در رمان "راز باغ اقدسیه" نیز نویسنده سعی دارد تا به افکار خود نظم بخشد تا آلام و التهابات جامعه را روایت کند.
در رمان یاد شده معمایی دیگر، به همان اندازه ناگشودنی جلوه گر است و فرد را به هر کیفیتی به زندگی فرا می خواند. چرا که راه دیروز بسته است!
در "راز باغ اقدسیه" چشم و گوش نویسنده از بسیار دیدن و بسیار شنیدن پر است، از این رو به انزوا نشسته و از فقر درماتیک، شکوه ها دارد.
پس گسیخته خیالان آن را بخوانند و چنانچه خوانند، بدانند که در خیال خود گم خواهند گشت و به گمانم چون بازوهای ترازو بالا و پایین خواهند شد.
با سلام، لطفا پست راز باغ اقدسیه را که در نوشتن تجدید برخی نکات حذف شده اند، شما هم حذف فرمایید.
با تشکر
سلام
مهندس منظورتون را متوجه نشدم
لطفا واضحتر بفرمائید