آنان که کهن شدند و آنان که نوند
هریک به مراد خویش لختی بدوند
این کهنه جهان به کس نماند جاوید
رفتند و رویم و دیگر آیند و روند
.
.
در زندگی محتاج یک چیزم :
خنده های مادرم …
.
.
آغوش پدرم می گفت که گرمای خورشید افسانه است !
.
.
آدم ها از آن چیزی که از نزدیک میبینید دورترند !
.
.
عاقبت همهی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت
ما که روی آن دمی به همدیگر مجال آرامش ندادیم !
.
.
همه شبیه هم هستند
هیچکس شبیه حرف هایش نیست !
.
.
بچه های فقیر فقط در زنگ انشا ، تعطیلات را به کنار دریا می روند !
.
.
بر درخت زنده بی برگی چه غم ؟
وای بر احوال برگ بی درخت !
.
.
وقتی دیدی کسی مثل نوک پرگار همه جوره پات وایساده ؛ دورش نزن ، دورش بگرد !
.
.
دروغ بگو تا باورت کنند
آب زیر کاه باش تا بهت اعتماد کنند
بی غیرت باش تا آزادی حس کنند
خیانت هایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند
کذب بگو تا عاشقت شوند
هرچه نداری بگو دارم
هرچه داری بگو بهترینش را دارم
اگه ساده ای ، اگه راستگویی ، اگه باوفایی ، اگه با غیرتی ، اگه یکرنگی
بدان که همیشه تنهایی رفیق …
.
.
گاهی اوقات آدم دلش یک آشپزخانه آرام ، یک استکان چای و مــــادرش را می خواهد …
.
.
تو را پاک آفرید ایزد ز خود شرمت نمی آید
که روزی پاک بودستی ، کنون آلوده دامانی ؟
.
.
هر ردپای آهویی را که دیدی دنبال نکن
این روزها زیادند “گرگهایی” که با کفش آهو راه میروند !
.
.
اسمش آدم است اما تو باور نکن
گاهی کاری می کند که از پس هیچ گرگی بر نمی آید !
.
.
برای حرفی که میزنی فکر کن چون دلی که بشکند صدایش را نمیفهمی ولی نفرینش به زمین می اندازدت…
.
.
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی و به من خندیدی
من بدهکار توام ای مادر …
.
.
این روزا از هر دستی که بدی ، از همون دست بدهکار میشی !
.
.