بعد از شکست ایران برابر عراق جو بسیار بدی در رختکن ایران حاکم بود و بازیکنان جوان تیم با چهره هایی اشک آلود و مایوس به زمین خیره شده بودند و حسرت از حذف از جام ملت های را می خوردند. |
به گزارش "ورزش سه"، سردار آزمون، پورعلی گنجی بازیکنانی بودند که در پایان بازی به شدت گریه می کردند اما اشک های وحید امیری بیش از سایرین به چشم می آمد. بازیکنی که پنالتی آخر را خراب کرد و عامل اصلی حذف تیم ملی از جام ملت ها به حساب می آمد.
اما نکته جالب این بود دلداری های جواد نکونام و آندو تیموریان 2بازیکن با تجربه تیم ملی به امیری بود. آنها از مهاجم تیم ملی می خواستند که اتفاق های بازی را فراموش کند و به فکر آینده باشد.
|
اولین واحد پولی، سکه صد دینار (صنار) بود که توسط سلطان محمود غزنوی ضرب شد و به اسم «محمودی» نامیده می شد.
در همان زمان، شاهان سامانی ماورالنهر، سکه های نقره پنجاه دیناری ضرب کردند که «شاهی» نامیده می شد. در حقیقت، یک شاهی، نصف یک محمودی یا به عبارت دیگر، یک محمودی، دو شاهی بود. تا زمانهایی سکه های نقره مورد استفاده، شاهی و محمودی بودند.
واحدهای دیگری مثل «قران» (هزار دینار) و تومان (10000) دینار، فقط واحد محاسبه بودند و عملا" هیچ سکه ای به نام قران یا تومان ضرب نمی شد (کلمه تومان از لفظ مغولی تومان به معنی ده هزار است. نمونه اش رو در منصب «تومان باشی» می شود دید: فرمانده ده هزار نفر).
در دوره صفوی، شاه عباس شروع به ضرب یک سکه کرد به ارزش 200 دینار یا دو محمودی. این سکه به «عباسی» معروف شد و بسیار مورد استفاده قرار گرفت. در همین زمان، به علت رابطه پرتغال با ایران، سکه های پرتغالی در ایران رایج شد. این سکه ها «رئال» نام داشتند ( که هنوز هم واحد پول بعضی از مستعمرات سابق پرتغال، مثل برزیل است). این واحد پول، بر مبنای وزنش، مطابق 1175 دینار گرفته شد و در ایران به این اندازه خریده می شد.
سکه رئال پرتغال در ایران به عنوان ریال رواج پیدا کرد به این ترتیب دولت ایران دست به ضرب سکه های ریال زد که برای مبالغ بالا بکار می رفت.
در اواخر قرن هجدهم میلادی، نادرشاه افشار هم یک نوع سکه به ارزش 500 دینار ضرب کرد که به اسم خودش «نادری» خوانده می شد، اما خیلی زود در فرهنگ عام به جای لفظ نادری، استفاده از لفظ «ده شاهی» (شاهی= پنجاه دینار: 500 دینار= ده شاهی) رواج پیدا کرد.
در طول سلطنت قاجار، سکه های مورد استفاده در ایران، شاهی، صنار، عباسی، و ده شاهی بودند، و در اواخر دوره قاجار، سکه های هزار دیناری و دوهزار دیناری هم ضرب شدند (یک قرانی و «دوزاری»).
در ابتدای سلطنت پهلوی برای یکدست شدن واحد پول ایران، سکه های ریال بجای 1175 دینار به مبلغ 1000 دینار ( مطابق قران) کاهش داده شدند و واحد پول «ریال» نام گرفت. در همان دوران پهلوی هم بعد از تورمهای اقتصادی مختلف و رواج پول کاغذی، اسکناسهای پنج ریالی و ده ریالی (یک تومانی) چاپ شدند.
تومان به عنوان واژهای که امروز کاربردی بیشتر از ریال، واحد پول رسمی دارد، از واژه ترکی به معنای دههزار وارد زبان فارسی شده است. تومان تا پیش از 1310 واحد پولی معادل با 10000 دینار بوده است. پیش از آن ،حدفاصل سالهای 1798 تا 1825 میلادی تومان واحدی معادل 8 ریال بوده است ، که هر ریال خود معادل 1250 دینار میبوده. در این دوران یک قران واحدی برابر 1000 دینار یا یک دهم تومان بود. اما پس از سال 1932 میلادی، 1310 هجری شمسی هر تومان با 10 ریال معادل شد و از آن پس تومان، عملا واحد پول غیر رسمی در زندگی روزمره ایرانیان شد.
حدود شش ماه پیش خبری مبنی بر تشییع دو جوان فلسطینی به نامهای «اسامه حسن موسى الحسومی» و «محمد فصیح» در تابوتی پیچیده در پرچم گروه تروریستی داعش منتشر شد که با واکنش برخی از مقامات فلسطینی روبرو شد.
«ایاد البزم» سخنگوی وزارت کشور غزه، وجود تشکیلات داعش در نوار غزه را نفی کرد و گفت: هیچکدام از گروههای افراطی از جمله داعش، در غزه حضور ندارند.
«خالد القدومی» نماینده جنبش حماس در ایران نیز واکنش عجیب تری به انتشار این خبر داشت و گفت: اگر این تصاویر را به یک کارشناس فتوشاپ نشان بدهید به شما خواهد گفت که ساختگی و جعلی است و از طرفی محیط تصویر نیز نشان دهنده هویت هیچ کشوری نیست و ممکن است هر کسی در اتاق خودش در هر نقطهای از جهان آن را ساخته باشد. و به طور قطع نمیتواند صحت داشته باشد.
این اظهارات القدومی در حالی مطرح شد که تصاویر منتشر شده به هیچ عنوان جعلی و دستکاری شده نبوده و رسانههای معروف فلسطینی نیز آنها را منتشر کرده بودند. ضمن اینکه "گروه تکفیری ــ بعثی داعش" نیز عضویت این دو فلسطینی را در گروه خود تایید کرده بود.
همچنین پس از مدتی، گروه داعش فلسطین ــ با عنوان "داعش ؛ ولایت غزه" ــ از فعالیت خود خبر داد و با انتشار بیانیهای، ۱۸ شاعر، نویسنده، ادیب و فعال فرهنگی هنری این منطقه را به مرگ تهدید کرد. اینها همه را به این اضافه کنید که عده زیادی از جنگجویان گروههای ضد نظام «بشار اسد»، تابعیت فلسطینی دارند (که البته ارتباط آنها با حماس تکذیب شده است).
متأسفانه در روزهای اخیر و پس از کشته شدن «سعید کواشی» و «شریف کواشی» عاملان حمله به نشریه فرانسوی شارلی ابدو، بهانه جدیدی ایجاد شد تا بار دیگر پرچمهای گروه تروریستی داعش در غزه به اهتزاز دربیاید!
دهها تن از هواداران این گروه تروریستی با در دست گرفتن تصاویری از عاملان حمله به نشریه شارلی ابدو و نیز «امیدی کولیبالی» عامل تیراندازی مونتروژ و گروگانگیری فروشگاه مواد غذایی پاریس، در خیابانهای منتهی به مرکز فرهنگی فرانسه در غزه راهپیمایی کردند. تظاهرات کنندگان که حدود ۲۰۰ نفر بودند پرچم های سیاه داعش را حمل می کردند و خطاب به فرانسوی ها شعار دادند: "ما گردن شما را خواهیم زد".
تجمعی با این گستردگی و حمل کردن آشکارای پرچم تکفیریها پس از تشییع جنازه دو عضو داعش، اقدامی بی سابقه است.
ناپلئون بناپارت در تاریخ ۱۵ اوت ۱۷۶۹ در آژاکسیو در جزیره کرس مدیترانه به دنیا آمد. ناپلئون از طریق تجارب نظامی خود و شایستگی های شخصی اش از فقر و گمنامی به امپراتوری فرانسه رسید. پس از شکست در نبرد واترلو در ۱۸ ژوئن سال ۱۸۱۵، وی از امپراتوری استعفا داد و خود را به دشمن دیرینش نایبالسلطنهٔ بریتانیا تسلیم کرد و برای همیشه به جزیرهٔ سنت هلن تبعید شد. وی به دلیل بیماری در سن ۵۲ سالگی در همان جا درگذشت. البته شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد ناپلئون از آنجا نیز فرار کرد و در میان مردم به طور مخفی زندگی کرده و در صدد بود تا پسرش را به قدرت برساند که بر اثر گلوله نگهبانی که او را نمیشناخت کشته شد.
و در دوران طفولیت پدرش را به سبب بیماری روده ی اثنی عشر از دست داد. او و برادر بزرگترش ژوزف مسئولیت خانواده خود را به عهده گرفته بودند که ناپلئون در این زمینه فعال تر و مفیدتر می نمود. وی در دوران جوانی به ارتش فرانسه پیوست و توانست درجه ژنرالی را کسب کند و از آن پس زنرال بناپارت خوانده شد. در این زمان گفته شده که ژنرال جوان به دختری به نام دزیره کلاری دختر پارچه فروش معروف علاقه مند شده و به وی قول ازدواج داده اما بعد از سفر به مصر و همراه ساختن مصریان با خود و بازگشت مجدد به فرانسه و تغییر مقامش به کنسول اول آن کشور دیگر سراغی از آن دختر نگرفت. در این زمان با پاشیده شدن خانواده بوربن های حاکم بر فرانسه ناپلئون با خود اندیشید:« تاج سلطنت بر زمین افتاده و تنها برای برداشتن آن نیاز به یک دست دارد تا آن را روی سر خود قرار دهد ».
به این ترتیب ناپلئون با ازدواج با ژوزفین که زنی بیوه و دارای دو فرزند بود اما فردی نفوذی در کشور به شمار می آمد توانست خود را امپراطور فرانسه معرفی کند و زوزفین نیز در مقام امپراطوریس جای گرفت.
ناپلئون در مدت حکومت بر فرانسه به فتوحات زیادی دست یافت. در اوایل این کشور گشایی ها برای مردم ارزش زیادی داشت و با کوچک ترین خبر از پیروزی در جنگ ها به خیابان ها می ریختند و شادی می کردند اما بعد از چند سال این فتوحات برایشان امری عادی تلقی می شد.او به کشورهایی که برآنها غلبه می یافت ، قانون اساسی می داد و نظام ارباب رعیتی را در آنها از بین می برد و تحصیلات ، علوم ، ادبیات و هنر را در آنها ارتقا می داد. یکی از مهمترین کارهای وی نظارت بر بازنویسی و جمع آوری قوانین فرانسه و تبدیل آن به اصول مدنی فرانسه بود. این اصول ۷ گانه ، به آزادی هایی که مردم فرانسه طی انقلاب کبیر به دست آورده بودند مشروعیت می بخشید. از جمله این اصول می توان به آزادی دینی و ازبین بردن نظام ارباب رعیتی اشاره کرد. اصول ناپلئون که به آنها قوانین مدنی هم گفته می شود، هنوز هم مبنای قوانین مدنی فرانسه است . ناپلئون با پیروزی در جنگ های ایتالیا و مصر محبوبیت خیره کننده یی یافت و در سال ۱۷۹۹ به سمت کنسولی رسید. در سال ۱۸۰۴ وی به عنوان امپراتور فرانسه تاج گذاری کرد.
تنها کشورهایی که ناپلئون نتوانست برآنها پیروزی یابد، انگلیس و روسیه بودند. ناپلئون در ۱۸۱۲ به روسیه لشگرکشی کرد ولی در زمستان سخت روسیه با ۵۰۰ هزار سرباز خود در این کشور به دام افتاد و ارتش وی براثر سرمای شدید از بین رفت . براثر این شکست ، ناپلئون تبعید و به جزیره الب در ایتالیا فرستاده شد. ولی موفق شد از آنجا فرار کند و دوباره امپراتور فرانسه شود. ولی پس از صد روز و طی نبرد واترلو از ارتش انگلیس شکست خورد. این بار ناپلئون به جزیره سنت هلن در اقیانوس آتلانتیک فرستاده شد. ناپلئون در تاریخ ۵ ماه مه ۱۸۲۱ در سن ۵۲ سالگی در این جزیره چشم از جهان فرو بست .