رمان رئیس کیه ؟
نویسنده : shahtut
فصل : 5
.......................................................................................
با بلند شدن صدای اژیر پلیس رئیس گفت : راه بیفت .
گفتم : پس بچه ها ؟
رئیس با خشم ضربه ای به شونه ام زد و گفت : راه بیفت...اونا خودشون بلدن چطور فرار کنن.
ماشین و روشن کردم . پام و روی گاز فشردم ماشین از جا کنده شد و به راه افتاد.
از کوچه بیرون اومدیم.
پژو هم به دنبال ما بود.با سرعت از کوچه بعد می گذشتیم که اتوسا فریاد زد : سقف ماشین و باز کن..
-:چی ؟