رمان امشب
نویسنده : سیمین شیردل
فصل : 2
........................................................................................
این برادر راه رو برای اون یکی برادر باز کرده. نگران نباش.
نگران نیستم. فقط کنجکاوم و ...
عاشق.
به همین خیال باش.
تو اون قدر ترسویی که از خودتم رودربایستی داری.
از خودم نه . از عاقبت کارم می ترسم.