دراز میکشم
خیره میشوم به سقف
اشکهایم میچکند
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …
.
.
بالاخره خنده های یک نفر باید چیزی را آب کند …
یا خنده های تو قند را
یا خنده های من غم را !
.
.
بدترین حسه دنیا اینه که بدونی کسی که دوسش داری همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره !
.
.
شاید باورتون نشه ولی منم یه روزی می خندیدم !
.
.
سکوت میکنم ، به احترام آن همه حرف که در دلم مرد !
.
.
بگذر بهار ، حالم با تو خوب نمی شود …
پاییز حال مرا خوب می شناسد !
.
.
دلم را هنگامی غم می گیرد که نگاهم به دستان گره خورده ی دو آدم خیره می ماند !
.
.
مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید !
.
.
حرف های دلم را هرگز کسی نمیفهمد ، فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید !
روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند …
.
.
نمی دانی چه دردی دارد وقتی حالم در واژه ها هم نمی گنجد !
.
.
نبودنت چه فصلی از سال است که هم روزها و هم شب ها اینقدر طولانی شده اند ؟
.
.
نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی اندازه پاییز به مذاق خیـابانها خوش نیامد ؛ پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست !
.
.
نیمه گم شده ی دیگری ، به اشتباه تمام من شده بود !
.