وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

وبلاگ تفریحی

دانلود آهنگ، دانلود فیلم، دانلود عکس، اس ام اس

یکی از کانالها یه برنامه مستند حیات وحش رو پخش میکرد.

یکی از کانالها یه برنامه مستند حیات وحش رو پخش میکرد.

نشون میداد یه گروه محقق یه سری لاشه مرغ رو داخل یه توری گذاشته بودن و چند گودال به فاصله های 10-20 متر از هم حفر کرده بودن!

بعد از مدتی یه روباه اومد و کمی بو کشید و یه مقدار این لاشه مرغا رو جابجا کرد و رفت؛ کارشناس تیم رو به دوربین کرد و گفت این الان میره و بقیه گله و دوستاش رو میاره؛ و با استفاده از یه ربات جرثقیل توری رو جابجا کردن و اوردن تو گودال دوم و استتارش کردن و با یه مایعی که اسپری کردن اثر بو رو از مسیر از بین بردن!

تقریبا نیم ساعت بعد روباه و 7-8 تا روباه دیگه اومدن سر گودال اول و هرچی گشتند مرغها رو پیدا نکردن هر چی زمین رو بو کردن فایده نداشت و اون 7-8 تا رفتن و این روباه اولی دوباره شروع به گشتن کرد! جالبیش اینجا بود که هی با سرعت میگشت و بعد سرشو بالا میاورد و به دوستاش که داشتن دور میشدن نگاه میکرد دوباره بو میکشید!

اینها با استفاده از سیم کمی روی گودال دوم رو باز کردن تا حدی که روباه دید مرغا رو!

این دفعه خیلی جالب بود! روباه یکی از مرغا رو با دندون گرفت و با خودش برد!

این تیم کارشناس اومدن و دوباره همون کار رو تکرار کردن و توری رو به گودال سوم بردند!

روباهها وقتی رسیدن هرچی گودالها رو گشتن و هر چی زمین رو بو کشیدن چیزی نبود و دوباره رفتن!

روباه اول رو نشون داد که این بار دیگه جست و جو نکرد و رفت داخل گودال دوم دراز کشید و به حالت خوابیده موند یه چند دقیقه صبر کردن و دیدن خبری نیست نزدیکش رفتند و چک کردنش دیدن کاملا مرده!!

جالب این بود که لاشه روباه رو به مرکز دامپزشکی بردن و کلی ازمایش کردن دیدن دقیقا عکسها و ازمایشات نشون میده این حیوون براثر یک شوک عصبی سکته کرده و مرده!! و....

****?•0·

با خودم داشتم فکر میکردم وقتی قرآن میگه: اولئک کلانعام بل هم اضل!

روباه که نماد مکر و حیله گری در حیوانات هست وقتی احساس میکنه صداقتش بین دوستاش از بین رفته سکته میزنه و میمیره!! ار خجالت میمیره!!!

ولی بعضی آدما هستن روزی هزاران دروغ به زبون میارن پشت تریبون سر کلاس بین دوستاش ... بعد جالبیش اینه حتی وقتی دروغاش اشکار میشه راست راست میگرده و اصلا و ابدا هم خم به ابرو نمیاره و اسفناکتر اینکه باز هم تکرار تکرار تکرار!!!

چقدر زشته که انسان به جایی برسه که حیوانات ازش در کرامت اخلاقی پیشی بگیرن

از قورباغه های رقاص تا خرچنگ پارچه‌ای / عجیب‌ترین حیوانات در سال ۲۰۱۴ + عکس

هنوز هم گاهی پیش می آید که یک طبیعت گرد با نمونه کشف نشده از حیوانات روبرو می شود. گاهی نیز یک ویژگی کشف نشده در مورد حیوانات مطرح می شود. سال ۲۰۱۴ ویژگی عجیب برخی حیوانات کشف شده است.   نشنال جئوگرافیک به تازگی لیستی از ویژگی کشف شده در موردحیواناتدر سال ۲۰۱۴ را […]

کشتار حیوانات توسط شهرداری رشت - اعتراض مدافعان محیط زیست و حیوانات گیلان

نقض حقوق اولیه حیوانات توسط شهرداری رشت را محکوم می کنیم و مطابق کدام قانون و آیه یا روایتی شما جان حیوانات را می گیرید..نعوذ به اله شهردار رشت مگر شما سگ ها آفرید که بدون حکم قانون و ... سگ ها و حیوانات جاندار را قتل عام می کنید .. اا دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست

روابط عمومی شهرداری رشت از کشتار سگهای ولگرددر این شهر خبر داد. در اطلاعیه قرار گرفته شده بر روی سایت شهرداری آمده است، شهرداری رشت در نظر دارد هدم سگ های ولگرد در محدوده منطقه دو را در مورخ ۱۴-۱۰-۹۳ از ساعت ۱ الی ۵ صبح به انجام برساند.

کشتار سگهای ولگرد در مسیر خیابان های امام- شریعتی- مطهری- رودبارتان- دانشسرا- لاکانی- حافظ- دباغیان- تختی- احسان بخش- منظریه – نامجو و کلیه مسیرها و کوچه های منشعب در محدوده آن منطقه اجرا خواهد شد.

گفتنی است دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای ولگرد مصوب سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور است اما حامیان حقوق حیوانات همواره آن را غیرانسانی ارزیابی کرده اند.

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب
عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شبعکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

عکس: سگ‌ کشی در دل تاریکی شب

 با کدامین قانون این سگ های بی گناه را می کشند..از مسئولان قضایی گیلان درخواست محکمه و مجازات عامیلین این کشتار و جنایت برعلیه حیوانات هستیم.. dardnews.ir

پدیده‌ایی زشت بنام سگ گردانی

پدیده‌ایی زشت بنام سگ گردانی  

در سالیان گذشته انسانها در پی کسب نتایج بهتر در امور بوده است و برای اینکار از خدمات تقریبا" رایگان حیوانات خصوصا" در کشاورزی  و دامپروری استفاده می‌کرده اند . مثلا" یک چوپان که در طی روز نیازمند حرکت و مراقبت دائمی از احشام خود ‌بوده است طبیعتا" نمی‌توانسته است کار نگهبانی از اموال خود را در برابر غارتگران و دزدان در شب بخوبی انجام دهد. پس بناچار و با اطلاع از مضرات نگهداری از حیوانات خصوصا" سگ ، از وجود آنها استفاده می‌کرده است. و طبیعی است که برخلاف گاو و گوسفند که منشاء برکاتی است هیچ خیر دیگر در وجود این حیوان نگهبان نبوده است. به خاطر همین امر هم مجبور می‌شده بیماریهای مشترک بین سگ و دیگر حیوانات اهلی و مفید را قبول کند و گاهی این امر هزینه‌های هنگفتی برای کشاورزان داشته است از جمله : گاز گرفتگی اهالی و احشام توسط این حیوان، ادرار و مدفوع این حیوان که برخی مواقع حتی در خانه هم اقدام به اینکار می‌کرده است ، بیماری‌های فراوانی مانند کیست هیداتیک، هاری، آتشک، شپشک ، انواع کنه و... که گاهی تعدا بیماری‌های مشترک آن به بیش از 450نوع میرسد.
از لحاظ عرفی نیز یک حیوان فاقد برکت برای منزل بوده است . چرا که با وجود زاد و ولد فوق العاده زیاد جمعیت ناچیزی داشته اند .همچنین در فقه اسلامی‌این حیوان نجس و خرید و فروش آن حرام است . و نیز گفته می‌شود فرشتگان در خانه‌ایی که سگ در آن نگهداری می‌شود رفت و آمد نمی‌کنند.
اما ما ایرانیان که درافراط و تفریط سابقه‌ی خوبی نداریم ، در نگهداری این حیوان هم دست به اقداماتی می‌زنیم که نشانه‌های بدی را نمایان می‌کند . برداشت از این اقدامات بشرح ذیل است :
1- دور شدن از ارزشهای اسلامی‌ و جایگاه یک مسلمان که اولین نشانه‌ی آدمهایی است که بر خلاف دستورات اسلام اقدام به خرید و فروش و حتی نگهداری سگ در منازل ، نه به حکم اجبار ، بلکه برای خودنمایی می‌کنند.
2- فاصله گرفتن از عشق و عاطفه انسانی و ترحم کردن به حیوانات بجای انسانها . در کشور ما تا زمانی که میلیونها کودک وجود دارد که می‌توانند مورد عشق و ملاطفت یک انسان دیگر قرار گیرند و شدیدا" به نگاههای محبت‌آمیز انسانها و نه سگها نیاز دارند ، عشق ورزیدن به حیوانات بجای انسانها یک غلط فرهنگی است و یک منکر است . ما می‌توانیم یک انسان را به کمال برسانیم اما یک سگ هرگز به کمال نمی‌رسد .
3- نگهداری سگ بجای بچه‌دار شدن هم بدعت خطرناک دیگری است .که برخی به غلط فکر می‌کنند این آدمها با کلاس هستند در صورتی که بر عکس این نهایت بی کلاسی است که باید افکار عمومی ‌در این زمینه تطهیر گردد. ما در فرهنگ اجتماعی جایگاهی بالاتر و والاتر از مادر نداریم اما چه شده است که این جایگاه با همنشینی با یک حیوان نجس عوض شده و به آن فخر هم می‌فروشند ! این اوج انحطاط این آدمهاست که خود را خیلی بد معرفی می‌کنند .اما جامعه ما نمی‌داند .
4- ضعف شخصیتی بسیار عمیق این افراد که تا دیروز با خرید یک لباس ، یک خودرو و... سعی در جبران کمبودهای خود داشتند اما اکنون به دنبال یک سگ هستند تا به آنها در بالا بردن شأن و بهبود شخصیت‌شان کمک کند.اما وای به آن شخصیتی که یک سگ ، گربه، موش،‌همستر میمون و ...بخواهد آن را بالا ببرد .آنها به دنبال جایگزین کردن سگ گردانی و همزیستی با حیوانات  بجای  فهم و شعور، اختراع ، نوآوری، بلوغ فکری و... هستند.
5- اما تاسف بار تر از همه ی اینها نگاه جامعه به این افراد است. انسانهایی که دارای ضعف شخصیتی شدید هستند مورد توجه قرار می‌گیرند و ممکن است با انسانهای با کلاس جایگزین گردند . و فی البداهه این فکر را در ذهن خود تجسم می‌کنند که اینها هم بسیار پولدار هستند و هم با سواد که متاسفانه در موارد بسیار کمی ‌این افراد جزء متمولین جامعه هستند و در باقی موارد از سطوح پایین جامعه و صرفا برای جبران ضعف‌های خودشان اقدام به نگهداری و نمایش حیوانات خود در کوچه و بازار به عموم می‌کنند.
آنچه مسلم است اینست که رواج این پدیده نه نشانه آزادی جامعه است و نه نشانهایی از بهبود فرهنگی است . بلکه یک انحراف از کمال انسانی و مخصوص کسانی است که چیز دیگری برای عرضه به جامعه نداشته و ندارند. جامعه باید این افراد را بعنوان مریض و الگو گیران بی‌اراده بداند .انحطاط فکری و اخلاقی و همچنین دینی آنها بر کسی پوشیده نیست آشکارا این پیام را به جامعه مخابره می‌کنند، اما گاهی برخی افراد ساده لوح برداشتهای غلطی از این اقدامات دارند. رفتارهایی که امروز با این پدیده‌ها بروز پیدا می‌کند ، فردا حتما" دچار استحاله خواهد شد و نوآوری‌های غیر قابل باوری خواهد داشت که بنیان خانواده‌ها را تحدید خواهد کرد. و انسانیت انسانها را زیر سئوال خواهد برد.ارتباطات ضعیف انسانی با ارتباطات عاطفی حیوانی جابجا خواهد شد همانطور که اکنون بجایی بچه این مخلوق بی نظیر خداوند و این معجزه خداوند به بچه های سگ و گربه عشق می‌ورزند . میدان دادن به این افکار جامعه را مسموم می‌کند و راه کمال جامعه را منحرف می‌کند. البته اینگونه افراد قطعا" در زمان پیری و ناتوانی خود به اشتباهات فاجعه بار خود پی خواهند برد. اما شاید بهتر است که برای اینها روانشناسان خبره‌ایی استخدام کرد تا از تباهی عمر آنها جلوگیری کرد. زمانی که در پایان یک عمر خواهند فهمید دچار یک انحراف بزرگ شده‌اند اما توان بازگشت ندارند.

جوراب هایی که زندگی مرا تغییر دادند

در آن صبح پاییزی سال 1990 وقتی داشتم جوراب هایم را میپوشیدم، هیچ فکر نمیکردم یک جفت جوراب کتان ناقابل بتواند زندگی مرا تغییر دهد.

آن روز قرار بود دوستانم به خارج شهر بروند و من قول داده بودم از حیوانات آنها مراقبت کنم ولی این حیوانات نه سگ بودند که قرار باشد با آنها بیرون بروم و نه گربه که قرار باشد خاکشان را عوض کنم.

آنها تعدادی مرغ بودند که دوستانم از دامداری صنعتی نجات داده بودند. با این حال، با خودم فکر کردم آیا نگهداری از چند تا مرغ میتواند کار سختی باشد؟

هنوز چند دقیقه از رسیدنم به خانه دوستانم نگذشته بود که متوجه شدم این جامعه مرغی چقدر پیچیده و جالب است. بعضی از مرغها گستاخ بودند، بعضی خجالتی، بعضی سمج و بعضی خیلی شاد.

یکی از مرغ ها مرتب به جوراب های من که خال های نارنجی داشتند علاقه نشان میداد. این مرغ، که اسمش هیلی بود، بد جوری عاشق جوراب های من شده بود! او مرتب نوکش را به جوراب های من می مالید و همه جا دنبال من می آمد.

من تمام روز مرغها را در حال قدقد کردن، شکار غذا در علفها، مشاجره و آرایش کردن تماشا کردم. این مرغها دنیای فعالی داشتند که من هرگز تصورش را هم نمیکردم.

عصر آن روز پس از آنکه مرغ ها را به طویله ای که مخصوص خوابشان بود بردم، لباسهایم را شستم و روی طناب آویزان کردم.

صبح روز بعد، هر دو جوراب من ناپدید شده بودند و فقط دو گیره لباس به عنوان مدرک جرم باقی مانده بودند.

خیلی طول کشید تا آنها را پیدا کردم. هیلی نه تنها جوراب ها را دزدیده بود، بلکه یک تخم هم گذاشته بود و با دقت دو جوراب را دور آن بسته بود.

من آنجا با دهان باز ایستاده بودم که او سرش را بالا آورد و با نگاهی التماس آمیز به من نگاه کرد. او آن جوراب ها را میخواست و از من می خواست که آنها را به او ببخشم. من هم همین کار را کردم.

از آن روز من دیگر گوشت مرغ و تخم مرغ نخوردم. دیگر نمیتوانستم رابطه بال ها و پاها و سینه ها در بشقابم را با هیلی و دخترهای دیگر از یاد ببرم. خیلی طول نکشید که وگن شدم.

پایان غم انگیز داستان این است که هیلی خیلی زنده نماند. او که در نتیجه زندگی قبلی خود در دامداری صنعتی رنجور و ناتوان شده بود، چند روز پس از این ماجرا در خواب مرد.

ولی من هرگز او و شوخ طبعیش را فراموش نمیکنم و این سوال را با خود به گور خواهم برد که او آن جوراب ها را چطور از طناب رخت ها پایین کشیده بود.

منبع: جام نیوز