رمان یک قدم تا عشق
نویسنده : اعظم طهماسبی
فصل : 7
.......................................................................................
بارید شب نامزدی برایم سنگ تمام گذاشت بهترین هدایا و جواهرات را برایم هدیه آورد . جشن را تا جایی که می توانست با شکوه و مجلل برگزار کرد و بدون آنکه من خبر داشته باشم تک تک بچه های کلاس را به جشنمان دعوت کرد که اکثر آنها هم حضور یافتند . بچه ها تابلوی بسیار بزرگی و زیبایی برایمان هدیه آوردند