خراسان در عزای میهمانت سوگواری کن / تو هم مثل مدینه در غم او بیقرای کن
خراسان لالۀ دامان زهرا در تو شد پرپر / به داغ لاله ها سوگند بر او داغداری کن
خراسان پارۀ قلب پیمبر پاره شد قلبش / بنال و در غمش خون دل از هر دیدۀ جاری کن
خراسان تا نگوید کـس رضا را نیست غمخواری / به جای خواهرش معصومه بر این کُشته زاری کن
خراسان زهر کاری، خانه خلوت، میهمان تنها / تو او را در کنارحجرۀ در بسته یاری کن
خراسان در کنار جسم پاک یوسف زهرا / ز صورت پک کن اشک جواد و اشکباری کن
خراسان خوب از مهمان خود کردی پذیرایی / از این مهمان نوازی پیش زهرا شرمساری