چند وقت پیش طبق معمول داشتم توی خیابون راه میرفتم که چشمم افتاد به یک تالار ورستوران بسیار شیک و مجلل که تبلیغش رو توی تلویزیون زیاد دیده بودم،با خوذم گفتم بهتره نمونه بیسیمهایی که برای بازاریابی معمولا باخودم اینطرف واونطرف میبرم رو بهشون نشون بدم چون این بیسیم بهترین وسیله ارتباطی برای کارکنان اینجور مجموعه ها محسوب میشه وبقول معروف راست کارشونه.
رفتم داخل وگفتم که با مدیریت مجموعه کار دارم.چند دقیقه ای گذشت که دیدم یک آقای شیک پوش جلو اومد و گفت که مدیر مجموعه هست.منهم بیسیمهارو نشونش دادم و از مزایای اون براش تعریف کردم.
اقای مدیر یک نگاهی به بیسیمها کرد و قیمتشون رو از من پرسید و منهم قیمت رو بهش گفتم.
دراین لحظه اقای مدیر که ژست عالمانه ای بخود گرفته بود و میخواست نشون بده که از قیمت همه چیز اطلاع داره اظهارنمود: با قیمتی کمتر از این میشه بیسیمهایی با قدرت و برد بیشتر خرید.
منکه متوجه قضیه شده بودم درجواب گفتم:اون بیسیمهایی که شما میگید تمامش غیرمجازه و بهیچوجه مجوزی براش صادر نمیشه و خیلیها بودن که از همین بیسیمها خریدن ولی بعد از یک مدت استفاده ردیابی شدن و نیروی انتظامی اونهارو جمع اوری کرده.
ولی بیسیمهای ما مزیت بزرگش اینه که استفاده از اون کاملا قانونیه و هیچ مشکلی رو براتون ایجاد نمیکنه.
اقای مدیر که معلوم بود حرف منو جدی نگرفته بر حرف خودش پافشاری کرد و گفت چون ما تعداد بالایی بیسیم احتیاج داریم پس لازمه که دنبال بیسیمهایی با قیمت پایینتر بگردیم تا هزینه زیادی رو متحمل نشیم.
منهم در جواب گفتم: اگر شما هزینه بیشتری متحمل بشید ولی در عوض با خیال راحت بتونید از بیسیمهاتون استفاده کنید بهتره یا اینکه هزینه کمتری کنید ولی نتونید از بیسیمهاتون استفاده کنید؟
خلاصه.......
بحث ما به نتیجه ای نرسید و من از اونجا بیرون اومدم و بعد از چند روز متوجه شدم که تعداد زیادی از همون بیسیمهای غیرمجاز خریداری کردن و دارن استفاده میکنن.
همه این مقدمه رو گفتم تا این مطلب رو براتون بگم که دیروز برای بازاریابی به یک تالارورستوان دیگه رفتم.وقتی بحث مجاز وغیرمجاز پیش اومد مدیر اونجا بمن گفت که اتفاقا فلان رستوران (یعنی همون رستوران کذایی مورد بحث که در بالا صحبتش رو کردم) چند وقت پیش تعدادی بیسیم غیرمجاز خریداری کرده بودن ولی چندروزه که ازطرف نیروی انتظامی اومدن و همه دستگاه هاشون رو جمع آوری کردن و بنده های خدا ضرر زیادی رو متحمل شدن! اینجا بود که یاد بحثم با مدیر اونجا شدم و ناخوداگاه این ضرب المثل قدیمی فارسی به ذهنم اومد:
هیچ ارزونی بی علت نیست و هیچ گرونی هم بی حکمت نیست