دایی احمدعلی درجنگ مفقودشده، ولی درخانه است وبازی می کند! آن هم بازی هایی ازجنس لحظه های جنگ. اوکه عاشق بازی است با بازی هایی که انجام می دهد سعی می کند به هادی، که ناگهان از زمان جنگ درآزمایشگاه پدربزرگ ظاهرشده کمک کندتا پدرش را ازمرگ نجات دهد. پدربزرگ، میلادوجوادکه شخصیت های دیگرهستند داخل بازی اندکه جوادسرخودمعجونی رامی خوردو ... . که درداستان معلوم می شودچه پیش می آیدوچه اتفاق هایی برایشان می افتد؟
داستان کمی حال وهوای جنگ را دارد وهمراه بالحظه های جنگ است. روایتش حالت سفردرزمان ها را داردواز حال به گذشته می رود وبرمی گردد، که همین باعث خاص شدن داستان شده ودرک وفهم وشاید ارتباط برقرارکردن اوایل سخت ترکرده باشد، ولی درعین حال داستانی جالب وخواندنی وآمیخته باطنزوتخیل است که ارتباط راممکن و راحت کرده است، ازجمله؛ تبدیل شدن به نخود! ، گیرافتادن درکمد، پنهان کاری و ... .
بازی ها و لحظه ها
نویسنده: حسن احمدی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تلفن: 88962972