این همه مهر و علاقه اما وقتی هر بار قرار بود به ملاقات بدل شود، طرف آرژانتینی برایش طلب مالی بالایی داشت. یکبار برای سفر به تهران در دوران ریاست علی آبادی در سازمان ورزش و بار بعد هم در سال های پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد. اینکه حضور مارادونا در تهران سبب شود احمدی نژاد یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری به ورزشگاه مملو از تماشاگر بیاید و فینال جام حذفی را ببیند، بهانه ای بود که مارادونا برایش نیم میلیون دلار طلب کرده بود اما رویانیان توان پرداختش را نداشت.