رمان عشق در چهار دیواری
نویسنده : فهیمه . ص
فصل : 6
.......................................................................................
"سلام خانم صالح!"
برگشتم و با تعجب به قیافه شاد محمد کسری که داشت کنارم راه میومد نگاه کردم. دستا توی جیبش و کیف لپتاپش روی دوشش بود. کنارم من نغمه و پشت سر محمد کسری هم مسعود و قباد میومدن. لبخند شرمگینی زدم و چونه ام رو دادم بالا.
"سلام آقای ستوده!"