وقتی شکایت وزیر اطلاعات از رسایی وارد نیست پس عامه شکایت نکنند که اصلا اصلا وارد نیست.
واقعا کسی نیست برای برنامه های تکراری صدا و سیما فکری کند؟ قرار بود جلوی تهاجم فرهنگی با برنامه های خوب گرفته شود. اما با برنامه های تکراری برعکس شده است.
سلام دو ماه قبل قیمت نوار عصب با دفترچه در بیمارستان رضوی ۳۰ هزار تومان بود. هفته قبل ۱۱۵ هزار تومان و پنج شنبه ۱۱ دی ماه که مراجعه کردیم ۱۷۶ هزار تومان، اعتراض که کردیم گفتند تعرفه های جدید است که وزارت بهداشت به تازگی اعلام کرده و نرخ آزاد ۴۵۰ هزار تومان است. آقای وزیر دست شما درد نکند کلیه مستندات هم موجود است.
چرا تعزیرات نظارت دقیقی بر فروشگاه ها ندارد؟ از یکی از دکه های دور میدان اول سیدی «پارک سوار حافظ» خرید کردم نوشیدنی را که همه جا ۱۲۰۰ تومان می فروشند ۱۷۰۰ تومان به من فروخت!! جالب است وقتی می پرسم چرا گران تر؟ می گوید: سر گردنه که می گویند همین جاست.
الان چند سال است یک تاکسی پیکان فرسوده خریده ام به امید تعویض، حالا پس از چند سال که می خواهند آن را تعویض کنند و با منت ۲۰ میلیون وام بدهند می گویند باید ۲ تا ضامن بیاورید، با صد اما و اگر فقط یکی از ضامن ها را قبول کردند... ولی به بازیکنان تیم ملی فوتبال نفری ۲۰ میلیون هدیه می دهند که دوباره بروند و ببازند و با سرافکندگی تمام برگردند.
۷۲۰ میلیون از پول بیت المال به خاطر دروازه بانی که یک دقیقه هم بازی نکرد. آقایان بدانند یک روزی باید جواب جوانان مملکت را بدهند.
به نظر من برای استفاده از سربازفراری ها در تیم ملی بهتر بود از مردم نظرسنجی می شد چون این کار علاوه بر حمایت از قانون شکنی باعث سرخوردگی جوانان می شود چون آقای پولادی حتی حاضر به عذرخواهی نشد
چرا هزینه پیامک های فال و شعر و ... مخابرات را ما باید بدهیم غیرفعال هم که می کنیم روی قبض می آید.
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان
پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به
خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در
مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه
صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا
ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر
دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از
آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر
بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه
رسیدیم.»
استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار
دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه
فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع
کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان
بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال
95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود: «کدام لاستیک پنچر شده بود؟»!!!