رمان:عشق به سبک من
نوشته:رها
فصل : 3
........................................................................................
روزها یکی پس از دیگری رفتند و امدند و بالاخره روز عقد شادی هم رسید.روزی که خوشحال تر از شادی و سهند من بودم.احساس مادری رو داشتم که تلاش هاش در حق فرزندش به ثمر نشسته.اون روز صبح زود از خواب بیدار شدم و با قرار قبلی با مامان و مه دخت و سیمین و ماماناشون رفتیم ارایشگاه. ارایش نسبتا ملایم اما سنگینی کردم و موهای فرمو طوری درست کردم