رمان تمنا
نویسنده : بیسان تیته
فصل : 4
.......................................................................................
لبخندی زدم رفتم تو اتاق تا آماده بشم سمیه آرایش کردن رو بهم یاد داده
حالا دیگه احتیاجی به کمک سمیه نداشتم خودم می تونستم آرایش کنم
رفتم ربروی آیینه نگاهی به خودم انداختم همینطور بی هدف جلوی آیینه بودم
و بعد زیر لب با بی حوصلگی گفتم:
- اههههه لعنتی حوصله هیچی روندارم حالا چی میشد امروز نرم...
بازی کریسمس
یه سوال فنی:
این پسرایی که ابرو ورمیدارن و آرایش میکنن و ساپورت میپوشن
میتونن سبزی هم خوب پاک کنن؟؟
اگه بعله که بیان من براشون شوهر مناسب سراغ دارم
بچه هم از پرورشگاه براشون میاریم چون فقط حامله نمیشن انگار!!!!!
.
.
الان دیگه دخترا لازم نیست از خواهر یا دختر دیگه لوازم آرایش قرض بگیرن!!!
چون میتونن از مال داداشاشونن استفاده کنن!!!!!!
.
.
روایت داریم الان یه سری دخترا تو شبکه های اجتماعی عضو هستن
که هر عکسشون 700تا لایک میخوره.!!!!!
از اتاق فرمان اشاره میکنن اشتباه شده
مورد پسر بوده........!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یه سوال فنی:
این پسرایی که ابرو ورمیدارن و آرایش میکنن و ساپورت میپوشن
میتونن سبزی هم خوب پاک کنن؟؟
اگه بعله که بیان من براشون شوهر مناسب سراغ دارم
بچه هم از پرورشگاه براشون میاریم چون فقط حامله نمیشن انگار!!!!!
.
.
الان دیگه دخترا لازم نیست از خواهر یا دختر دیگه لوازم آرایش قرض بگیرن!!!
چون میتونن از مال داداشاشونن استفاده کنن!!!!!!
.
.
روایت داریم الان یه سری دخترا تو شبکه های اجتماعی عضو هستن
که هر عکسشون 700تا لایک میخوره.!!!!!
از اتاق فرمان اشاره میکنن اشتباه شده
مورد پسر بوده........!!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
میگن جدیدا با آهنگ " خوشگلا باید برقصن " فقط آقایون بلند میشن و قر میدن
اون وسط کلی ناز و کرشمه هم میان که دل آدم قنج میره
.
.
قبلنا تو کوچه خیابون اعلامیه میزدن به یک خانم برای منشی و بازار یابی و....نیازمندیم
الان دیگه میزنن به یک آقای خوجمل نیازمندیم
.
.
بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب