رمان فقط تو عشق منی
نویسنده : فردین 202
فصل : 3 (آخر)
.......................................................................................
-این چیه اوردی دختر خوب
اتنا خودشو لوس کردو گفت: شیرینی یه دیگه واسه کمربند ابی
-فرید- اخه دختر تو چه خنگی که سر کمربند ابی ریپ می زنی وبه خاطرش شیرینی میاری
اتنا اخم کردو گفت: اییییه اقا فرید
-فرید به تو چه .تو عرضه نداری ویولن بزنی .اصلا اتنا شیرینی رو باز کن خودمون تنهایی می خوریم
فرید- بابا ببخشید شوخی کردم